منبع: نشنلانترست
نویسنده: تانیا گودسوزیان
برگردان: مرتضا نیکزاد
همان طور که جنگ در افغانستان بین طالبان و نیروهای امنیتی افغانستانی بالا میکشد، یکی از عناصری که پیوسته در رسانههای غربی پوشش داده شده، مجموعهی نقشههای رنگ-رمزنگاری شدهای است که ساحتهای زیر اداره را نشان میدهد. این گرافیکها ساخته شده تا برای مردم عام، جنگ پیچیده و «دههها بهدرازاکشیده شده» را ساده بسازد؛ مخاطب اینها نیز کسانی اند که با تاریخ، مکاننگاری، جمعیتنگاری و دیگر مشخصههای افغانستان، بیگانه اند. در غیاب اطلاعات مستقلِ تأییدشده از میدان جنگ، این گرافیکهای «بهسادگیقابلهضم»، ظاهرا پیشروی برقآسای طالبان را نشان میدهد؛ اما، در واقع، بیشتر اطلاعات، بر اساس ادعاهای طالبان شکل گرفته اند، بدون این که هیچ ارجاعی به بیانیهها و احصاییههای دولت بدهد. از این نقشهها، معمولا توسط خبرگزاریها به عنوان منبع استفاده میشود و ممکن است مصرفکنندگان اخبار در سراسر جهان را، گمراه کند؛ همچنین، میتواند روی زندگی در افغانستان، افکار عمومی و حتا نتیجهی جنگ، اثر بگذارد. با این حال، به نظر میرسد که نقشهها ارتباط کمی با واقعیت داشته باشد و هنوز به طور واضح، معنای «کنترل» یا چگونگی برابربودن رنگها با آن چه در واقع حاکمیت حساب میشود، مشخص نشده.
در مورد غبار جنگ و این که چگونه گزارشها در زمان واقعی حتا در بهترین شرایط به ندرت دقیق است، صحبتهای زیادی شده. در ارتش حتا در این مورد گفتهای وجود دارد: «اولین گزارش معمولا اشتباه است.» در حالی که این گفته در مورد شرایط در حال تغییر جنگها، ابراز شده با دستکاریکردن گزارش، اوضاع به شدت وخیمتر میشود. جنگ طولانی چهار دههای افغانستان، که در ذات خود پیچیده است، همیشه با روایتهای در حال رقابت با هم، تمایز یافته؛ آن طور که رسانه، در زمانهایی، از روی سهو، اطلاعات نادرست را منتشر میکند.
احمدشجاع جمال، رییس روابط بینالملل و همکاری منطقهای در شورای امنیت ملی افغانستان، گفت: «اگر شما بر اساس ادعاهای نهادهای هراسافگن، نموداری را بسازید که اغلب از سوی خود رسانهای که قادر به تأییدش نیست، پژواک مییابد، در واقع دست به بازنمایی واقعیتی سیال، در حال تغییر و از اساس تأییدنشده زده اید. حتا مرزهای استفادهشده در نقشه، اغلب بین نفشههای رسمی و آن چه هراسافگنان استفاده میکنند، تفاوت وجود دارد. به عنوان مثال، چندین ولسوالی در ولایت ارزگان توسط طالبان جزو ولایت دایکندی حساب میشود؛ با این حساب، آنها میتوانند مدعی ادارهی ولایتی شوند که تماما در دست دولت است.»
در سال ۲۰۰۹، طالبان با غلوکردن از خود شان به عنوان جنبش ضدامپریالیستی وطنپرست و دستکاریکردن اطلاعات برای بیاعتبارکردن جمهوری اسلامی افغانستان به حیث یک «رژیم دستنشانده»ی ضعیف، قدرتنمایی خود را به رخ کشیدند. تا ۲۰۱۱، کارزار پرقدرت رسانههای اجتماعی که توسط این گروه راه انداخته شده بود، نشانگر جبههای جدید و مشخص در نبردی نامتقارن بود؛ نبردی که با بمب و گلوله نه، بل که با پستهایی به زبان انگلیسی در تویتر پیش رانده میشد. در خبرگزاریها، تعداد کمی از ائتلاف ناتو و تعداد کمتر از آن در دولت افغانستان، ادعاهای طالبان در مورد پیروزی را زیر پرسش گرفتند.
این قدرتنمایی با بهدستآوردن بیشتر قلمروها، ادامه یافته. به گفتهی جمال، «این که پنج طالب در میانهی یک ولسوالی سلفی بگیرد، به معنای کنترلکردن آن ولسوالی نیست، به ویژه زمانی که طی چند ساعت از آن جا خارج شان میکنند. طالبان تمایل خود را نسبت به اغراقکردن در مورد ساحتهای زیر کنترل شان، نشان داده اند. برای نزدیک به نیم دهه، آنها ادعا داشتند که ۷۰ درصد مناطق را اداره میکنند. به تازگی این ادعا را به ۸۵ درصد افزایش داده است؛ ادعایی که حتا کارشناسان خارجی نشسته در صندلی شان از واشنگتن، آن را رد کردند.
نااطلاعاتی یا اطلاعات غلط، تأثیر مستقیمی در میدان جنگ دارد؛ زیرا، ازدسترفتن روحیهی شهروندان و سربازان، تهدیدی واقعی برای نیروهای افغانستانی است که در شرایط سخت جنگی به نبرد شان ادامه میدهند. جنگ روانی، همچنان، میتواند از سوی خبرنگارانی که روایتهای گروههای شورشی را پیش میبرند، تسهیل شود با نوشتن تیترهای هشداردهندهای مانند «ولسوالی پی ولسوالی به دست طالبان میافتد.» حتا جنرال اچآر مکمستر -مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده- اخیرا از رسانههای امریکایی به دلیل «بیعلاقگی و شکستپذیربودن شان»، شاکی بوده است.
