
نویسنده: عنایتالله رحمتی
محیط زیست سرمایهی ملی است که متعلق به نسل فعلی و آیندهی ما است. این امانت ارزشمند که در دستان ما قرار دارد، نیازمند استراتیژیهای مختلف حفاظت و حمایت است. تضمین کیفیت زندگی سالم در عصر مدرن امروزی، وابسته به مسایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که محور اصلی آن محیط زیست پاک و سالم میباشد، است. امروزه جامعهی بشری با بحران زیستمحیطی دستوپنجه نرم میکند که شامل؛ آلودگیهای گستردهی هوا، تغییر اقلیم، تخریب لایهی ازون، تقلیل و آلودگی آبهای زیرزمینی، انبار زبالههای مدیریتنشدهی شهری و بعضی موارد دیگر است. فرهنگسازی، آموزش و آگاهیدهی در این مسیر، ضرورت اساسی و فراموشناشدنی است. محیط زیست، این ثروت حیاتی، مورد توجه جدی جامعهی جهانی قرار گرفته است. صیانت و حفاظت از محیط زیست، تنها مسوولیت یک سازمان یا یک نیروی خاص محسوب نمیشود؛ بلکه یک فریضهی فردی و اجتماعی ارزیابی میشود.
امروزه، افزایش نفوس، استفادهی بیرویه و مدیریتنشده از منابع طبیعی، استفادهی بیش از حد انرژی فسیلی برای رفع نیازهای بشری، فعالیتهای توسعهای بشری، عدم مدیریت شهرسازی و مسکن مطابق استنداردهای بینالمللی در کشورهای در حال توسعه، نهادینهنشدن فرهنگ حفاظت از محیط زیست و عدم آگاهی عامه، از عوامل مهم بروزدهندهی بحرانهای زیستمحیطی به شمار میرود.
رابطهی انسان با طبیعت طولانی بوده که به زمان پیدایش انسانها برمیگردد. این رابطه یک رابطهی گسستناپذیر و پیچیده بوده/است. ارزش محیط زیست در حال حاضر، ناشی از دو دیدگاه فلسفی انسانمحور و غیرانسانمحور است. فلسفهی انسانمحور، ارزش را تنها برای انسانها تعریف میکند و حفاظت از محیط زیست را تا آنجا مهم میپندارند که منافع انسانها را تحت تاثیر قرار ندهند؛ در حالی که دیدگاه غیرانسانمحور، ارزش و جایگاه ارزشی را برای سایر موجودات زنده و عناصر طبیعت تعریف میکند که همه تنوع زیستی از اهمیت خاص برخوردار است و معنادهندهی زندگی در کرهی زمین است. پدیدههای بحرانی محیط زیست، مرز سیاسی و جغرافیایی نمیشناسد؛ کشورهای در حال توسعه متاثر از اثرات سوی محیطزیستی فعالیتهای کشورهای توسعهیافته است که میتواند همگرایی و یا واگرایی را خلق کند. فعالیتها و توافقنامههای بینالمللی در سالهای اخیر شتاب گرفته است که این اقدامها بیان میکند که تباهی محیط زیست جهانی، تهدید بر سلامت و رفاه ملتها و مردم جهان است. بحث محیط زیست و مسایل محیطزیستی رابطهی مستقیم با زندگی انسانها و دیگر تنوع زیستی دارد.
افغانستان به علت موقعیت جغرافیایی ویژهای که دارد در برابر معضلات محیطزیستی، از شمار آسیبپذیرترین کشورهای جهان شناسایی شده است. افغانستان کشوری است که فرهنگ حفاظت از محیط زیست به ندرت هم در آن جا نیفتاده و در تعریف از محیط زیست، مکانهای سبز، گلکاری و درختها به ذهن مردم میرسد تا ودیعهی ارزشمند ملی و ثروت حیاتی. رعایت مسوولیتها و فعالیت محیطزیستی؛ مانند جمعآوری زبالهها از پیادهروها برای شهروندان افغانستان، کار سادهلوحانه و تحقیرآمیز به شمار میرود، غافل از این که رعایت اصول و مسوولیتپذیری در قبال محیط، اجازهی نفسکشیدن و تداوم زندگی سالم را به ما میدهد.
