
بیکاری گسترده، سبب شده که شمار زیادی از افراد از این فرصت استفاده کرده و بدون هیچگونه کاری برای کارجویان، با دادن نوید و وعدههای کاریابی، از آنها پول میگیرند.
سباوون صدیقی یکی از کارجویان که دانشآموخته نیز است، میگوید که از بیکاری به ستوه آمده و به خاطر کاریابی به مراکز زیادی کاریابی سر زده است. او میگوید که در جریان جستجوی کار به یکی از مراکز کاریابی رفته که در آن بابت ثبت خود بهعنوان فرد در جستجوی کار، ۱۵۰۰ افغانی پرداخته و در مرکزی دیگر، ۵۰۰ افغانی داده است تا این نهادها زودتر به او را به اداراتی که کارمند نیاز دارند، معرفی کند.
او علاوه میکند که بعد از پرداخت این مقدار پول، یکی از این شرکتهای کاریابی او را به مکتبی خصوصی معرفی کرده که آن مکتب نیاز به کارمند نداشته و از او خواسته است که بهعنوان کمکآموزگار تماموقت با معاش ۵۰۰۰ افغانی کار کند.
به گفتهی وی، این مقدار پول حتا هزینهی رفتوآمد او را به آن مکتب بسنده نمیکند چه رسد به معاش ده ساعت کار: «از مجبوری آدمهای چون من استفاده میکنند. من این مقدار پول را کرایه دهم یا خرج خانه و زندگیام کنم؟» او حالا حسرت دو هزار افغانی پولی قرضی را میخورد که به مرکز کاریابی داده است.
محمد پاکزاد جوان دیگری است که به یکی از مراکز کاریابی رفته است. او میگوید افراد این مرکز به او گفتهاند که «ما جوانان را به خارج میفرستیم و در آنجا زمینهی کار را فراهم میسازیم. در مقابل ۲۰۰ دالر قبل از رفتنش میگیریم و ۳۰۰ دالر دیگر، زمانی که او در خارج صاحب کار شد.»
عبدالله جوان دیگری که سال گذشته به امید کار به یکی از اینگونه مراکز پول پرداخته است. این جوان میگوید: «سال گذشته ما سه نفر از یک خانواده به یک مرکز ثبتنام کردیم؛ زیرا به ما گفته بودند که کار پیدا میکنند. یک ماه بعد با مراجعه به این مرکز، خبر شدیم که آن مرکز رفته است.»
او میگوید؛ بعد از تحقیق دریافتیم که یک نهاد کلاهبردار بوده که به بهانهی کاریابی به جوانان، از آنها اخاذی کرده است. به نظر میرسد، بازار گستردهی بیکاری باعث ایجاد این مراکزی شده و برای برخی، مدتی نویددهنده میباشد؛ اما در نهایت اکثر این افراد، با ناامیدی و فریب روبهرو میشوند.
یاسمین کارجوی دیگری است. او میگوید که به کمک یکی از مراکز کاریابی، صاحب کار شده؛ اما بعد از گذشت دو ماه صاحبکارش از او درخواست دوستی میکند و او مجبور میشود که آن کار را رها کند: «بعد از یک سال به یک دفتر خصوصی معرفی شدم. دو ماه از کارم گذشته بود، یکی از شرکای آن دفتر که زن و فرزند نیز داشت، خواست که در مقابل تهیهی تمام ضرورتهایم دوستدخترش باشم.»
یاسمین افزود زمانی که او به این خواست پاسخ منفی داد، از دفتر بدون گرفتن حتا یک افغانی اخراج شد.
در حال حاضر در کنار چندین وبسایت اعلان کار؛ مانند سایت اکبر، سایت افغانستان دات ای اف و شمار زیادی از نهادهای زیر نام مراکز کاریابی شروع به فعالیت کرده و تبلیغات گستردهای در مناطق مختلف و یا رسانههای اجتماعی دارند. این مراکز، بدون نظارت فعالیت میکنند و از کارجویان، تحت نام کاریابی اخاذی میکنند.
شرکت کاریابی افغان گروپ، مؤسسهی کاریابی میهن، مرکز کاریابی اندیشه، از جملهی این نهادها است. اکثر این نهادها مدعیاند که برای بیکاران، کاریابی میکنند و برای کاهش بیکاری در افغانستان فعالیت دارند.
شماری از این شرکتها، از کارجویان تحت نام پول داخله، پول معرفی به صاحب و حتا در مواردی ۴۰ درصد اولین معاش آنان را نیز میگیرند.
