
چه میشود که افراد، اعتماد کمی به خود دارند. این عدم اطمینان به خود، از کجا میآید؟ پیش از آنکه بخواهیم در بارهی این مفهوم بسیار مهم سخن بگوییم، لازم است مفهوم دیگری را پیش از آن بدانیم و آن، خود ارزشمندی است.
ارزشمندی، به معنای ویژگیهای خوب و بدی که در مورد خود میدانیم یا به خودمان نسبت میدهیم نیست؛ به این معنا نیست که چه کاری را میتوانیم خوب انجام بدهیم و توانمندیهای ما چیست.
ارزشمندی، نشاندهندهی نظر کلی ما در بارهی ارزشمند بودن ما است. اینکه چه میزان ارزش و بها روی خودمان میگذاریم؛ به این معنا است که آیا خود را مهم و ارزشمند میدانیم یا نه؟ چون اصل ذات و هستهی بنیادین ما، منحصربهفرد و ارزشمند است؛ یعنی وجود ما دارای ارزش ثابت و خوب است حال میخواهد تحصیلکرده باشیم یا نه، ثروتمند باشیم یا نه، اشتباه کنیم یا نه و دیگران تعریف و تحسینمان کند یا نه.
چند نکتهی مهم در بارهی ارزشمندی
- ارزشمندی، موضوعی مقایسهای یا رقابتی نیست.
هر یک از ما، ممکن است در یک موضوع خاص با استعداد و در موضوع دیگر استعداد کمتری داشته باشیم؛ اما در ارزش انسانی برابر استیم.
- عوامل بیرونی و ظاهری، نه ارزش انسان را کم میکند و نه به آن میافزاید.
عوامل بیرونی و ظاهری، مانند؛ قیافه، ثروت و دارایی، نژاد، ملیت، میزان پیشرفت و شهرت، نباید ارزشِ وجودیِ یک انسان را که، ثابت، دایمی و همیشگی است تحت تاثیر قرار دهد؛ یعنی ما نباید ارزشمندی خود را متصل به این ویژگیها یا موقعیتها بدانیم که اگر به اندازهی دلخواه نداریم، پس بیارزشیم، یا دیگران حق ندارند به این دلیل ارزش انسانی ما را پایین بگذارند.
- ارزش انسانی، ثابت است و هرگز از بین نمیرود.
لازم نیست که ارزش را به دست آورد یا ثابت کنیم که ارزش از قبل وجود دارد، یا خود را به در و دیوار بزنیم که انسان با ارزشی استیم؛ چرا که ما در اصل ارزشمند استیم، فقط آن را هم برای خود، هم برای دیگران، باید پذیرفت و درک کرد.
وقتی ارزش خود را جدا از عوامل بیرونی بدانیم، ارزیابی و قضاوت، مربوط به رفتار است نه خودِ درونی. اینجا است که فرد میتواند به طور منطقی در مورد رفتارها و مهارتهای فعلیاش قضاوت واقعبینانه داشته باشد؛ اما زمانی که خودِ درونیمان را محکوم و سرزنش میکنیم و ارزش آن را پایین میگذاریم، منطقیبودن یا واقعبینی در بارهی توانمندیهایمان دشوار میشود.
حال که با ارزشمندی بیشتر آشنا شدیم، به سراغ مفهوم دیگری به نام اعتمادبهنفس میرویم. نام دیگر آن، اعتمادبهخود است؛ اینکه به توانمندیها و قابلیتهای خود باور داشته باشیم.
اعتمادبهنفس، از مجموعهی مهارتهای فرد به دست میآید؛ یعنی توانمندیهایی که در حال حاضر میتواند نشان بدهد.
افراد دارای اعتمادبهنفس، ویژگیهای زیر را دارند:
- تواناییهای خود را میشناسند، ماهرانه رفتار میکنند و میدانند که در هر موقعیت، چه رفتاری مناسبتر است.
- جرأتورز استند و قاطعیت دارند.
- خود را آنگونه که هستند قبول دارند؛ اما برایشان مهم است ضعفها و اشتباههایشان را بشناسند، نه به این خاطر که خود را سرزنش کنند، بلکه برای آنکه پیشرفت و رشد بیشتری داشته باشند.
- اصراری به نمایش خود ندارند؛ یعنی ضرورت ندارد در هر جا یک خودی نشان دهد تا دیگران متوجه تواناییهایش شوند.
- موقعیت و جایگاه خود را در میان اطرافیان میشناسند و سعی میکنند، هویت و شخصیت مشخص و مستقل از خود نشان دهند.
- در برابر انتقاد دیگران آسیبپذیر نیستند. افرادی که با انتقاد دیگران بسیار زیاد به هم میریزند، پرخاشگری میکنند یا خیلی افسرده و غمگین میشوند، در واقع اعتمادبهنفس پایینی دارند، هر چند در ظاهر این را نشان ندهند.
- زمانی که میخواهند در حضور دیگران توانمندی خود را نشان دهند، دچار اضطراب یا ترس نمیشوند. مثلا اگر میتواند سازی را بنوازد و افرادی در یک جمع از او این را درخواست میکنند، برای نشاندادن مهارت و تواناییاش اجتناب و بازداری نمیکند.
- قدرت و سرعت بیشتری در تصمیمگیری دارند؛ یعنی تردید کمی در تصمیمهایشان دارند.
عدم اعتمادبهنفس، ارثی نیست؛ بلکه میتوان آن را کسب کرد و مهارتی است که میتوان آن را افزایش داد. در شمارهی بعدی، بیشتر در مورد راههای افزایش اعتماد به نفس سخن خواهیم گفت.