نویسنده: خاطره سلطانی
پیش از این که به هویت قومی و حق شهروندی بپردازم، میخواهم بدانیم که هویت یا کیستی «Identity» چیست؟ در تعریف هویت آورده اند که هویت به مجموعه نگرشها، ویژگیها و روحیات فرد و آنچه وی را از دیگران متمایز میکند، گفته میشود. به عبارت دیگر، هویت عبارت است از مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی، روانی، فرهنگی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان که به رسایی و روایی بر ماهیت یا ذات گروه، به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر دخالت کند وآنها را در یک ظرف مکانی و زمانی معین بهطور مشخص، قابل قبول و آگاهانه از سایر گروهها و افراد متعلق به آنها متمایز کند، گفته میشود. هویت یعنی شناسایی فرد بر اساس مجموعهی از خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی و فرهنگی. هویت فرد بی هیچ تردیدی وابستگی به خانواده، اجتماع، تاریخ، فرهنگ، زبان، ایل، تبار، قوم و حتا جنسیت او دارد. زنانگی یکی از هویتهای جنسِ زن و یا مردانگی از مرد میتواند حساب شود. زبان همینطور، زبان پیالهی فرهنگ مردمی است که با آن سخن میگویند. همانطور که به وسیلهی زبان فرد با دنیای پیرامونش وارد کنش میشود، هویت نیز پدیدهی جانداری است که با آن زاده میشویم، بزرگ میشویم و بالاخره میگیریم. انسانها موجوداتی اجتماعی استند و دارای هویت اجتماعی و یا وابسته به هویت اجتماعی. هویت اجتماعی انسان، از پنج مؤلفه پیروی میکند. به زبان دیگر، هویت بر پایهی پنج مؤلفهی تأثیرگذار، شکل میگیرد. ۱ ـ عوامل جغرافیایی ـ اقلیمی، ۲ ـ عوامل سیاسی و تاریخی، ۳ ـ عوامل اقتصادی و معیشتی، ۴ ـ عوامل فرهنگی ۵ ـ و مؤلفههای تربیتی.
داشتن هویت قومی یکی از حقوق اساسی افراد و گروههای قومی است. افراد با هویت قومی در کنار هم رشد میکنند، میبالند، دگرگون میشوند و تحول پیدا میکنند و میمیرند. هویت قومی همانند هویت زبانی و جنسیتی است؛ وقتی مرگ زبان به معنای مرگ گوشهای از فرهنگ بشری، مرگ تاریخ، هویت، روان و مرگ آدمی است. در صورتی که هویت قومی رسمیت داده نشود، افراد مجبورند هویت قومیای را انتخاب کنند که به آن تعلق ندارند. یکی از برداشتهای نادرست در افغانستان تعریف هویت ملی «افغان» برای هویت قومی است؛ این در حالی است که از هویتهای قومی عبور کنیم. هویت ملی را به معنای عبور از هویتهای سنتی همچون مذهب، قوم و قبیله به هویتهای فراگیرتر میدانند؛ بر این اساس، هویت ملی، هویتی است که افراد به جای این که خود را بر اساس تعلقات قومی-قبیلهای بشناسند، بر مبنای تعلق به ملتی خاص با جغرافیای مشخص و نظام حکومتی معین شناسایی میکنند. چنین هویت ملیای در افغانستان شکل نگرفته است. این هویت ملی به مثابهی «افغان» پس از به رسمیت شناختن تمام اقوام به وجود میآید. با وجود این که هویت ملی از تعریف قوم تا هنوز شکل نگرفته است، اقوام اقلیت ملیت «افغان» را قبول کرده اند؛ اما اکثرا اقوام اقلیت قومی شان پذیرفته نشده است. قوم عبارت از یک جمعیت انسانی مشخص با یک افسانهی اجداد مشترک، خاطرات مشترک، عناصر فرهنگی، پیوند با یک سرزمین تاریخی یا وطن و میزانی از حس منافع و مسؤولیت است. از سوی دیگر برای قوم گفته میشود که قوم یک گروه انسانی نژادی است که از زبان، فرهنگ و روش زندگی و تمنیات گروهی ویژهای در چارچوب یک شاخهی بزرگ نژادی برخوردار است؛ قسمی که حتا از دیگر گروههای نژاد خود نیز قابل تشخیص و تفکیک میشود. در هیچ جامعهای سراغ نداریم که با بحث هویت قومی چون اقلیتها و قومیتها مواجه نباشد؛ حتا یکی از ویژگیهای عصر کنونی همین مسئله است.
در نهایت افغانستان کشور اقلیتهای قومی، هویتهای قومی متنوع، گوناگون و متشکل از عناصر مختلف است. این که در افغانستان بر اصول قانون اساسی و سایر قوانین نافذه در به رسمیت شناختن تمام اقوام برخورد نادرست و غیرعادلانه صورت میگیرد، از چالشهای عمده در برابر توافق بر هویت ملی و پروسهی آغاز نشده، ملتسازی است. اقوام خرد و کلان، اقلیتهای قومی و اقوام بزرگ، یکی از عناصر هویت ملی را تکمیل میکنند. اگر تمام اقوام در شکلدهی هویت ملی سهم خود شان را نداشته باشند و تنها چهار قوم بزرگ که برخیهای شان در اصطلاح «افغان» به مثابهی ملیت توافق نداشته باشند، ملتسازی و داشتن هویت ملی خیلی دورتر است و ما حتا به یکپارچگی نسبی هم نمیرسیم. مطالبهی به رسمیت شناخته شدن هویت قومی حق شهروندی گروههای قومی و شهروندان است. حکومت افغانستان باید به خاطر تأمین منافع جمعی، مصلحت کشوری و دستورات قانون اساسی و سایر قوانین نافذهی کشور، به این مورد در برابر تمام کسانی که خواستهی مشابه دارند، رسیدگی کند.