
شیوع کوید-۱۹، دست کم طی یک قرن اخیر، بزرگترین و خطرناکترین اتفاق در زندگی بشر است؛ هر چند آسیبهایی که تا کنون ویروس کرونا برای انسان قرن ۲۱ وارد کرده است، در مقایسه به تلفاتی که طی قرن گذشته دو جنگ جهانی برای جامعهی بشری رقم زد، اندک است؛ اما با توجه به پیشرفت سرسامآور کرونا در جهان، از همین حالا، تخمین زده میشود که خسارت و پیامدهای کوید-۱۹، بیشتر از جنگهای جهانی و بیماریهای همهگیر یک قرن گذشته، است.
انسان در طول تاریخ، آسیبهای زیادی از بیماریهای همهگیر و جنگهای قارهای دیده است؛ اما ظاهرا پس از جنگ جهان دوم که به شکلگیری اتحادیهی اروپا انجامید، باور انسان امروز به این رسیده بود که دیگر آنچه زندگی انسان امروز را رهبری میکند، عقل و مناسبتهای عقلانیای است که انسان به کمک دستآوردها در بخشهای مختلف زندگی، به این ظرفیتهای عقلانی دست یافته است؛ اما طی سالهای اخیر، با توجه به تنشها بین برخی از کشورها؛ از جمله سرکشیها در کوریای شمالی و آزمایش موشکها، تنش بین امریکا و ایران و جنگ در کشورهای حوزهی خلیج تا آسیای میانه، هر از گاهی، خطر از یک جنگ دیگر در ذهن برخی خطور میکرد که شاید میشد، نام این جنگ احتمالی را، جنگ جهانی سوم نامید؛ اما شیوع ویروس میکروسکوپی کرونا که شاید سه ماه پیش، در بدن یک موجود کوچک و ناچیز در گردش بود، با سفر و اقامت در بدن اولین انسان، سفرش را به دور زمین آغاز کرد و در فاصلهی سه ماه، ۱۹۹ کشور را درنوردید.
امروز نه دیگر حرف از سرکشی کوریای شمالی در رسانهها میچرخد، نه تنشی بین ایران و امریکا آن قدر جدی است و نه جنگ خاورمیانه آن قدر زیر ذرهبین رسانههای جهان؛ آنچه امروز زیر ذرهبین جهان و مناسبات آن قرار دارد، ویروس میکروسکوپی کرونا است که به نوعی بر تمام مناسبتهای جهانی تأثیر گذاشته و انسان عقلانی و دانشباور امروز را، به زانو درآورده است.
اگر تصور مان این باشد که ویروس کرونا میتواند نسل بشر را منقرض کند یا تمدن بشر را به چالش بکشد، با توجه به امکاناتی که امروز بشر به کمک علم به آن دست یافته است، بعید به نظر میرسد؛ اما آنچه مسلم است، این است که ویروس کرونا، برخی از گوشههای تمدن بشری را جمع خواهد کرد و تغییراتی در وضعیت موجود اکثر قضایای جنگ و صلح امروزی خواهد گذاشت.
اولین درسی که کوید-۱۹ برای بشر امروز داد، این بود که دیگر ساختارهای دولت-ملتی که مدرنترین شیوهی سیاسی امروز در جهان است، آن قدر کارا نخواهد بود و جهان برای ادامهی موفقانهی زیست، مکلف است به ساختارهای دیگری از سیاست و حکومتداری بیندیشد که در آن، مرزهای سیاسی-جغرافیایی، مرکز توجه نیست؛ بلکه آنچه میتواند مرکز توجه جهان باشد، زمین به عنوان مرز مشترک است و انسان به عنوان ملتی که باید در مقابل عاملهای بیرونی مجهز و آمادهی نبرد شود. تفاوتهای زیستی در جامعهی بشری امروز، بیانگر نوعی بیعدالتی محض در جهان بود که میباید، فشاری به وجود میآمد و این پازلهای جداافتادهی انسان امروزی را، به هم وصل میکرد. کوید-۱۹ شاید بخشهای زیادی از زندگی انسان امروز را آسیب بزند؛ اما به این شکی نیست که تأثیر آن بر زندگی و مناسبتهای انسان فردا، بیشتر از امروز خواهد بود.
به احتمال طبق پیشبینی سازمان جهانی صحت، ۸۰ درصد از جمعیت زمین به این ویروس واگیردار مبتلا شوند و شاید ده درصد یا بیشتر جمعیت جهان جان بدهند؛ اما انسان بدون شک موفق خواهد شد تا دارویی برای آن بسازد و جلو آن را، مثل تمام مریضیهای واگیردار گذشته بگیرد؛ ولی اگر طبق پیشبینی سازمان جهانی صحت، با این میزان از شیوع ویروس کرونا در جهان مواجه باشیم، بدون شک، زندگی سیاسی-اجتماعی پس از کرونا، شرایط دیگری خواهد داشت و مناسبتهای امروزی کشورهای جهان را دگرگون خواهد کرد.
