نویسنده: داکتر عارف نعیمزاد
یکی از هدفهای آموزش عالی معاصر این است که فاصله بین خروجی دانشگاهها، صنعت و بازار را از میان بردارد و فراگیران را یاری کند تا بتوانند از دانش خویش به طور مؤثر استفاده کنند. امروزه، رسالت آموزش عالی، تنها انتقال میراث فرهنگی و تجارب بشری به نسل جدید نیست؛ بلکه رسالت آن فراهمآوری آموزش عالی برای ایجاد تغییرات مطلوب در نگرشها، شناختها، رفتار انسانها و رفاه اجتماعی است. روشهای تدریس نیز به عنوان یکی از عوامل، به کمک این رسالت تعریفشدنی است و به کارگیری روشهای تدریس روز؛ آموزش عالی را تسهیل میکند.
این روزها با توجه به پیشرفت فنآوری و تغییرات مداومی که به وجود میآید، نظام آموزشی یکی از ارکان بسیار مهم در تحصیلات عالی به شمار میرود و شناخت و آگاهی مدرسان از روشها و الگوهای تدریس نوین اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا مراکز، نهادها و مؤسسههای آموزشی جایگاهی برای هدایت، نطارت و یادگیری استند و مدرس چون راهنما، ناظر و سازماندهنده است. بر مدرس است که تا افزون بر آگاهیهای لازم در زمینهی مواد درسی، در بارهی روشهای تدریس و ارزشیابی آن نیز دانش و مهارت کافی داشته باشد. پیشینهی مطالعات نشان میدهدکه روشهای تدریس چه در پیشرفت تحصیلی و چه در ایجاد انگیزه و رضایت خاطر، پرورش شخصیت و رشد خلاقیت آنان مؤثر است. وظیفهی مدرسان در فرآیند تدریس تنها انتقال واقعیتهای علمی نیست، بلکه باید موقعیت و شرایط مطلوب یادگیری را فراهم کنند و چگونه اندیشیدن و چگونه آموختن را بیاموزانند.
امروزه روشهای نوین و فعال تدریس توجه متصدیان امور نظام تحصیلات عالی را به خود جلب کرده است. در این شیوهها، مدرس تلاش میکند تا توانایی فراگیران را در مهارتهای گوش دادن، گفتن، خواندن، نوشتن، استدلال، مقایسه، تطبیق، تجزیه، تحلیل، سازندگی و خلاقیت آینده را تقویت کند و با توجه به این موضوع محتوای درسی را در صنف ارائه دهد.
از دید کلاسیک، مفهوم تدریس به آن قسمت از فعالیتهای آموزشی كه با حضور مدرس در صنف درس اتفاق میافتد، نسبت داده میشود. در حالی که امروزه تدریس، بخشی از آموزش است و همچون آموزش، یك سلسله فعالیتهای منظم، هدفدار و از پیش تعیینشده را در بر میگیرد.
روشهای معمول تدریس در دانشگاهها شامل روش کنفرانس، روش حل مسأله، روش بدیعهپردازی، روش مشاورهای، روش پروژهای، روش سخنرانی، روش سیمینار، روش بازگویی، روش پرسش و پاسخ، روش تمرین، روش بارش مغزی، روش بحث، روش نمایش، روش سیاحت علمی، روش رسانهای، روش کارگاهی، روش راه دور، روش استادمحور، روش محصل– استاد و روش محصلمحور میشود.
در همهی این روشها به نحوی روی مراحل ارائهی درس، مشارکت فعال، الگوی دریافت مفهوم، الگوی تفکر (تکوین مفهوم، تفسیر مطالب، کاربرد اصول و عقاید)، الگوی یادسپاری، الگوی کاوشگری علمی، الگوی تدریس غیر مستقیم، الگوی آگاهییابی، الگوی کار گروهی، الگوی کار تجربی و الگوی رشد مهارت تأکید میشود.
مقدمات رسیدن به آموزش پیامدمحور
در عصر حاضر، هدف از فرایندهای آموزشی در دانشگاهها و مؤسسههای تحصیلات عالی، طراحی فعالیتها، راهبردها و محتوا است که در نهایت دستیابی به توانمندیهای معینی در فارغالتحصیلان رشتههای مختلف را تضمین کند. در حالی که در نظامهای آموزشی سنتی، صرف بر محتوا تأكید میشود و فارغان رشتههای تحصیلی مختلف، در محیط كار به صورت اثر بخش انجام وظیفه کرده نمیتوانند.
در حال حاضر، تکیه بر شگردهای کاربردی نظام آموزشی پیامدمحور (Outcome Based Education) به عنوان یک راه حل گذار از نظام آموزشی سنتی استادمحور به پژوهشمحور و معیاری تلقی میشود. برای رسیدن به نظام آموزشی پیامدمحور، تحقق و پیادهسازی دو روش ممد و متمم (روش تدریس الکترونیکیمحور و روش تدریس محصلمحور) الزامی پنداشته میشود.
