
نویسنده: ایمان نوری-دانشجوی روابط بینالملل
رسانهها قوه چهارم کشور ما بهحساب میآید، رسانهها در افغانستان در عرصه چاپی، دیداری، شنیداری و مجازی فعالیت دارند. این فعالیتها در افغانستان بهاندازهای پیش رفته و بر اذهان عمومی اثر گذاشته که مردم را به منابع دستاول و نشر نشده نیز مجهز ساخته است؛ به این معنی که دیگر مردم را نمیشود اغوا کرد و فریب داد.
این نوشتار تلاش دارد تا نیمنگاهی به فعالیتهای رسانهای افغانستان در بیش از یک سدهی گذشته داشته باشد.
تاریخ و پیدایش رسانهها در افغانستان
سال ١٢٥٢ هجری خورشیدی- زمان حکومت امیر شیرعلی خان- را میتوان سال تولد رسانه در افغانستان نامید. در این سال روزنامهی «شمسالنهار»، نخستین روزنامهای بود که در آسمان روزنامهنگاری افغانستان درخشید و صدای آزادی بیان را بلند کرد. مسئولیت این روزنامه را میرزا عبدالعلی خان-رییس نخستین چاپخانه لیتوگرافی در افغانستان- بر عهده داشت.
شمسالنهار در ۱۶ صفحه و در ماهی دو یا سه مرتبه منتشر میشد و مقالات آن عمدتاً توسط یکی از مردان فرهنگی نوشته میشد. علاوه بر آن، چند مترجم نیز در این نشریه حضور داشت. پس از درگذشت امیر شیرعلی خان، انگلیسیها هم با حمایت از امیر عبدالرحمن خان او را به قدرت رساندند و شمسالنهار هم دیگر منتشر نشد. با مرگ امیر عبدالرحمان خان-در سال ۱۹۰۱ میلادی- امیر حبیبالله خان در کابل به قدرت رسید.
سراجالاخبار و سراجیه حبیبالله
در واقع دوران حکومت حبیبالله خان را دوران شکلگیری مطبوعات نوین در افغانستان میتوان نامگذاری کرد؛ دلیل اصلی این نامگذاری را میتوان در انتشار نخستین نشریه مدرن و نوین تاریخ افغانستان، یعنی «سراجالاخبار» عنوان کرد.
سراجالاخبار در هر ۱۵ روز یکبار منتشر میشد. در این میان محمود طرزی در سراجالاخبار، برای اولین بار اندیشههای نوین تجددطلبانه را منتشر کرد که حساسیت تزار روسیه و انگلیسها را برمیانگیخت. سراجالاخبار در آن دوره رسانهای بود که بسیاری از اصطلاحات سیاسی و فرهنگی جدید را وارد جامعه کرد و مردم را با آن آشنا ساخت. این اهمیت باعث شد تا محمود طرزی را پدر ژورنالیزم افغانستان لقب دهند.
از منظر محتوایی، سراجالاخبار افکار ملیگرایانه را با اندیشههای پان اسلامیستی منعکس میکرد و از گرایشهای ضد انگلیسی نیز برخوردار بود. این رویکردها باعث شد که انگلیسیها حبیبالله خان را تحتفشار گرفته و در نهایت انتشار نشریه بعد از هشت سال ممنوع شد.
دوره امانیه و نشریه امان افغان
با روی کار آمدن امانالله، روزنامهنگاری در افغانستان بسیار موردتوجه قرار گرفت و کسانی مانند محمود طرزی در حکومت جایگاه یافتند.
در این دوره بعد از سراجالاخبار نشریات تازهای شکل گرفت که میتوان به ارشادالنسوان-نخستین مجله زنان افغانستان در دوران معاصر- اشاره کرد. در کنار این، اساس کار رادیو کابل هم در عهد امانالله خان اساس گذاشته شد؛ اما فعالیتهای رسمی آن در سال ۱۳۱۸ هجری شمسی که ریاست مطبوعات به وجود آمد، شروع شد.
در دوران شاه امانالله بود که نخستین قانون مطبوعات افغانستان هم به وجود آمد و در قانون اساسی بندهایی نیز به مطبوعات اختصاص یافت که از جمله میتوان به بند ۱۱ قانون اساسی اشاره کرد. این بند حق انتشار نشریه را در افغانستان به دولت افغانستان و اتباع آن محدود میکرد. در زمینهی رسانهها، از دیگر اقدامات امانالله خان در راستای ساماندهی اوضاع مطبوعات کشور را میتوان در تأسیس ریاست مستقل مطبوعات دید.
ظاهر شاه و دموکراسی نسبتاً باز آن دوران
با سلطنت محمد ظاهرشاه فضای بازتری برای مطبوعات کشور به وجود آمد که به افزایش تعداد و شمارههای مطبوعات در کشور منتهی شد. در این دوران، نشریات جدیدی مانند هیواد-۱۳۳۸ شمسی به زبان پشتو- کابل تایمز -۱۳۴۱ شمسی به زبان انگلیسی- و…ایجاد شد.
در زمینهی رسانههای دیداری، تلویزیون افغانستان در زمان ریاست جمهوری داوود خان تأسیس شد و فعالیت آزمایشی آن در سال ۱۳۵۷ شروع شد. در آن زمان، این رسانه هر روز یک ساعت برنامه داشت و در سالهای بعد چند فرستنده دیگر در ولایتها نیز تأسیس شد. قبل از آن بیشتر نشرات از شوروی به افغانستان نشر میشد.
