نوزاد انسان، در قیاس با نوزادِ بخش زیادی از حیوانات «ناتوان» است.
طوریکه اگر مدتی پس از به دنیا آمدن به نیازهای حیاتی/اصلی او رسیدگی نشود، توانایی ادامهی حیات را ندارد.
چرایی تفاوت میان نوزاد انسان و نوزاد حیوانات را باید در سیر تکامل (فرگشت) آن تفحص و تجسس کرد. نیاکان انسان، ۶ تا ۱۰ میلیون سال قبل، از مسیر تکاملی با اسلاف خود از اُرانگوتان، جدا افتادند.
قدیمیترین فسیل یافتشده از انسان تقریباً از ۲ میلیون سال پیش است.
آخرین شواهد بهدستآمده در این زمینه گواهی میدهند که این گونهی انسانی، حدود ۲ میلیون سال پیش در مناطقی که امروز افریقا مینامیم، زندگی میکرده است.
در این زمان بود که انسان دانست ایستادن بر روی دوپا سبب میشود تا بتواند در موقع شکار و فرار بهتر عمل کند و اینکار میزان قرارگیری در برابر خطر مرگ را کاهش میدهد.
بایسته است بدانید که انسانِ نخستین، هنوز به حالتی خمیده-خمیده راه میرفت.
بهوسیلهی «راه رفتن»، انسان توانست اسباب لازم برای زندگی و ادامهی حیات را فراهم آورد و به کشف عالم بپردازد. کشف آتش به انسان کمک کرد تا غذای خود را بپزد و انتخابهای برتر غذایی باعث افزایش حجم مغز و بزرگشدن جمجمهی انسان، نسبت به حجم بدن او در مقایسه با دیگر حیوانات، شد.
ولی دگردیسیهای دیگری نیز در ساختمان بدن انسان اتفاق افتاد؛ ازجمله کوچک شدن لگن خاصره.
این تغییرات، به انسان توانایی حرکت تازهای را داد که پیش از این برایش میسر نبود. بزرگ شدن جمجمه و کوچک شدن لگن خاصره مسئلهی زایمان (وضع حمل) انسان را سخت کرد و خیلی از انسانها را کشت.
بهاضافهی دشواری زایمان، تغییرات تکامل زیستی انسان؛ اما بهتدریج واقع شد. گزینش طبیعی فرایندی که طی نسلهای پیاپی انسان، با اشتهار صفاتی که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک موجود را در میان جمعیتی افزایش میدهند، خط سیر تکامل را به سمت تولد نوزادان انسانی کمتر تکاملیافته، رقم زد.
ماحصل این دشواریها، سبب شد که نوزاد انسان اکنون زمان کمتری را در «رحم مادر» سپری کند و تکامل مغز نوزاد پس از تولد نیز ادامه یابد.
درواقع بخشی از دوران تکامل نوزاد که در سایر پستانداران در رحم مادر صورت میگیرد در نوزاد انسان به تأخیر افتاد و به خارج از بدن مادر منتقل شد.