روش تدریس الکترونیکیمحور بر آموزش به وسیلهی کمپیوتر تأکید دارد و از کمپیوتر به عنوان ابزار آموزشی استفاده میشود. در این روش، ابزار به وسیلهای گفته میشود که یادگیری را تشویق و حمایت کند، مشکلات را کاهش دهد و به یادگیری بخشهایی که یادگیرنده به تنهایی قادر به انجام دادن آن نیست؛ کمک کند. در این روش، فنآوریهای الکترونیکی جزء جداییناپذیر روشهای یادگیری قلمداد میشود و استفاده از آن به عنوان عامل مهم تحولات در صنف درسی که حیاتیترین محل تغییر و تحول است، توصیه میشود.
روش محصلمحور (Student Centered Learning) روشی است که در آن، کمپیوتر ابزار اطلاعاتی در تولید، دسترسی، بازیابی، دستکاری و انتقال اطلاعات تلقی میشود. در این روش محصلان میتوانند در صنف درسی، کتابخانه، مدرسه و لابراتوار کمپیوتر بر اساس نیازهای درسی خود، از کمپیوتر استفاده کنند. در این روش، سعی بر این است که محصلان به عنوان استفادهکننده، تولیدکننده، پخشکنندهی اطلاعات و همچنین سازندهی علم از کمپیوتر و انترنت بهره گیرند. در این روش، کمپیوتر فقط یک ابزار تولیدی برای مدرس نیست، بلکه ابزاری است که تولید و بهرهوری محصلان را نیز تقویت میکند. در روش محصلمحور، محصلان میتوانند با استفاده از انترنت، تحقیق و با استفاده از وب، جستوجو، از طریق بانکهای اطلاعاتی به بررسی دقیق اطلاعات بپردازند و با دستهبندی اطلاعات سابق و تحول، مطالب را بررسی کرده و درك بهتری از ارتباطات یا تسلط آنان به دست آورند. به علاوه، محصلان میتوانند اطلاعات را تنظیم و دستکاری کنند تا راههای حل ممکن را پیش از قبول، مورد آزمایش قرار دهند. محصلان در این روش، از طریق ابزارهای جندرسانهای، میتوانند گزارشهای علمی و پژوهشی پیچیدهای را با استفاده از صدا، گرافیک، متن، کلیپ ویدیویی و … تولید کنند.
در چند سال اخیر تحولات بسیاری در كاربرد یاددهی- یادگیری فعالانه و محصلمحور روی داده و توسعهی راهبردهایی كه به محصلان در همكاری مؤثر با یكدیگر كمك میكند نیز در نظام تحصیلات عالی افغانستان افزایش یافته است.
نیمرخ ِآموزشِ پیامدمحور
یادگیری به معنای بهبود بخشیدن به تصویرگریهای ذهنی محدود نمیشود؛ بلكه میتواند بر یادگیری برای دانستن، یادگیری برای انجامدادن، یادگیری برای بودن و یادگیری برای باهمزیستن استوار باشد. تحقق مسؤولیتی چنین خطیر بدون بازاندیشی، بازسازی ساختارها و بازآفرینی نظام آموزشی و زیرشاخههای مرتبط با آن بعید به نظر میرسد.
بر كسی پوشیده نیست كه نظام آموزشی گذشتهی افغانستان به دلایل مختلف، به ویژه در چهار دههی اخیر، آن گونه كه باید، پاسخگوی نیازهای جامعه و توسعهی جامعه نبوده و فاصلهی زیادی با صنعت و بازار کار داشته است. با توجه به این مسأله، امکانسنجیهای لازم برای بازبینی و تغییر روی دست گرفته شده است تا بهبود کیفی و کمی را به دنبال داشته باشد.
در سالهای اخیر به دنبال تغییر قابل ملاحظه از تمركز بر «تدریس محض» به سوی تمركز بر یادگیری، پاسخگویی و اعتباربخشی دانشگاهها، بسیاری از نهادهای مسؤول و سازمانهای اعتباربخشی، نهادینهسازی آموزش پیامدمحور را برای این مؤسسهها الزامی کرده اند و در بسیاری از مؤسسههای تحصیلات عالی در جهان استفاده از این رویكرد برای ارتقا و تضمین كیفیت در عرصهی اعتباربخشی و اثربخشی دانشگاهی مورد توجه قرار میگیرد که نظام آموزشی تحصیلات عالی افغانستان نیز از این امر به سهم خود سود جسته است.
