بارها عکسهایی از آدمهای روبه دیوار نشستهاند و میشاشند در فیسبوک دستبهدست شده است و به نحوی مورد نکوهش قرار گرفته است؛ اما کمتر کسی اشارهای به تشنابهای عمومی در سطح شهر کردند و از ضرورت آن سخن گفتند. واقعیت این است که وقتی در داخل شهر راه میروی دو چیز خیلی اساسی که نیاز مبرم به آن احساس میشود را کمتر میبینی خصوصا در مکانهای عمومی. یکی تشناب و دیگری سطلهای زبالهدانی است. برای همین، هرکس هرچیزی خورد و یا استفاده کرد پوست و اضافات آن را روی سرک میاندازند و یا بین جویهای آب که به مرور جویها پر میشوند و آب ایستاده و میگندد. در نهایت بوی بد آن همه را اذیت میکند و چنین است که کابل را تبدیل به شهر کثیف کرده است. در اینکه تشنابهای عمومی و زبالهدانی ساخته و گذاشته نمیشود شاروالی مقصر است؛ اما ما هم کمتر از آن مقصر نیستیم. آدمهایی که در کابل زندگی میکنند، هنوز درست یاد نگرفتند که در شهر چطوری زندگی باید کرد؛ بلکه هنوز در همانحالوهوای روستا و زندگی در قریهها استند. این را میتوان از پسماندهها، زبالهها و چگونگی گذاشتن آنها فهمید. زبالههای تر، جامد، شیشه و… همه را باهم میگذارند بعد هم از خانهی خود در بین جویچهها میاندازند، جدا از اینکه آب تشنابها در داخل کوچه میرود و بر کثیفی کوچه میافزاید. بعد تشنابهای مساجد را اگر تنها جایی به عنوان تشنابهای عمومی در نظر بگیریم که نیستند؛ اولین چیزی را که میبینی نوشتهاند: «لطفا از انداختن سنگ در داخل تنشاب خود داری کنید!» چیزی که اصلا رعایت نمیشود و برای یک انسان شهری این فاجعه است که از سنگ در داخل تشناب استفاده کند. نه تنها شهری بلکه از یک انسان امروزی. این نشاندهندهی زندگی بدوی و یاد نگرفتن استفاده از خدمات و امکانات مدرن است.