
پیچیدگی رشتههای عصبی در مغز انسان، گاهی آن قدر بیرون میریزد که شناخت انسان را پیچیدهتر از آنی که هست میکند. انسان در گذر زمان پرشهای کوتاه و بلند زیادی داشته است و از پرتگاههای زیادی سقوط کرده است. شکلگیری و نابودی تمدنهای انسانی در درازای تاریخ در هیمن راستا بوده است؛ اما در نهایت انسانها پیوسته کوشیده اند تا راههای نوی را بروند؛ راهی که شیوهی اندیشدن و در ادامه ماهیت زندگیکردن را تغییر دهد تا انسان به آسایشی هر چند نسبی برسد .
برای بر آوردهکردن این خواست، انسانها ناچار شده اند فضایی را ایجاد کنند که در آن همهی انسانها در امنیت به سر ببرند؛ برای این کار نیاز است که به نیازها و خواستهای انسان ارزش گذاشته شده و زمینهی دسترسی به امتیازهای موجود در جامعه و در طبیعت برای همه تا اندازهی ممکن به گونهی یکسان مهیا باشد.
انسان سرکش است و برای همیشه نمیتواند در بند باور و یا کنش مشخصی گیر کند. ذات انسان ستیزهجو و سودخواه است. پس برای ایجاد نظم و فضایی که در آن همه با داشتن این ویژگیها بتوانند در امینت به سر ببرند و هیج زورمندی بر کمزوری ستم نکند؛ انسانها قراردادهای اجتماعی زیادی را بسته اند و تجربههای متفاوتی را در تاریخ به یادگار مانده اند. انسانها برای این که بتوانند در فضای بدون خشونت زندگی کنند؛ باید زمینهها و پیشزمینههای خشونت را نابود کنند.
جامعههایی که از پس این کار برآمده اند، حالا در رفاه نسبی به سر میبرند و شهروندان شان با همدیگر و با قدرت عمومی شان در آشتی زندگی میکنند. مهمترین پیشزمینه و یا عامل باالقوهی خشونت، نابرابری است.
نوع برجستهی نابرابری که اثرگذاری چندسویه روی زندگی و ماهیت آن دارد، نابرابری جنسیتی و یا همان باور و کنش سلطهگری بر جنس مخالف است.
در افغانستان به دلیل وجود نابرابری جنسیتی، خشونت بر زنان با وجود تلاشها برای کاهش آن هر روزه گسترش یافته است. ستمی که بر زنان در افغانستان جریان دارد، پیوسته به کمک آبشخورهای دینی تقویت یافته و هیچگاهی برای ریشهکن کردن آن کار اساسیای نشده است.
قانون اساسی، زن و مرد را در برابر قانون دارای حقوق و امتیاز مساوی دانسته است؛ اما با این همه برای بازگرداندن حقوق زنان به زنان در کشور گام جدیای نه از سوی حکومت افغانستان و نه از سوی نهادهای بینالمللی حامی حقوق بشر و به ویژه حقوق زن برداشته نشده است.
شعارهایی که این روزها از زبان ملا امام مسجدی در هرات در شبکههای اجتماعی همرسانی میشود، نشانگر عمق باوری است که نسبت به زن در این جغرافیا وجود دارد.
این مرد برای زنها تعیین تکلیف میکند و حجاب اجباری را به غیرت مرد پیوند میزند. غیرت مرد به این معنا است که باید آزادی و حق تصمیمگیری را از زن بگیرد و هر مردی که بهتر این کار را کرده است، از دیگران باغیرتتر است.
این دید نسب به زن دیدی سلطهگرا است. انسان بر ابزار سلطه پیدا میکند نه بر انسان دیگری؛ زمانی که این سلطه بر انسان دیگری باشد، پای استثمار پیش میآید. در افغانستان متأسفانه روند زندگی پیوسته این گونه بوده است؛ وجود زن را برای بهرهکشی جنسی و ابزاری خواسته اند. این باور در درازای تاریخی غمبار شکل گرفته است و برای نابودی آن نیز به زمان زیادی نیاز است.
اما مهم این است که حرکت مردم و دولت در راستای نابودسازی این باور و برای رسیدن به جامعهای باشد که در آن زن و مرد بتوانند در کنار هم در آشتی زندگی کرده و از حقوق بشری یکسانی برخوردار باشند.
متن خبرنامهای که در صفحهی ارگ ریاستجمهوری، روز پنجشنبه (۲۶ جدی) به نشر رسیده است، نیز با دیدی که ملاامام مسجد گازرگاه هرات به زن دارد، تفاوت زیادی نمیکند.
رییسجمهور میگوید که پس از این آزار و اذیت زنان و دختران در اطراف مکاتب دخترانه و اماکن عمومی پذیرفتنی نیست.
این به این معنا است که آزار و اذیت زنان در سایر محلها و در خانهها مشکلی ندارد و میشود آن را پذیرفت. گسترش خشونتهای خانوادگی بر زنان در افغانستان در سالهای اخیر نیز در برآیند این باور رییسجمهور نسبت به زن شکل گرفته است.
زمانی که رییسجمهور کشور که نهاد عالی تصمیمگیرنده و حامی مردم است، از این زاویه به زن نگاه کند، از ملاامام مسجد گلایهای نیست.