
انارکلی هنریار، سناتور هندوباور افغانستان، در تویتر خود نوشته که قرار است، روزی به نام روز ملی فرهنگ هندوها و سیکها، درج تقویم کشور شود. در این تویت، از هدایت رییسجمهور مبنی بر درج این روز در تقویم و ایجاد مرکز تحقیقاتی هندوها و سیکهای افغانستان در بخش تحقیقاتی کوشانی در اکادمی علوم، خبر داده شده.
این اقدام رییسجمهور، در حالی صورت میگیرد که چهل خانواده از سیکهای افغانستان که به هند مهاجرت کرده بودند، روزهای اخیر به افغانستان باز گشتند. خشونتها علیه هندوباوران از سوی گروههای تروریستی و محرومیت در جامعه، سال گذشته آنان را وادار کرد تا نامهای به دولت هند بفرستند. در این نامه، ۷۰۰ تن از آنها، خواهان پناهندگی به هند شده بودند.
فرهنگ هندوباوران و سیکها، از فرهنگهای در حال نابودی در افغانستان است. تخریب بناهای مذهبی آنان در جاهای مختلف و مهاجرت دستهجمعیشان، این نگرانی را به وجود آورده که فرهنگ آنها از افغانستان نابود شود. جامعهی مذهبی افغانستان، به دلیل خط درشتی که اسلام بین خود و ادیان دیگر کشیده، با هندوها و سیکها در این کشور، میانهی خوبی نداشته است. گذشته از قتلهای هدفمند و ظلم توسط گروههای مختلف سیاسی و نظامی، برخورد با آنان در تعاملات اجتماعی، رنجی بوده است که همیشه در افغانستان کشیده اند. چندی پیش، انارکلی هنریار، نمایندهی این شهروندان در مجلس سنا، در سخنرانیای، از تعصب علیه جمعیت کوچک دینیشان گفت و گریست؛ تعصبی که در سطوح مخلتف اجتماعی، سیاسی و اکادمیک جریان دارد.
نامگذاری روزی در تقویم به بهانهی تجلیل از روز ملی فرهنگ هندوها و سیکها، این امکان را میدهد تا دستکم سال یک بار برای نمایش هم که شده، از این روز تجلیل شود و زمینهی شناخت ارزشهای فرهنگی آنان در جامعه به وجود بیاید. این یادآوری سالانه و موجودیت بخش تحقیقاتیای که اسناد و مدارک فرهنگی هندوها و سیکها را جمعآوری و گسترش دهد، فرهنگ آنها را از نابودی نجات میدهد و با گسترش آگاهی در مورد آن، حساسیتهای بینافرهنگی نیز کاهش پیدا میکند.
حفظ فرهنگهای مختلف در کشور، به معنای حفظ روابط با کشورهای بیشتر است؛ چون، فرهنگها از اقوامی نمایندگی میکنند که ریشه در کشورهای مختلف جهان دارند. اگر دولتی تن به نابودی خردهفرهنگها میدهد، امکان رابطهاش با جهان را دشوار میکند. بیمهری به فرهنگی که بتواند زمینهی ارتباط با کشوری را فراهم کند، این رابطه را سست و در مواردی ناممکن میسازد.
موجودیت اقوام مختلف، شاید در کشوری با تجربهی تاریخی افغانستان، چندان خوشیمن نبوده باشد؛ اما اگر دولت بتواند با ارزشگذاری به اقوام و فرهنگهای مختلف، امکان توسعهی آنان را فراهم کند، توانسته است امکان توسعهی فرهنگی افغانستان را در جهان به دست بیاورد. تعدد فرهنگها و پالایش آن، امکان گفتمان فرهنگی با جهان است و هر قدر این تعدد حفظ و گسترش یابد، راههای بیشتری به روی کشور باز میشود.
رویکرد در افغانستان، در طول تاریخ متأسفاه این بوده که فرهنگ یا قوم حاکم، تلاش کند با حفظ و گسترش خود، زمینهی نابودی دیگران را بچیند. این رویکرد، در شرایط خاصی از تاریخ و توسط افراد خاصی، به شدت جنبهی فجیعانه گرفته که تلاشهای عبدالرحمان خان و در تاریخ معاصر، حذف سیستماتیک هزارهها توسط طالبان و در دههی اخیر، کشتار هدفمند هزارهها و سیکها، بخشی از این تلاشهای فجیعانه است. هر چند، غنی نیز متهم به عملکرد سو علیه اقوام و به خصوص هزارهها است؛ اما امضای فرمانی مبنی بر درج روز ملی فرهنگ هندوها و سیکها در تقویم افغانستان، از جمله کارهایی است که تاریخ آن را به یاد میسپارد.
چنین اقداماتی، هر چند کوچک به نظر میرسد؛ اما در مورد فرهنگی که در حال نابودی است، اقدامی است نجاتدهنده. شاید این اقدام، در صورت ختم جنگ، امکان برگشت عدهای از مهاجران هندو و سیک را به وجود بیاورد؛ کسانی که جبر روزگار و ترس جان، باعث شده از سرزمین و تمام خاطرات زیستهیشان فرار کنند.