جهت‌گیری جنسی

بتول سید حیدری
جهت‌گیری جنسی

یکی از مفاهیمی که طی دوران نوجوانی مطرح می‌شود، موضوع جهت‌گیری جنسی است. حقیقت آن است که در خصوص جهت‌گیری جنسی، یعنی این‌که چگونه تکانه‌های جنسی از حدود ۱۰ سالگی (حتا قبل از بلوغ)، متوجه جنس مخالف (شرایط معمول)، موافق و یا هردو جنس می‌شود، دانش بشر هنوز در ابتدای راه است و علامت سوال بزرگی پیش روی ماست.

از طرفی بین هویت جنسی (Identity): من یک (مرد/ زن) استم، جهت‌گیری جنسی (Orientation): به لحاظ جنسی من به (مردان/ زنان/ هردو جنس بدون تفاوت/ هر دو جنس با ترجیح یکی بر دیگری) علاقه‌مند استم و رفتار جنسی (Behavior): من با یک یا چند (مرد/ زن/ مرد و زن) ارتباط جنسی دارم/ داشته‌ام؛ مناسبات پیچیده‌ای برقرار است. این سه متغیر درکنار احساس فرد در خصوص آن‌ها می‌توانند حالت‌های مختلفی به خود بگیرند. از دیدگاه هر فرد صرف‌نظر از فراوانی و طبیعی یا غیرطبیعی دانستن آن حالت‌هایی که در فوق به آن اشاره شد تصور می‌شود. این توصیف نشان می‌دهد که موضوع خصوصیات جنسی هر شخص، بالقوه تا چه حد می‌تواند چندوجهی باشد و نمی‌توان با پیش‌فرض‌ها، تفکرات و اعتقادات شخصی در مورد آن قضاوت کرد. ضمناً باید اضافه کرد که هویت و رفتار جنسی در زنان نسبت به مردان، انعطاف‌پذیرتر است و همچنین رفتار جنسی (به عبارتی وابسته به جنسیت) تنها به معنی رابطه جنسی نیست؛ بلکه مناسبات قدرت و جنبه‌های منفی مثل سوءاستفاده و انواع خشونت وابسته به جنسیت را نیز شامل می‌شود.

اگرچه پژوهش‌های زیادی در مورد چگونگی شکل‌گیری جهت‌گیری جنسی انجام شده است، ولی هنوز هیچ عامل مشخصی که جنبه‌ی علیتی داشته باشد مورد اجماع قرار نگرفته است. به نظر می‌رسد مجموعه‌ای از عوامل ژنتیک، هورمونی و محیطی در بروز چنین مشخصه‌ای نقش بازی می‌کنند که در مورد خود آن‌ها هنوز ابهامات جدی وجود دارد.

حدود یک‌چهارم جمعیت جهان، در کشورهایی زندگی می‌کنند که رفتار جنسی متفاوت با جهت‌گیری جنسی متداول، خلاف قانون محسوب می‌شود و برای آن مجازات مختلفی پیش‌بینی‌شده است. به عبارتی بیش از ۴۰ میلیون انسان (حدود ۳ برابر بروز سالیانه همه سرطان‌ها در جهان!) در این خصوص چه به لحاظ شخصی و چه اجتماعی، احساس ناامنی می‌کنند. حتا در کشورهایی که وجود چنین اقلیتی را به رسمیت شناخته‌اند، کماکان شیوع افسردگی در هم‌جنس‌خواهان مرد و زن بیشتر از جمعیت عمومی است. علاوه بر مشکلات اجتماعی و سلامت روان، این افراد در بُعد سلامت جسمی نیز با تهدیدهایی مواجه استند. مثلاً افراد هم‌جنس‌خواه ممکن است با فراوانی بیشتری به رفتار پرخطر جنسی و تعدد شرکای جنسی تن در دهند که بالقوه می‌تواند عامل درگیرشدن آن‌ها با انواع بیماری‌های منتقل‌شونده از راه تماس جنسی، ازجمله ایدز، انواع هپاتیت و تب‌خال‌های تناسلی باشد (به‌ویژه در روابط مردان). در مورد زنان، به علت عدم بارداری و شیردهی، شانس سرطان‌های تخمدان و پستان تا حدی افزایش می‌یابد.

در مورد این‌که جهت‌گیری جنسی اگر از شکل تعریف قراردادی‌اش خارج شود، اصولاً بیماری محسوب می‌شود یا خیر و این‌که آیا درمان یا حداقل راه‌حلی برای تغییر وضعیت، وجود دارد یا خیر، سال‌هاست که در نشست‌های سلامت روان بحث‌های جدی در جریان بوده؛ اما به هر شکل، روند تغییر ذهنیت‌ها در جهان به سمت پذیرش بیشتر این وضعیت بوده است. اگرچه حتا در کشورهای غربی نیز هنوز نگرش منفی جدی در این خصوص در بخشی از جامعه و سیاست‌گذاران وجود دارد.