دوره حکومت کمونیستی با پشتیبانی شوروی پیشین
در سال ۱۳۵۷ که کودتای هفت ثور در کابل رخ داد. سیستم و نظام مطبوعاتی کشور بهشدت تغییر پیدا کرد و بسیاری از نشریات توقیف شد و تنها نشریاتی اجازه انتشار در کشور را یافت که تنها اندیشهها و آرمانهای حزب دموکراتیک خلق (کمونیستی) را منعکس میکرد. در این دوران، نشریاتی مانند؛ د ثور انقلاب، پیام، حقیقت سرباز، حقیقت انقلاب و… در کشور منتشر میشد.
در این میان، از دید بسیاریها، دوران ریاست دکتر نجیب الله را باید از دیگر دورههای فرمانروایی چپگرایان در افغانستان جدا کرد؛ چرا که در این دوره بر اثر اتخاذ سیاستهای تنشزدایانه تا حد زیادی قوانین حاکم بر مطبوعات نیز در کشور تغییر کرد.
با اینهمه، در این زمان تا سال پیروزی مجاهدین، گروههای جهادی هم با انتشار صدها نشریه با تیراژهای کموزیاد به وجود آوردند؛ اما با وجود این روند با پیروزی مجاهدین در کابل، روزنامه و روزنامهنگاری تا حد زیادی از رونق پیشین افتاد؛ اما چند روزنامه به نامهای کابل، بالاحصار، صبح امید، شهر و غیره نیز منتشر همچنان منتشر میشد.
آغاز جنگهای داخلی و دوره سیاه طالبان
با آغاز جنگهای داخلی در افغانستان، روزنامه و روزنامهنگاری در افغانستان افول کرد و متعاقباً بسیاری از نویسندگان و اصحاب قلم از کشور خارج شدند. تعداد زیادی از تشکلهای مطبوعاتی فعال در کشور نیز منحل شد.
در واقع، با تسلط گروه تروریستی طالبان در افغانستان، رسانههای افغانستان دچار یک رکود بیسابقه شد. رسانههایی مانند تلویزیون با نگاه ایدیولوژیک آنها بهطور کامل مورد بیتوجهی قرار گرفت و تلویزیون را تعطیل شد و تنها یک رادیو در افغانستان برنامه پخش میکرد که صدای شریعت نامیده میشد.
نشریه رسمی طالبان شریعت نام داشت که بهصورت هفتهنامه در کشور منتشر میشد. این نشریه در مناطق زیر نفوذ طالبان توزیع میشد. در این بین، در زیر حاکمیت طالبان برخی دیگر از روزنامههای قدیمی کابل نیز به فعالیت خود ادامه دادند؛ اما بهطور کلی دیدگاه امارت اسلامی افغانستان را منعکس میکرد. از جمله این نشریات میتوان به نشریات هیواد و انیس در کابل و اتفاق اسلام در هرات اشاره کرد.
با حمله امریکا و متحدانش به افغانستان و فروپاشی طالبان، مهمترین دوران رسانهها در افغانستان در تاریخ معاصر کشور به وجود آمد که در سایه استقرار یک حکومت مرکزی و یک نظام سیاسی شبه دموکراتیک در افغانستان شاهد ظهور دهها جریان با گرایشهای مختلف در رسانههای دیداری شنیداری و چاپی در سراسر کشور هستیم.
حالا در کجای تاریخ رسانهها ایستادهایم؟
افغانستان تاریخ ۱۴۰ ساله رسانهای دارد. از سال ۱۳۳۴ که برای نخستین بار، وزارت خارجهی کشور با مدیریت سردار محمد نعیم خان در رأس این اداره شروع به فعالیت کرد تا اکنون، افغانستان هیچگاه فعالیت راهبُردی رسانهای چشمگیری برای به کرسی نشاندن اهداف سیاست خارجی خود نداشته است.
پس از سقوط طالبان، بزرگترین دستآورد حکومت افغانستان «آزادی رسانهها و تعدد فعالیت رسانهای» در این کشور بوده است. حتا در همین سالها نیز، رسانههای کشور، بازپخش کنندهی تولیدات و محتویات تولید شدهی سایر کشورها بوده است. در عرصه فیلم و سینما، هند، ترکیه و ایران فضای رسانهای کشور را در دست گرفتهاند.
افغانستان در طول دهههای متمادی، مصرفکننده تولیدات فرهنگی – رسانهای کشورهای مختلف بوده است. در جریان نزدیک به نیمقرن گذشته، کشورهایی مانند بریتانیا، ایالاتمتحده امریکا، ایران، جرمنی و چین رسانههای اختصاصیای را با زبانهای دری فارسی و پشتو در افغانستان راهاندازی کردهاند. برای این کشورها مشخص است که فعالیت رسانهای از ابزار مهم قدرت سیاسی، وجههی خارجی و در نهایت روابط بینالملل و فنون دیپلوماتیک است. افغانستان به دلیل درگیر بودن کشور با جنگهای متعدد، همواره مصرفکننده دادههای رسانههای جهان بوده است.