
در این اواخر، افغانستان، هر چند روز در میان، شاهد سقوط ولسوالیها به دست طالبان است و دولت، پیوسته پشت بهانههای مختلف پنهان میشود که یکی از آن بهانهها، عقبنشینی تکتیکی است. در کنار این، دولت افغانستان، حتا تغییر مکان ولسوالی را در فهرست بهانههای خویش گنجانیده؛ تا در پیشگاه مردم، ضعف استراتژی جنگی و مدیتریتی خویش را پنهان کرده باشد. واقعیت امر این است که دولت، هیچگاه به ساختار اجتماعی افغانستان توجهی نکرده و پیوسته به دنبال حفظ منافع و اراضی کلانشهرها بوده است.
با این وجود که ۷۰ در صد مردم افغانستان روستانشین اند، میشود بافتار اجتماعی کشور را روستابنیان خواند و عدم توجه به این امر مهم، دولتهای افغانستان را دچار چالش کرده است.
آنچه در تاریخ افغانستان قابل درنگ به نظر میرسد، سقوط کلانشهرها توسط روستاهای افغانستان به دلیل بافت اجتماعی روستابنیان این کشور است؛ دولتهای افغانستان از گذشته تا اکنون، بیشترین توجه را به شهرها داشته. بنا بر همین استدلال، شهرها نیز توسط روستانشینان سقوط کرده است.
در کشور شبیه به افغانستان که بافتار روستایی دارد، تمرکز روی امنیت و رفاه شهرها، اشتباه استراتژیکی است که دولتهای افغانستان از تکرار آن شکست خورده و دولت کنونی نیز، با وجود ساختار اجتماعی افغانستان، استراتیژیای را در پیش گرفته که دولت نجیب پس از خروج نیروهای شوروی پیش گرفت و به سقوطاش انجامید.
پس از آن که شوروی نیروهای نظامیاش را از افغانستان بیرون کرد، استراتژی نظامی دولت نجیب، به دنبال آن شد که از کلانشهرها حفاظت کند و روستاها را بگذارد که یکی پیهم سقوط کنند که در آن زمان، راه حل منطقی به نظر میرسید؛ اما این استراتژی دولت نجیب، تقابل میان روستاها و شهرها را به میان آورد که از آن گاه تا هنوز، شکافی عمیقی میان شهرها و روستاها در افغانستان به صورت بسیار چشمگیر وجود دارد.
دولت پسادوهزارویک نیز بی آن که جامعهشناختی دقیق از بافتار اجتماعی افغانستان داشته باشد، همهی امکانات رفاهی-اقتصادی-امنیتی را در شهرها متمرکز کرد و روستاها که شامل ۷۰ درصد نفوس افغانستان میشوند، از تمام امکانات رفاهی امنیتی به دور مانده اند؛ نکتهای که اکنون چالش اصلی افغانستان به نظر میرسد.
دولت نجیب، به دلیل نداشتن امکانات نظامی در پی آن شد که تنها از شهرها محافظت کند و حدود مجاهدان را در ولسوالیها و روستاها نگه دارد؛ امری که در آن زمان منطقی به نظر میرسید، ولی این امر منطقی دولت نجیب، باعث شد که ورستاییان به دلیل حملهی ارتش افغانستان، آسیبهای کلانی را متقبل شوند و رفتهرفته با مجاهدان بپیوندند و منافعشان مشترک شود و همزادپنداری میان روستانشینان و مجاهدان به وجود بیاید.
احساس همزادی میان طبقهی مجاهدان و روستانشینان، باعث شد که از لحاظ تعداد، مجاهدان نسبت به اردوی افغانستان بیشتر شوند و رفتهرفته ارتش افغانستان را همین روستاییان شکست بدهند. اکنون دچار تکرار همین تجربه استیم.
پس از آن که طالبان دوباره به جنگها و خشونتهایشان علیه مردم افغانستان پرداختند، بیشتر از آن که ایدیولوژی به آنها کمک کرد که مردم روستا را با خود داشته باشند، نبود استراتژی رفاهی-اقتصادی- امنیتی دولت افغانستان در روستاها، باعث شد طالبان نفوذ بیشتری روی مناطق روستایی داشته و از این ضعف، علیه دولت افغانستان استفاده کنند.
اکنون در مرحلهای قرار داریم که روستانشینان افغانستان، به این دلیل که دولت تنها در شهرها امکانات رفاهی را فراهم کرده است، چندان دل خوشی از دولت ندارند و این استراتژی عقبنشینی تکنیکی و یا بهانههای دیگر دولت که روستاها و ولسوالیها را به دست طالبان قرار میدهد و دولت دوباره به روستاها حملهی نظامی میکند، روستانشینان را آسیبپذیر کرده و میان طالبان و روستانشینان همزادپنداری به وجود میآورد. البته طالبان نیز در مشورت با پاکستان، در مقایسه با دولت، درکی عمیقتر از این ساختار دارند؛ چرا که در زمان حکومت نجیب نیز، مجاهدان افغانستان با مشاورهی پاکستان، دولت نجیب را سقوط دادند و اکنون طالبان نیزف با حمایت و مشورت با پاکستان، استراتژی مشابهی را تکرار میکنند و دولت افغانستان نیز اشتباه مشابه را.
لازم است دولت افغانستان بیشتر از آن که روی امنیت و رفاه شهرها تمرکز کند، اقتصاد و امنیت را بیشتر در روستاها منتقل کند. رفاه و امنیت در روستا، خود ضامن امنیت و رفاه در شهرها میشود؛ چرا که راه انتقال و مصرف منابع روستاییان، شهرها میشوند و زمانی که در روستاها امنیت برقرار باشد، شهرها به صورت خودکار امن میشود. در جوامع شهربنیان، روستاها ادامهی شهر است و تمرکز روی شهرها، باعث رفاه روستاها میشود؛ اما در جوامع روستابنیان، شهرها ادامهی روستاها استند و تمرکز روی روستاها، باعث ثبات و توازن در شهر میشود و با ادامهی این وضعیت، ساختار روستابنیان به شهربنیان در کشور تغییر میکند. اگر دولت افغانستان بر طبل همین استراتژی اشتباه خود بکوبد و امنیت را در شهرها نگه دارد، با تکرار اشتباه دولتهای گذشته، افغانستان را به کام طالبان خواهد فرستاد؛ مگر این که با تمرکز روی روستاها، استراتژی خود را تغییر دهد و افغانستان متمرکز و با ثباتی را بسازد.