تصور کنید که ۸۰ درصد مردم افغانستان مبتلا به ویروس کرونا شده باشند؛ در چنین شرایطی، نه جنگی خواهد بود و نه طالب یا گروه تروریستی دیگری که برای رسیدن به جنت، به کشتار مردم دست بزند؛ همهی این گروهها، مجبور میشوند در بزرگشهرها حل شوند و خود شان را جهت تداوی به مراکز صحی معرفی کنند؛ همین طور، گروههای تروریستی دیگری که در نقاط مختلف جهان، به فعالیتهای مسلحانه دست میزنند و زندگی انسانها را دچار مشکل میکنند.
از آنجا میتوان به چنین برداشتهایی از جهان پس از کرونا دست یافت که با توجه به معلوماتی که در دنیای تکنالوژیکی و ارتباطی امروز در مورد انسان و خطرات احتمالی زندگی جمعی و گروهی آن تبادله میشود، انسان پس از کرونا را به آگاهی نسبی بیشتری نسبت به خود و اطراف خود میرساند؛ انسانی که تواناییهای بدنش را برای مبارزه با انواع ویروسها میشناسد، انسانی که میفهمد، ویروسها را با انتیویروسها میتواند درمان کرد، نه با پناه بردن به باورها و رسمهای سنتی-بومی، انسانی که میفهمد، برتری یک کشور با داشتن افتصاد برتر یا تکنولوژی برتر نیست؛ بلکه بستگی دارد به برتری زندگی انسان در تمام نقاط جهان و توانا بودن انسان در همه کشورها در مبارزه با تهاجمات ویروسی یا دیگر بلایای طبیعی.
انسان در طول تاریخ، بیشتر از وضعیتهای معمول، در وضعیتهای بحرانی رشد کرده است و طبق همان ضربالمثل مشهور «احتیاج مادر ایجاد»، همیشه در شرایط بد تاریخی، به دستآوردهای شگفتانگیزی دست یافته و شرایط را به نفع خود ختم کرده است. شاید دو جنگ جهانی، انسان یا تمدن اروپایی را با زیانهای جبرانناپذیری مواجه کرد؛ اما دستآوردهایی که انسان اروپایی طی این دو جنگ ویرانگر به آن دست یافت، زندگی انسان اروپایی را از این رو به آن رو کرد؛ بعید نیست، عقلانی شدن مناسبات امروزی در جهان و شکلگیری اتحادیهی اروپا را نیز برآمده این دو جنگ دانست؛ دو جنگی که تمام خشونت این کشورها را علیه هم به استفاده گرفت و در اخیر، سیاستمدران را به این واداشت تا با شکلدهی اتحادیهی اروپا، زمینهی بروز مشکلات مشابه بعدی را بگیرند.
کرونا شاید یک ویروس طبیعی باشد که با ورود در بدن انسان، جهش یافته و رشد کرده است و شاید هم، ویروسی جهشیافته در آزمایشگاههای زیستشناختی که عمدا یا به اشتباه بیرون از آزمایشگاه ها درز کرده باشد؛ اما پیامش برای انسان امروزی که حرف از اصلاح «دی ان ای» نسلِ دستکاری شده و انسانهای فرمایشی در آینده میزند، این است که پیشرفتهای کنونی انسان برای مبارزه با پدیدههای شناخته و ناشناختهی اطرافش کافی نیست و باید در روش و استفاده از دانش و امکانهایی که دانش در خدمت انسان قرار میدهد، جنبهی احتیاط و ریزبینی را به فراموشی نسپارد و همچنان، زمین را به عنوان یک جغرافیا طوری در نظر داشته باشد که همه امکانات و دستآوردها، به شکلی منصفانه تقسیم نقاط مختلف زمین شود؛ تا نشود که یک بیماری واگیردارد، از دورترین و فقیرترین نقطهی زمین به تن انسانی رخنه کند و به کمک وسایل حمل و نقل سریعی که انسان به آن دست یافته است، خودش را در فاصلهی نه چندان دیر، به تمام کشورهای ابرقدرت اقتصادی-سیاسی دنیا برساند و گلوی پیشرفتهترین کشورها را نیز بفشارد.
کوید-۱۹، در قبال این که احتمالات یک جنگ بینانسانی جهانی دیگر را طی قرن حاضر نابود خواهد کرد؛ هشداری خواهد بود برای زندگی انسانیِ پس از کرونا و بدون شک، انسان پس از کرونا، این هشدار را فراموش نخواهد کرد و برای بحرانهای احتمالی آینده، برنامههای مدونتری خواهد داشت.