ننگرهار؛ عروس غمگینی که می‌خندد

مجیب ارژنگ
ننگرهار؛ عروس غمگینی که می‌خندد

صد‌ها کودک، نوجوان و بزرگ‌سال؛ روی زمینی خاکی، دور هم گرد آمده و بی‌خیال گذشته و آینده، با شور و اشتیاق تمام، چشم به توپی دوخته اند که میان دو گروه بازی‌کن، دست به دست می‌شود. همین که توپ ارتفاع بیش‌تری می‌گیرد؛ جیغ تشویق‌های تماشاچیان نیز به دنبال آن، سوت‌زنان به هوا بلند شده و میدان را در «هیجان شادی» فرو می‌برد.

دو روز پیش در میدانی در چپرهار ننگرهار؛ صدها تن از شهروندان این ولایت، گرد هم آمده و برای شستن اندوه جنگ از چهره‌ی این میدان، مسابقه‌ی «والیبال» را راه انداخته اند.

هر چند خستگی جنگی که هنوز دست از دامن ننگرهار نگرفته است، در چهره‌ی این شهروندان، آشکار است؛ اما وقتی به خستگی شان نگاه‌های دقیق‌تر می‌شویم؛ در کنار اندوهی که هیجان شهر را کم کرده است، می‌توان لب‌خندهایی را یافت که هر چند‌لحظه در میان، بی‌اراده سفیدی دندان‌های کودکان و نوجوانان را آشکار می‌کند و در پی آن، جیغ تشویق‌های لحظه به لحظه‌ی شماری از تماشاچیان جوان است که در فضا می‌پیچد و امید به زندگی را در شهر می‌گستراند.

شهروندان ننگرهار، در حالی در این میدان، بازی والیبال را راه انداخته اند که تا چندی پیش؛ آن‌ها، تنها می‌توانستند پرپرشدن سربازان امنیتی و شهروندان غیر نظامی کشور را که توسط گروه داعش سربریده می‌شد، به تماشا نشسته و پس از آن، با اندوهی مرگ‌بار؛ خمیده خمیده به خانه‌های شان برگردند.

در میدانی که حالا شهروندان ننگرهار، برای فرار از غصه‌ای که دامن شهر را رها نمی‌کند، والیبال بازی می‌کنند و به زندگی می‌خندند؛ جایی است که تا چندی پیش در تصرف کامل گروه تروریستی داعش بوده و هر از گاهی با باران خون، تر می‌شد.

سربازان داعش از این میدان برای کشتارگاه بهره می‌گرفتند؛ این گروه باشندگان چپرهار را به زور در این میدان گرد می‌آوردند تا تماشاگر سربریدن نیروهای امنیتی افغانستان، باشند.

بسم‌الله، يکی از تماشاچیان این بازی، می‌گوید که زمانی که وحشت بودن داعش روی این ولسوالی چمبره زده بود، ناچار به فرار از این‌جا شدم؛ اما حالا که امنیت جای خشونت را گرفته است، دو باره برگشته‌ام و از دیدن این بازی‌ها لذت می‌برم.

او، می‌گوید که دوست دارد، از این بازی‌ها، بیش‌تر برگزار شده و همیشه دوام پیدا کند.

ننگرهار در شرق افغانستان؛ به دلیل هم‌مرز‌ بودن با پاکستان، از اهمیت ژیوپولیتک بیش‌تری در مقایسه با سایر شهرهای کشور برخوردار بوده و همین گونه به دلیل مدیترانه‌ای بودن آب‌و هوای آن، می‌شود آن را عروس افغانستان نامید.

ننگرهار، شهری است که همیشه از زیبایی اش زخم خورده و فاصله‌ی کمی که با پایتخت دارد؛ هیچ‌گاه نتوانسته است، از این زخم ها کم کند.

گروه داعش شهروندان اصلی این دره را از آنجا بیرون کرده و از خانه‌های آنها برای نگهداری فامیل سربازان خود استفاده می‌کرد. در این خانه‌ها به گونه‌ی مرموزی برای اهداف نظامی تونل ساخته شده است.

ناامنی در ننگرهار و عضویت شماری از شهروندان این ولایت در گروه‌های تروریستی و همکاری نهادهای دولتی با این گروه‌ها، همواره این عروس را به خاک و خون کشیده است.

غار توره بوره، در ولسوالی‌ پچیراگام این ولایت، سال‌های سال محل امن گروه تروریستی القاعده بود که در ۱۳۹۶ توسط نیروهای امنیتی از آن‌ها، پس گرفته شد.

از سویی هم ننگرهار، خواستگاه اصلی گروه تروریستی داعش(دولت اسلامی) در افغانستان است.

