
ما انسانها مانند ماشین یا کامپیوتر نیستیم که پیوسته در حالت ثابت، بدون تغییر، برنامهریزی شده و در زمان معین عمل کنیم. ما هر قدر هم که پیشرفت کرده و مدرن شدهایم، بسیار زیاد تحت تاثیر محیط اطراف خود و افراد یگر استیم. یعنی وضعیت احساسی و خُلق ما تغییر میکند. خوشحال میشویم، گاهی غمگین استیم و گاه به خشم میآییم.
در این شماره تصمیم داریم به یکی از مهمترین احساسها بپردازیم؛ همان هیجانی که بسیاری از اوقات مدیریتش ما یا دیگران را به دردسر میاندازد. وقتی بر ما تسلط پیدا کند گاه رفتارهایی از خود نشان میدهیم که مدتی بعد پشیمان و خجالتزده خواهیم بود؛ چرا که در آن شرایط رفتارهایی انجام دادیم، حرفهایی زدهایم که نباید! نام این هیجان، خشم است.
خشم، احساسي است كه هر گاه در ما بیدار شود به صورت جسماني و هيجاني نشان داده ميشود. یک اصل و واقعیت مهم را در ابتدا باید بدانیم و آن این است که خشم یک احساس طبیعی و حیاتی برای ما است؛ واكنش طبيعي ما نسبت به شرايطي است كه دچار ناكامي ميشویم، تهدید میشویم یا زمانی که فکر میکنیم منافع ما یا عزیزانمان در خطر افتاده است و یا مورد ظلم و آزار کسی قرار گرفتهایم. در این موقعیتها جسم و روان تماما از ما میخواهد که از خود در برابر خطر دفاع کنیم و شرایط را دوباره امن کنیم. پس خشم آن قدرها که به نظر میرسد نباید بد باشد و برعکس یک واکنش طبیعی ما برای حفظ بقا و حیات است. اين احساس ميتواند از احساس خفيف ناخوشايند شروع شده و تا احساس شديد عصبانيت پیش برود.
با اينكه خشم احساسي طبيعي و ضروری است؛ ولي وقتي شدت آن خيلي زياد باشد، در موارد زيادي اتفاق بيفتد، و یا اگر روش ابراز خشم مناسب نباشد، ميتواند مشكلساز شود. در این موقعیتها خشم دیگر کارکرد سالم و مناسب خود را از دست میدهد؛ یعنی به جای اینکه خشم در دست ما باشد ما و ارادهی رفتاری ما به دست خشم میافتد. چگونه میتوانیم خشم را به صورت بهینه و سازنده مدیریت کنیم؟
نخست بیایید باورهاي درست و نادرست در مورد خشم را بشناسیم.
نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که خشم را از وجود خود حذف کنیم؛ همانطور که توضیح داده شد، خشم یک احساس طبیعی است. فقط باید بتوانیم آن را به روش درست و در زمان درست بروز دهیم. از طرفی هم، نمیتوانیم خشم را سرکوب کنیم و نباید هم این کار را انجام دهیم. چون اگر خشم خود را به عنوان یک احساس واقعی نتوانیم به درستی نشان دهیم، این خشمها جمع میشود و روزی در یک جای نامناسب به شکل شدیدتر نشان داده میشود.
در شمارههای پیش، چهار روش ارتباط را معرفی کردیم، روش پرخاشگرانه، انفعالی، انفعالی-پرخاشگر و روش جرأتورزانه. از بین این چهارگروه فقط گروه جرأتورز میتواند خشم خود را به درستی بروز دهد. افراد پرخاشگر به صورت مهارگسیخته خشم خود را نشان میدهند، گروه انفعالی خشم خود را میخورند و درون خود میریزند. گروه سوم خشم خود را به روشهای غیر مستقیم و آسیبزننده نشان میدهند.
ما تلاش میکنیم شما بیشتر در مورد این احساس و هیجان بدانید و مهارت مدیریت را تمرین کنید. علایم هشدار در مورد خشم چی است؟ چه مواقعی خشم بیدار شده است؟
افزايش ضربان قلب، فشار خون، گشاد شدن مردمك چشم، منقبض شدن عضلات، تغيير رنگ چهره، داغ شدن يا يخ كردن، بيحس شدن برخي از قسمتهاي بدن، تغيير تنفس.
مورد ظلم واقع شدن، مسخره يا تحقير شدن، قرار گرفتن در معرض پرخاشگري از طرف ديگران و مانند اینها.
وقتی ما در شرایط خشمبرانگیز قرار میگیریم، سریعا آن اتفاق را ارزیابی میکنیم؛ اگر آن موقعیت برای ما معنای تهدید، تحقیر، یا از دستدادن و به خطرافتادن یک موضوع باارزش را بدهد، علایم و نشانههای خشم هم در بدن هم در فکر و ذهن ما روشن میشود و در این مواقع است که هر فرد به روش خودش به موقعیت خشمبرانگیز پاسخ میدهد. پس روش نشان دادن خشم، متنوع است و شدیدا به این ربط دارد چه کسی خشمگین شده است، چرا خشمگین شده است و چه چیزی او را به خشم آورده است؟ طرف مقابل او کی است؟
شما چطور؟ وقتی خشمگین میشوید با احساس خشمتان چه میکنید؟
در شمارهی بعد در مورد مدیریت خشم سخن خواهیم گفت.