
نویسنده: موسا ابراهیمی
بخش دوم و پایانی
عناصری متفاوت در فرهنگ بومی هر سرزمین وجود دارند که بازنگری و خوانش دوبارهی آن، میتواند مسیرهای متعددی را به سوی توسعهیافتگی به ما نشان دهد. در مثال ژاپان، غرور ملی، وطندوستی و ارزشگذاری به سنت پیشینیان، توانسته است مردم را به تلاش و علماندوزی مداوم ترغیب کند. شهروندان ژاپان با کنجکاوی، با طرح و ایدههای خلاقانه و نوآوری در بخشهای مختلف صنعت، به دنبال راههای جدید افزایش تولیدات و بهرهوری از تمام ظرفیتهای خویش استند. علمپذیری به عنوان عنصر مهمی از توسعه در فرهنگ ژاپان جایگاه والایی دارد.
«ژاپانیها در مقایسه با امریکاییان، وقت بیشتری به خواندن اختصاص میدهند، خواه روزنامه و مجله و خواه کتاب؛ هر کدام از دو روزنامهی بزرگ ژاپانی، تیراژی حدود ۶ میلیون دارد که از بزرگترین روزنامههای امریکایی هم رقم آن بیشتر است. در سال ۱۹۷۶، روزنامههای ژاپانی، تیراژی حدود ۶۱ میلیون داشتند که برابر با ایالات متحده و در مقایسه نسبی با جمعیت امریکا، تقریباً دو برابر تیراژ روزنامههای امریکا بود.
اکنون، هر ساله حدود ۳۰ هزار عنوان کتاب جدید در ژاپان به چاپ میرسد که رقمی است برابر با امریکا؛ از جنگ دوم جهانی به این سو، در حدود ۱۵۰۰۰۰ کتاب به زبان ژاپانی ترجمه شده است؛ البته، همهی آنها برای انتقال اطلاعات انتشار نیافته اند؛ اما میزان اطلاعاتی که از زبانهای دیگر به انگلیسی جریان مییابد، در مقایسه با آن چه به ژاپانی ترجمه میشود، بسیار ناچیز است.»
در قسمت رشد صنایع و تولیدات ژاپان و رسیدن این کشور به دومین اقتصاد بزرگ جهان، دو نکته را میتوان به عنوان عاملهای اساسی بر شمرد؛ نخست: مردم و سیاستگزاران ژاپانی با آگاهی و به صورت هدفمند از علم و تکنالوژی مدرن اروپایی استفاده کرده و با انعطاف فکری، توانسته اند نکات مثبت و مفید موجود در فرهنگ کشورهای غربی را اخذ و با حفظ اصالت و اقتدار فرهنگ خویش، آن را به کار گیرند؛ دو: فرهنگ ژاپان، آمیختهای از تعالیم آیینهای شینتو و بودا، ضمن توصیه به قناعت و اعتدال در مصرف و اولویتداشتن منافع گروه، کار را امری مقدس و عبادت محسوب میکند.
این دو عامل، توانسته است، چرخهی صنایع ژاپان را به حرکت در آورده و کارکنان، کارفرمایان و صاحبان سرمایه را به تلاش در جهت تولید کالا و رشد اقتصاد ملی، ترغیب کند. چنان چه امروزه کالاهای تولیدشده در شرکتهای ژاپانی، ضمن برخورداری از کیفیت مناسب، در تمام عرصهها از رقبای خویش جلوتر است.
با آن چه پیرامون نمونهی ژاپان گفته شد، میتوان نتیجه گرفت: فرهنگهای مختلف، عناصر متعددی را در مسیر تسهیل گذار جوامع به توسعهیافتگی قرار میدهند، سیاستگزاران و دستاندرکاران تولید و اقتصاد در جوامع، باید این عناصر را شناسایی و برجسته کرده و از آن به نفع تولید کالا و رشد اقتصاد جوامع استفاده کنند. در زیر، برخی عناصر تسهیلکنندهی توسعهیافتگی در فرهنگ اسلام که بر جامعهی افغانستان حاکم است، به اختصار توضیح داده میشود.
یک: علم اندوزی: «یادگیری علم بر هر مرد و زن مسلمان فرض است.» با این جمله، تا حدودی، میتوان ارزش یادگیری دانش و علمپذیری را در فرهنگ اسلامی درک کرد. فرهنگ اسلام، پیروان خویش را به یادگیری دانشهای مختلف که میتواند بر زندگی مادی و معنوی انسانها تأثیر بگذارد، تشویق میکند؛ تا جایی که فضیلت خواب یک عالم را از عبادت یک جاهل بالاتر میداند.
دو: اهمیت کار: در فرهنگ اسلام، کار و تلاش جهت تأمین مصارف خانوادهها و رشد اقتصاد جامعه، عبادت محسوب میشود. اسلام پیروان خود را به کار و تولید مواد و کالای مورد نیاز زندگی تشویق کرده و در مواردی، فقر را مایهی فساد در جامعه میشمارد. این موضوع، نشان میدهد که در پهلوی زندگی معنوی، زندگی مادی نیز برای اسلام اهمیت بالایی داشته است؛ چرا که از نظر اسلام، زندگی مادی انسانها، بر زندگی معنوی آنان تأثیر دارد.
سه: سرفه جویی: در منابع اسلامی به وفور به استفادهی درست از منابع و منع اصراف آن بر میخوریم. اعتدال در مصرف و عدم اصراف کالا، اصل اساسی در مدیریت منابع شمرده میشود.
چهار: سرمایهگذاری: فرهنگ اسلامی، تجارت و سرمایهگذاری را امری پسندیده دانسته و پیروان خویش را به سرمایهگذاری و شراکت در چرخهی تولید ترغیب میکند. اسلام، مالاندوزی بدون تلاش را حرام دانسته و بر این باور است که سرمایههای راکد، باید در امر تولید و زدودن فقر استفاده شود؛ تا آن جا که برخی منابع اسلامی، تجارت درست را عبادت دانسته است.
پنج: خودکفایی: در منابع اسلامی، جوامع را به خودکفایی و عدم وابستگی به دیگران تشویق میکند. انسان ایدهآل در فرهنگ اسلامی، فردی است که به جز خداوند، محتاج کس دیگری نباشد؛ پس، انسان مسلمان، باید تلاش کند و نیازهای خود و خانوادهی خویش را تأمین کرده و بار دوش جامعه نشود.
در صورت توجه سیاستگذاران حوزهی تولید و اقتصاد، به عناصر موجود در فرهنگ جامعهی ما، بررسی کارکردهای آن با توجه به نکات جامعهشناختی و برجستهکردن آن، بدون شک میتواند در رشد تولید و اقتصاد جامع تأثیرات مثبت و مفید داشته باشد.