چالشهای محیطزیستی باعث شده است که امنیت غذایی، به یکی از مهمترین مسایل جوامع بشری تبدیل شود. حرکت به سوی جهانی که در آن رفاه بشر بدون تخریب محیط زیست امکانپذیر باشد، اساسی و پایدار است و این بینهایت دشوار به نظر میرسد. صیانت از محیط زیست پیشنیاز یک جامعهی سالم و پایدار به شمار میرود. تغییر اقلیم یکی از مهمترین چالشهایی است که بشر در حال حاضر با آن روبهرو است.
برای افرادی که در عصر توسعه و صنعت زندگی میکنند، با توجه به دامنهی پیامدهای اقتصادی آن در کشورها، تضمین سلامت و رفاه انسانی یک امر ضروری پنداشته میشود. ما قادر و نیازمند اقدامات فوری در زمینهی سازگاری با تغییرات اقلیمی استیم. سازگاری بخش اصلی در مذاکرات بینالمللی اقلیم بوده است که سازگاری به عنوان یک تابو در مذاکرات تغییر اقلیم در نظر گرفته شد؛ بر مبنای این که طرفداران کاهش آلودگی آبوهوا میترسند که مبادا سیاستمداران را از دست بدهند. برای کشورهای رو به توسعه و جمعیتهای آسیبپذیر استدلال شده است که به عنوان معیارهای قابل درک، میتوانند با کنارآمدن با اثرات سوی تغییرات اقلیمی، فعالیت کنند. در حقیقت از سال ۲۰۰۶ به این سو، مسایل مربوط به آبوهوا و انرژی، به طور واضح و فزاینده افزایش یافت. برنامههای مختلف بینالمللی؛ مانند UN ادغام شد که در صورت سازگاری، سیاستگذاری باید شکل جدید پیدا کند.
معضلات محیطزیستی یک موضوع فرامرزی و همهجانبه است. دوبوت، در اوایل دههی ۱۹۷۰ اشاره کرد که زمین «یک» است؛ اما جهان یکی نیست. دوبوت استدلال میکند که تمام کشورها در برابر همدیگر مسوول است و همکاری ملتها، امر الزامی پنداشته میشود. در بیانیه «ریو» نیز عبارت از مسوولیت مشترک اما متفاوت است.
چالشهای محیطزیستی زمینهساز امضای چندین توافقنامه و کنفرانسهای بینالمللی، پروتکل مونترال ۱۹۸۷، اجلاس زمین ۱۹۹۲، کنفرانس کیوتو ۱۹۹۹، کنفرانس ژوهانسبورگ ۲۰۰۲، کنفرانس بینالمللی اقلیمی ۲۰۰۹ و کنفرانس تغییر اقلیم پاریس ۲۰۱۵ شده است که استنباطکنندهی جایگاه محیط زیست نزد افکار عمومی و حوزهی سیاسی است.
کیفیت زندگی و حیات پایدار در نبود محیط زیست سالم امکانپذیر نیست. اقتصاد و محیط زیست جزو تفکیکناپذیر همدیگر است که تنشهای اجتماعی و سیاسی را به وجود آورده است. توافقنامههای دیگر جهانی مرتبط به این دو موضوع متذکره (اجلاس هزاره و توسعهی پایدار) با اهداف نسبتا مشابه به امضا رسید وکشورهای جهان وعده دادند، مردم را از محرومیت و فقر گسترده آزاد کنند، زمینهی استفاده از انرژی پایدار برای همه فراهم شود، با تغییرات اقلیمی مبارزه شود، اطمینان از یک محیط زیست پاک سالم برای همه مردم دنیا داده شود. پایاندادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و ترویج کشاورزی پایدار و… همه اهدافی بودند که متاسفانه در کشورهای در حال توسعه تطبیق نشده است و بحرانهای محیطزیستی هنوز پابرجا است. برای بیرونرفت از این وضعیت بحرانی زیستی-محیطی، ما نیازمند تعهد و همکاریهای صادقانهی ملی و بینالمللی استیم.