نویسنده: نعمت الله رحیمی
اول:
پیشرفت و اول شدن در ورزش قهرمانی وابسته به ساختار، برنامهریزی، علم، بستر و یا عشق، فقر و اقبال عمومی است که برای پختگی نیاز به زمان دارد. در ورزش حرفهای، علم، برنامهریزی، ساختار، بستر و سرمایه، حرف اول را میزند؛ اما در ورزش غیر حرفهای و خودجوش، عشق و علاقه در صدر مینشیند نه برنامه و علم!
در دستهی اول، موفقیتها کمنوسان است و در نوع دوم پر فراز و نشیب. زمانی در عرش است و روزی هم بر فرش!
دوم:
ورزش ما نه حرفهای است و نه آماتور. چیزی ساخته و پرداختهی خود و تابع روشی نیست. برای همین، درست در بدترین روزهای فوتبال ما که آشفتگی، دوسیه سازی، بگیر و ببند، محرومیت و محکمه بازی از سر و روی آن میبارد، فوتسالیستهای جوان کشور در قهرمانی آسیا، همه را انگشت به دهان کرده است.
نتایج جالب و درخور توجه، وابسته به حضور «عبدالرزاق مُمرَک» در فوتسال، مهاجرت، سرمایهگذاری بخش خصوصی، عشق خودجوش و توفندهی جوانان به ورزش است، نه معطوف به مدیریت، درایت، آگاهی و امکانات فدراسیون فوتبال. موفقیّتهایی که فقط مربوط به کادر فنی و بازیکنان تیم است نه کس دیگر؛ چون ما نه تنها فوتسال که ورزش ساختارمحور نداریم. ورزشی که هیچ وقت برای زمامداران ما ارزشمند و مهم نبوده است. پدیدهی جذاب و جهانیای که فقط جنبههای جذب آراء و سکوی تبلیغاتیاش نزد سیاسیون مهم بوده است.
برای همین، همیشه دستآورد ورزشکاران و مربیان زحمتکش از سوی سیاسیون و مسؤولان مصادره شده است. موفقیتهایی که برای پنهان شدن و حفظ مقام در ورزش، به اندازهی آب حیات مهم بوده است.
سوم:
درست است که ورزش ما ساختارمند و برنامهمحور نیست؛ اما در فوتسال نمیتوان زحمتها و تلاش کادر فنی دلسوز، کاربلد و آگاه تیمهای ملی به خصوص آقای «ممرک» را نا دیده گرفت. او که سالها در داخل و خارج کشور استعدادها را زیر نظر گرفت، کشف کرد، پرورش داد و راه بزرگ شدن را به آنان آموخت. کسی که در بازیهای قهرمانی داخل سالن آسیا در ترکمنستان [۲۰۱۷] با درخشش خیرهکنندهی بازیکنانش تا نزدیکی جام پیش رفت؛ اما نتوانست به آن برسد.
در واقع، مربیان تیم ملی فوتسال افغانستان، از سالها پیش به چنین روزهای روشن باور داشتند. آنان همیشه در حال توجیه و ذهنیتسازی بازیکنان برای رسیدن به خودباوری بودند.
برای آنکه در ورزش راز موفقیت قهرمانان توانایی تصور موفقیت است، در واقع تجسم و تصور فکری، تاثیر زیادی روی بدن و دستآورد ورزشکاران دارد. تمرین ذهن برای ورزشکاران بسیار مهم است و اینکه بتوانند با وضعیت ایدهآل احساسی، فنی و فیزیکیشان ارتباط برقرار کرده و توانایی رسیدن به آن را افزایش دهند.
رشد فوتسال ما، به همان اندازه متأثر از مهاجرت مردم به ایران میتواند باشد که پیشرفت سریع کرکت کشور متاثر از مهاجرت افغانها به پاکستان است. یکی دیگر از دلایل پیشرفت فوتسال افغانستان، سرمایهگذاری بخش خصوصی در ساخت و ساز سالنهای ورزشی در کلان شهرهای مثل کابل و … و گرم شدن تنور این ورزش در بین مردم نیز است که از درون آن در درازمدت، استعدادهای خوبی کشف خواهد شد.
چهارم:
اما فوتسال قهرمانی ۲۰ سال آسیا. جایی که چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن شده است.