در واقع، طالبان در عملیات تهاجمی اخیر شان با چنان تلفات زیادی روبهرو شده اند که رهبران این گروه، در حال پیشنهاد آتشبس سهماهه استند. منابع دولتی، میگویند این نشان میدهد که طالبان در میدان جنگ در حال نابودشدن اند و با منجمدکردن میدان جنگ، میخواهند تلفات خود را احیا کنند. با این حال، از این امر گزارشهای کمی به گوش میخورد و به آن بها داده نمیشود؛ چون، رسانههای جهانی بر «شورشهای سریع طالبان» تمرکز کرده اند و ضربآهنگ پرشتابی که پسگیری این مناطق از نیروهای امنیت ملی، نادیده گرفته میشود.
جمهوری اسلامی افغانستان، باید سالها پیش این تواناییهای ارتباطی خود را ارتقا میداد؛ اما، هنوز هم دیر نشده. پیروزشدن در نبرد کلمات، مانند پیروزیهای تکتیکی اهمیت دارد.
بر اساس گزارشهای دولت، نیروهای امنیت ملی افغانستان، طالبان را از مناطق تازه اشغالکردهی شان، بی جا میکنند. آنها با نرخ تلفاتی روبهرو اند که تا هنوز سابقه نداشته. اگر خبرگزاریها -به استثنای گزارشهای روزانهی امنیت ملی- این وقایع را گزارش ندهد، دولت افغانستان، باید در مطبوعات غربی و افغانستانی تفسیر بنویسد و با هر کدام مصاحبههای تنبهتن داشته باشد و به همهی دعوتها پاسخ بدهد. از آن جا که مهم است، دولت باید با ذات شکاک و تردیدنگر رسانهها، خو بگیرد و مهمات و تلاشهای امنیتی خود را وقف گزارشگران کند؛ تا حقیقت در میدان، به طور مستقل تأیید شود.
مطبوعات خارجی، به سرعت حملهی طالبان به مکانهای جدید را گزارش میدهد؛ اما، ساعاتی بعد در گزارشکردن از واپسگیری مناطق، کوتاهی میکند. در پانزدهم جولای، نیروهای افغانستان، ولسوالی چخانسور در ولایت نیمروز را در عملیاتی شبانه به طور موفقانه گرفتند. در هفدهم جولای، فضلالدین عیار، والی پروان، اعلام کرد که نیروهای امنیتی ولسوالی شیخعلی را پس گرفته اند. در هژدهم جولای، جنرال اجمل شینواری، سخنگوی وزارت دفاع و امنیت، گفت که ۹۶۷ جنگجوی طالب کشته و ۵۰۰ طالب دیگر در چهار روز عملیات پاکسازی، زخمی شده است. در نوزدهم جولای، محمدولی علیزی، والی هلمند، تأیید کرد که نیروهای امنیتی، ولسوالی گرمسیر را پس گرفته اند. هیچ یک از این پیشرفتها، باعث نوشتن تیتر و/یا حتا گزارشی در رسانههای جریان اصلی غرب، نشد.
حتا سرسختترین حامیان دولت افغانستان، این بار اذعان میکنند که فشار تبلیغاتی طالبان متفاوتتر و مؤثرتر است. نیروهای ناتو در حال عقبنشینی اند و تا ماه سپتمبر دستگاههای رسانههای طالبان، پیروزی کاملی اعلام خواهند کرد. آنها مطالب زیادی دارند که رویش کار کنند؛ ویدیو، صدا و نوشتار. طالبان در ماههای آینده، فشار زیادی را ایجاد خواهند کرد تا نشان دهند که با وجود خسارات روزانه به نیروهای ملی، هنوز هم توانایی دارند و عزیمت امریکا مزیتی خواهد بود برای آنها تا روایت خود را بهبود بدهند. مطبوعات خارجی، باید هوشیار باشد و گزارشهای میدانهای جنگ -که توسط حسابهای طالبان در رسانههای اجتماعی منتشر میشود- را فعالانه تأیید کند؛ تا از اتهامات تبلیغات طوطیوار طالبان و اخبار جعلی، جلو گیری کند.
مبارزه در میانهی غبار نبرد و تلاش طالبان برای تولید نااطلاعاتها، باید هم در میدان فیزیکی و هم در میدان اطلاعاتی، به پیش رانده شود. دولت افغانستان با چالشی بزرگی در مورد انتخاب یک روایت و یک ضدروایت روبهرو است. در حالی که ممکن است بسیاری بگویند که هر نوع تلاشی از سوی دولت، زیادی کم یا زیادی دیر خواهد بود، اهمیت رد تبلیغات طالبان هنوز هم باید برای دولت به عنوان اولویت شناخته شود و بهایی همسنگ با عملیات جنگی به آن داده شود؛ حتا اگر نیروهای دولتی تعداد بیشتر، سلاح بهتر و مهات داشته باشند، این تعادل در نبرد اطلاعات –جایی که مهارت بصری بهتر، رسانههای اجتماعی و روایت برنده میشود- بیربط خواهد بود. آن گونه که یک افسر افغانستانی با لحنی تمسخرآمیز، گفت: «هر طالب یک تلفن دارد و آنها بیشتر از ما از تلفن استفاده میکنند.»
سرنوشت جمهوری، ممکن به همین فضای جنگی بستگی داشته باشد.