مسؤول یکی از این شرکتها به روزنامهی صبح کابل میگوید: «افرادی که میخواهند ما آنان را به شرکتها معرفی کنیم، برای فرم انداختن از آنان ۲۰۰ افغانی داخله میگیریم و یک هزار افغانی در مقابل معرفی از او میگیریم، سه فرصت میدهیم و اینکه کارجو از این سه فرصت استفاده توانست یا نه به ما بستگی ندارد.»
مسؤول این شرکت کاریابی همچنان میافزاید: «۱۲۰۰ افغانی نسبت به ۶۰ درصد معاش یک کارجو که دیگر شرکتهای کاریابی از آنان در مقابل کار میگیرد، حلالتر است.»
او همچنان تاکید میکند که شماری از شرکتهای کاریابی به بهانهی کاریابی متقاضیان کار را فریب داده و پول آنها را دزدی میکنند.
بحران بیکاری
افغانستان از جمله کشورهایی است که بیکاری و فقر در آن بیداد میکند. بر اساس گزارشها هماکنون از جمعیت ۳۲٫۲ میلیونی کشور، ۱۵٫۹ میلیون تن واجد شرایط کار استند که از این شمار، ۸٫۵ درصد فعالاند. از سوی دیگر، نتایج سـروی از وضعیـت زنـدگـی در افغانستان، نشان میدهد که شغل ۷۸٫۸ درصد مردم این کشور در دستهی اشتغالهای آسیبپذیر قرار دارند که با تغییرات اندک، ممکن این شمار نیز شغل شان را از دست دهند و به جمعیت افراد بیکار بپیوندد.
در حال حاضر، ۷٫۴ درصد از کل نفوس افغانستان بیکار و از لحاظ اقتصادی وابسته به فردی دیگر است. افزون بر این، بیش از ۶۰ درصد خانوادهها تنها یک نانآور دارند. بیکاری در میان این شمار، سبب افزایش فقر میشود. بر اساس گزارشها هماکنون ۵۱٫۷ درصد مردم در فقر چندبعدی به سر میبرند.
هرچند نبود کارمندان حرفهای و دانشآموخته، یک چالش دانسته میشود؛ اما تنها افراد بیسواد بیکار نیستند. بنا بر گفتهی مسؤولان در وزارت کار و امور اجتماعی، سالانه حدود ۴۰۰ هزار جوان وارد بازار کار این کشور میشوند. به اساس گفتهی مسؤولان کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی، بیشتر از ده هزار تن آنها در ادارههای ملکی و دولتی جذب میشوند و ۳۹۰ هزار آنان همچنان بیکار میمانند که دولت توان جذب آنان را ندارد.
همایون رفیعی یکی از صدها کارجوی دانشآموخته است. او میگوید که از یک سال به اینسو دنبال کار است؛ اما هنوز موفق نشده تا کاری پیدا کند: «یک سال است که دنبال کارم. چند روز پیش اطلاع یافتم یک ادارهی خصوصی به کارمند نیاز دارد. در امتحان اول بالاترین نمره را گرفتم؛ اما در مصاحبهی دومی، فهمیدم که قبلا کسی استخدام شده و این کار کاملا نمایشی بوده است.»
او اضافه میکند که در طول یک سال گذشته، نه تنها کار نیافته، بلکه برای پیداکردن کار، هزینه کرده است. ایمل حبیبی معاون اتحادیهی کارگران میگوید: «مشکلات در بخش کار در کشور وجود داشته و اکنونهم این مشکل وجود دارد. متأسفانه برنامههای حکومت اثرگذار نبوده است. بیکاری روبه افزایش است و از این افراد کارجو، سوءاستفاده میشود.»
معاون اتحادیهی کارگران، هشدار میدهد که اگر جلو بیکاری در کشور گرفته نشود و برای کارجویان بهخصوص افراد دانشآموخته، فرصتهای شغلی فراهم نشود تا چند سال آینده بحران بزرگی در کشور، به وجود خواهد آمد. در حال حاضر افغانستان از نظر درآمد و مصرف در بین ۱۹۱ کشور جهان، رتبهی ۱۷۰ ام را دارد و در بین کشورهای آسیایی فقیرترین کشور است.
حکومت وحدت ملی، از آغاز کارش تاکنون همهساله وعدهی ایجاد شغل را داده است. چنانچه محمد اشرف غنی در نخستین روزهای کاریاش گفته بود که یک میلیون شغل ایجاد خواهد کرد تا معضل بیکاری حل شود. سال گذشته نیز حکومت در نشست ملی کار، به ایجاد بیش از دو میلیون کار در درازای بیش از سه سال تاکید کرد؛ اما تاکنون روشن نیست که این شغلها تا چه اندازه ایجاد شدهاست.