افغانستان فقط با بیست روز تمرین به این رقابتها رفت. بدون هیچ بازی تدارکاتی یا اردویی در بیرون از کشور، فقط با تمرین و همت اعضایش وارد تبریز شد. البته با همت یکی از علاقهمندان به ورزش، آنان چند روز زودتر به ایران رفتند و توانستند یک بازی دوستانه با جاپان نیز برگزار کنند. بازیای که ۳-۴ به سود افغانستان به فرجام رسید. تیمهای دیگر با دو سال آمادگی و برگزاری دهها اردو و بازی تدارکاتی اروپایی و آسیایی با کادر مجرب از کشورهای صاحب فوتسال، به رقابتها آمده بودند؛ اما ره به جایی نبردند. حتا میزبان بازیها، ایران که تنها هفت بازی تدارکاتی با روسیه، اوکراین و کشورهای شرق آسیا داشت.
دلیل اینکه تیم ما در نیمهی دوم نمیتواند درخشش نیمهی اولش را داشته باشد، همین زمان کم و امکانات ناچیز در دوران آمادگی است. تیمی که از همان ابتدا حریف را در داخل زمینش پرس میکند تا مانع شکلگیری بازی و دیکتهی برتری آنان در زمین شود.
این رقابتها با حضور دوازده کشور برتر فوتسال آسیا، از چند هفته پیش با میزبانی شهر تبریز ایران در چهار گروه سه تیمه آغاز شد. تیمهایی که از چلوصاف رقابتهای انتخابی عبور کردهاند.
گروه اول: «ایران، افغانستان و هنگ کنگ»
گروه دوم: «تایلند، لبنان و قیرقیزستان»
گروه سوم: «جاپان، ویتنام و تاجیکستان»
گروه چهارم: «اندونیزیا، عراق و چین تایپه»
از گروه اول ایران و افغانستان، از گروه دوم تایلند و لبنان، از گروه سوم جاپان و ویتنام و از گروه چهارم نیز اندونیزیا و عراق به ترتیب بهعنوان تیمهای اول و دوم به مرحلهی بعد رسیدند.
افغانستان در نخستین بازی مرحلهی گروهی ۱-۶ هنگ کنگ را برد و در دومین بازی، در حالی که نمایش بسیار خوب و برتری نسبت به ایران داشت، ۲-۳ به این تیم باخت و بهعنوان تیم دوم، راهی یک هشتم شد. حریف بعدی افغانستان تایلند بود. تایلندی که همیشه یکی از مدعیان درجهیک قهرمانی فوتسال در آسیا بوده است. با وجودی که تایلند از کادر فنی مجرب اسپانیایی استفاده میکرد، این بازی ۲-۳ به سود افغانستان به پایان رسید تا تیم کشورمان رهسپار نیمهنهایی شود.
در آن مرحله، اندونیزیا با اردو و آمادگی دو ساله، حریف ما بود. تیم قدرتمند و یکدستی که در نهایت ۳-۴ مغلوب افغانستان شد تا برای نخستینبار شبیه درد زایمان بیموقع و در دل یک شب تاریک، فوتبال و فوتسال آسیا تولد یک نام تازه را باور کند!
قدرت جدیدی به نام افغانستان که با بازیکنان شایسته و خوبی مثل علی عربزاده، سید حسین موسوی -آقای گل رقابتها- و … معادلات بزرگان فوتسال قارهی کهن را بههم زده است.
افغانستان، امروز و در دیدار نهایی به مصاف جاپان میرود. تیمی که از نظر تکنیکی در سطح ما نیست؛ اما انسجام تیمی، دوندگی، شوتزنی، آمادگی بدنی، نظم و شخصیت قهرمانی دارد. خصوصیاتی که از درون فرهنگ، جامعه و نظام پیشرفته میآید. جایی که هیچ چیزی اتفاقی نبوده و معطوف به طرح و برنامه است.
بازی افغانستان- جاپان، تقابل دو سبک متفاوت است. سبک متأثر از فوتسال [فانتزی/ تیمی] امریکای جنوبی و روشی مبتنی بر کارهای گروهی [تاکتیکی/ تکضرب]، اروپایی.
با نگاه به سابقهی دو تیم، جام قهرمانی این دوره برای جاپان گام برداشتن در مسیر تکراری و تنها یک جایزه است؛ اما برای ما، جام نه که جان هم است. جان تازه در کالبد نیمهجان ورزش، جامعه، مردم و کشورمان!
جاپان، تیم بسیار قدرتمند و منسجمی است؛ اما بچههای ما هم تا حالا از هر مانعی عبور کردهاند و برای همین، نزد آنها، نتوانستن و نشدن دیگر مفهومی ندارد. ما میخواهیم شگفتی کامل شود و اکنون میتواند همان روز باشد، روز بزرگ و تاریخی در تاریخ این سرزمین.