مبارزه از زیر لحاف؛ آیا اسلکتیویست‌ها می‌توانند در افغانستان تغییر بیاورند؟

صبح کابل
مبارزه از زیر لحاف؛ آیا اسلکتیویست‌ها می‌توانند در افغانستان تغییر بیاورند؟

نویسنده: بسم‌الله حزین

شبکه‌های اجتماعی ابزاری برای واکنش‌ها و جنبش‌های اجتماعی است. در عصر کنونی، مردم بیشتر از مجرای شبکه‌های اجتماعی (توییتر، فیس‌بوک و…) ابراز نظر و اعتراض می‌کنند. اعتراض در فضای مجازی و شبکه‌ای را «اسلکتیویزم» می‌گویند. اما آیا اسلکتیویزم در افغانستان کارایی دارد؟ آیا حکومت به اعتراض‌های مردم در شبکه‌های اجتماعی تمکین کرده است؟
در دوره‌ی حکومت‌داری محمد اشرف‌غنی، افغانستان شاهد اعتراض‌ها و تظاهرات گسترده‌ی مردمی بوده است. تظاهرات و راه‌پیمایی جنبش روشنایی، جنبش تبسم، جنبش عدالت و … از جمله اعتراض‌های گسترده‌ای بود، که با انتحار، بمب، رگبار گلوله، گاز اشک‌آور، آب‌پاش‌ها و کانتینرها استقبال شد.
قربانی این دادخواهی‌ها هم بیشتر هزاره‌ها و تاجیک‌ها بودند. پس از قربانی‌های بی‌شمار، مردم افغانستان جرئت راه‌پیمایی و اعتراض در خیابان را از دست دادند. اعتراض در شبکه‌های اجتماعی یگانه مجرایی است که مردم می‌توانند برای تغییر به‌کار گیرند.
در یک ماه اخیر شبکه‌های اجتماعی مملو از اعتراض‌هایی علیه حکومت افغانستان بوده است. اداره احصاییه‌ی مرکزی افغانستان اقوام غیرپشتون را به قبایل مختلف، زیر نام قوم تقسیم نمود. این کار حکومت با اعتراض‌های گسترده‌ی مردمی، سیاست‌مداران غیر پشتون و فعالان مدنی در شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو شده است.
مردم این عملکرد حکومت را توطئه‌ی سازمان‌یافته برای پارچه‌سازی اقوام غیرپشتون و حذف هویتی دانسته و خواهان اصلاح آن شده‌اند. این هیاهو هنوز به یک مسیر اعتراضی مطلوب نرسیده بود که حکومت در یک اقدام سامان‌مند دیگر برای دستگیری «علی‌پور» به اتهام سقوط چرخ‌بال نظامی و مسلح غیرمسئول به بهسود میدان‌وردک در مناطق هزاره‌نشین لشکرکشی کرد.
این درحالی بود که چندی قبل از آن «الله‌داد فدایی»، قومندان امنیه میدان‌وردک متهم به قتل، زخمی کردن و بدرفتاری مردم ملکی در بهسود شده بود.
با آن‌که در آن زمان وزارت داخله وظیفه‌ی این فرمانده را به تعلیق درآورده بود؛ اما با لشکرکشی حکومت به بهسود، فدایی به حیث فرمانده ولایت لغمان گماشته شد. این رفتارهای ناشیانه‌ی حکومت موج اعتراض‌های دیگری را به‌دنبال داشت. با موجودیت این اعتراض، اعتراض اولی به حاشیه رفت.
جنبش‌های عصر دیجیتال «در رساندن صدای خود به دستگاه قدرت خوب‌اند؛ ولی در فرجام‌خواهی یا پیشبرد مذاکرات پیچیده خوب عمل نمی‌کنند.» چنان‌چه در موضوع «پارچه‌سازی اقوام غیرپشتون» اعتراض‌ها در شبکه‌های اجتماعی خیلی سریع و گسترده بود؛ اما یک مسیر سازمان‌یافته و فرجام‌خواهی نداشت. در ضمن با بروز واقعه‌ای جدید، واقعه‌ی قبلی به فراموشی سپرده شد.
اعتراض مردم و به‌خصوص هزاره‌ها در قضیه بهسود هم‌چنان ادامه دارد. پرسش‌ اصلی مردم این است: درحالی‌که طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی ولایات و ولسوالی‌ها را سقوط می‌دهند، نیروهای دولتی و سربازان در گوشه و کنار افغانستان در سخت‌ترین شرایط با تروریستان در جنگ‌اند، چرا حکومت برای رفع این خطرها اقدام نمی‌کند؟
مردم به این نظرند که هزاره‌ها در بیست سال اخیر همواره حامی حکومت و نیروهای دولتی بوده‌اند، اما چرا موجب بی‌مهری و تبعیض سیستماتیک حکومت قرار می‌گیرند؟ طوری که فردی از داخل نظام فرمان قتل‌عام هزاره‌ها را صادر می‌کند، اما حکومت نه‌تنها که با آن شخص برخورد قانونی نمی‌کند؛ بلکه حمایت نیز می‌کند.
اعتراض‌های خیابانی در دوره‌ی حکومت‌داری آقای غنی برای معترضان و مردم به بهای خون صدها انسان تمام شده است. بنا بر شرایط بد امنیتی و عدم پاسخگویی حکومت، مردم نمی‌توانند دست به اعتراض‌های خیابانی بزنند. به این ترتیب، یگانه راه اعتراض برای مردم، شبکه‌های اجتماعی است.
با این‌همه، تجربه و گذشته ثابت کرده است که حکومت با لجاجت تمام به اعتراض‌های خیابانی مردم پاسخ نداده، چه برسد به اعتراض در شبکه‌های اجتماعی. چنان‌چه تاکنون نه اداره‌ی احصاییه‌ی مرکزی درج نام قبایل به نام اقوام مستقل را اصلاح کرده و نه هم لشکرکشی و تبعیض سیستماتیک حکومت در مقابل هزاره‌ها پایان یافته است. نه «الله‌داد فدایی» محکمه شده و نه هم «سمیع سادات»، قومندان قول اردوی ۲۱۵ میوند درباره فتوای قتل‌عام هزاره‌ها، مورد بازپرس قرار گرفته است.
به نظر می‌رسد که برای حکومت‌های استبدادی و پررو، اعتراض در شبکه‌های اجتماعی کارایی ندارد. تا زمانی که اعتراض‌ها سازمان‌یافته و قدرتمند نشود و بالای حکومت فشار وارد نکند، دریافت نتیجه مثبت و ملموس بعید به نظر می‌رسد؟