در آموزش پیامدمحور، تصمیمگیری در برنامهی آموزشی مبتنی بر پیامدهایی است كه محصلان لازم است در پایان دورهی دستیابی به آنها را نشان دهند. در این رویكرد كه یك شیوهی آموزشی و تدریس جدید است، محصول آموزش، به جای فرایند آموزش مورد تأكید قرار میگیرد. به همین علت، فرایند این روش آموزشی در مقایسه با روش سنتی آموزشی یك فرایند معكوس است؛ زیرا در این روش، ابتدا پیامدهای مطلوب یادگیری انتخاب میشود و سپس برنامهی آموزشی، مواد آموزشی و ارزشیابی محصل به منظور دستیابی به پیامدهای مورد نظر ایجاد میشود.
در آموزش پیامدمحور که به تازگی در چند سال در نظام آموزشی تحصیلات عالی افغانستان راه یافته است، رویکردی جامع به سازماندهی و اجرای یک نظام آموزشی که بر نمایش موفقیتآمیز یادگیری در هر محصل تأکید دارد. پیامدها، نتایج روشن و شفاف یادگیری است که درپایان یک فعالیت معیّن یادگیری از محصلان انتظار نمایش آن میرود و اعمال و عملکردهایی است که منعکسکنندهی توانمندی کاربرد موفقیتآمیز دانش، محتوا، ایدهها و ابزارها توسط یادگیرنده است.
مفروضات آموزش پیامدمحور با استفاده از مدل همسوسازی در طراحی و برنامهریزی درسی در آموزش تحصیلات عالی به کار گرفته شده است. در این مدل ضرورت همسویی میان سه بخش اصلی نصاب درسی یعنی «پیامدهای یادگیری مورد انتظار»، «فعالیتهای یادگیرنده» و «نحوهی ارزیابی یادگیرنده»؛ مورد تأکید قرار میگیرد. بر مبنای مفروضات، انتخاب تجارب یاددهی و یادگیری مناسبی که محصلان را قادر کند تا موفقیت خود را در سطح پیامد یادگیری مورد نظر نشان دهند، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. در این رویکرد، پیامدهای یادگیری به محصلان دقیقا میگوید که قرار است چه چیزی را چگونه و با چه معیاری فرا گیرند و چگونه در عمل از آن استفاده کنند.
اهداف عمدهی این رویکرد شامل توانمندسازی اساتید در زمینهی مهارت برنامهریزی درسی با رویکرد مبتنی بر پیامد، ارتقای کیفیت تدریس اساتید از طریق ارتقا مهارت طراحی دوره، همسوسازی و هدایت و ارزیابی طراحی دوره با رویکرد مبتنی بر پیامدها میشود.
آموزش پیامدمحور مستلزم طراحی مجدد و بازنگری در برنامهی آموزشی هر رشته و دروس مرتبط با آن رشته است. ایجاد چنین تغییری صرفا با انجام بازنگری در سرفصل دروس برنامهی آموزشی فعلی رشتههای مختلف امکانپذیر نبوده و به توانایی و مهارت اساتید هر رشته در زمینهی برنامهریزی درسی با رویکرد مبتنی بر پیامد و همسوسازی بخشهای مختلف بستگی دارد. این امر لزوم توانمندسازی و ارتقای ظرفیت مدرسان و استادهای هر رشته را با این مفهوم آشكار میکند.
به همین منظور، گام اول تقویت برگزاری سیمینارها و کارگاههای آموزشی در هر گروه آموزشی و معرفی اصول و مبانی آموزش پیامدمحور؛ جزو ضروریات به حساب میرود که با تدویر سیمینارها و کارگاهها، مهارت خلق طراحی برنامهی درسی پیامدمحور برای استادان ایجاد خواهد شد.
گام دوم، با ایجاد آگاهی و مهارت لازم در زمینهی تدوین برنامهی درسی پیامدمحور برای استادان، بازنگری و تدوین مجدد برنامهها و نصاب درسی رشتهها پیشبینی میشود.
گام سوم، پیگیری تحقق این روش در دانشگاهها هم به صورت نظارت مستقیم و هم به صورت ارزیابی خودی میتواند، باشد.
جمعبندی
هدف اصلی آموزش پیامدمحور، آفرینش انسانهای توانا به انجام دادن چیزهای نو و انسانهایی كه خلاق– نو آفرین و كاشف با شكل بخشیدن به ذهنهایی است كه توانایی نقادی دارند و از قدرت اثبات و استدلال برخوردارند؛ لذا، نیازمندی به ایجاد نگرش جدید در امور در روند یاددهی- یادگیری فعال به عنوان یک ضرورت جدی طرح شده و آموزش دقیق روشهای جدید و فعال تدریس، اصل مهم در این راستا تلقی میشود. برگزاری همایشها، سیمینارها و کارگاههای آموزشی از جمله گامهای ارزنده در رشد و بالندگی نظام آموزشی نوین میتواند حساب شود و تغییراتی همسو با آموزش جهانی باشد.