این گروه، زیرنام شاخه‌ی خراسان دولت اسلامی، شش سال پیش از والسوالی اچین این ولایت سر برآورد که در کنار این دو گروه تروریستی وجود گروه طالبان نیز، زنجیری از زخم‌های ناسور بر گردن این عروس زیبا، انداخته است.

وجود گروه‌های تروریستی فعال در ننگرهار، باعث شده که در یک دهه‌ی گذشته، شهروندان این ولایت، بیش‌ترین ناامنی و میزان خشونت را تجربه کنند.

در اثر درگیری‌های ارتش افغانستان با گروه‌های تروریستی در ننگرهار و حمله‌های هوایی ارتش امریکا؛ شمار زیادی از شهروندان این ولایت در سال‌های گذشته، کشته و زخمی شده و نزدیک به سه والسوالی آن به ویرانه بدل شده است.  از سویی هم، ناامنی گسترده در ننگرهار و پراکندگی ساختار حکومت محلی و ناتوانی در مبارزه با دولت اسلامی، باعث شد که امریکا، برای  نخستین‌بار، دومین بمب بزرگ غیر‌هسته‌ای اش یعنی «بمب مادر» را در ثور ۱۳۹۶ بر والسوالی اچین این ولایت پرتاب کند. با این همه، پس از پایان روند پاکسازی والسوالی‌های پچیراگام، اچین و چپرهار از وجود دولت اسلامی؛ ننگرهار، نفسی تازه کشیده و شهروندان آن، پس از دو دهه، بدون هراس هراس‌افگنان؛ با شادی و راه‌اندازی بازی‌های دوستانه؛ لب‌خندی به زیبایی غمگین این شهر داده و جوانه‌های امید به صلح را آب‌یاری کردند.

به گفته‌ی مقام‌های محلی پیش از ظهور داعش در ننگرهار، در این دره نزدیک به ۴ هزار شهروند زندگی می‌کردند.

غلام فاروق، یکی از بازی‌کنان والیبال، می‌گوید:« خوشم که جاى جنگ وخون‌ريزى را آرامى و امنیت گرفته و می‌تانیم بدون ترس و هراس بازی‌های ورزشی را راه‌اندازی کنیم.» او، می‌گوید که آرزو می‌کنم، صلح در سراسر کشور برقرار شده و مردم در امنیت زندگی کنند؛ زیرا صلح آرامش می‌آورد.

باشندگان ننگرهار، در حالی امنیت این شهر را جشن می‌گیرند که هنوز این ولایت، به گونه‌ی کامل از وجود گروه تروریستی داعش خالی نشده و همین‌گونه، هنوز هم شماری از اعضای گروه القاعده و گروه تروریستی طالبان در آن حضور دارند.

پس از سال‌ها نبرد ارتش افغانستان و امریکا در برابر دولت اسلامی که باعث ضعیف شدن و نابودی پایگاه‌های مهم این گروه، درننگرهار شد؛ گروه دولت اسلامی، با کمبود سرباز جنگی مواجه شده و در پی آن با همکاری مدیر زندان این ولایت؛ یک‌شنبه(۱۲ اسد)، به زندان مرکزی این ولایت حمله کرده و در نتیجه‌ی آن شماری از فرماندهان و جنگ‌جویان خود را از زندان آزاد کردند تا هیزم بیش‌تری برای سوزاندن «همیشه‌بهار»، فراهم آورند.

با این همه، باشندگان ننگرهار؛ امنیت نسبی‌ای که شهر پس از یک دهه تجربه می‌کند را بهانه‌ی خوبی برای شادی دانسته و در تلاش آن اند تا با راه‌اندازی بازی‌های ورزشی، هیجان شادی و شوق زندگی را در زخم‌های این شهر، بکارند.

صفی‌الله، باشنده‌ی ولسوالی چپرهار که چشم شوق اش از دیدن بازی برق می‌زند، می‌گوید:« من شاهد ديدن ذبح‌کردن مردم در  همين ميدان بودم؛ ولی حالی خرسندم که به جای وحشت، خوشی و سرو صدای مردم را می‌بینم.»

این‌ها، همه بیانگر این است که شهروندان ننگرهار و همین‌گونه بیش‌تر شهروندان افغانستان، از جنگ خسته شده و دیگر توانی برای نفس‌کشیدن در تلخی باروت و سرخی خون را ندارند و از سویی هم این رویداد، روشن می‌کند که شهروندان امروز افغانستان؛ تشنه‌کام‌ترین برای صلح اند و این جنگ است که لب‌خند زندگی و شوق مستی را از آن‌ها گرفته است؛ ورنه آن‌ها نیز بلدند که چگونه با کم‌ترین امکان‌ها، از زندگی کام بگیرند.

تقی خبرنگار روزنامه‌ی صبح کابل در ولایت ننگرهار، همکار این گزارش بوده است.