منبع: آسوشیتدپرس
نویسنده: KATHY GANNON
برگردان: عبدالرازق اختیاربیگ
همهی فعالیتهای روزمره در منطقهی هزارهنشین غرب کابل، میتواند خطرآفرین باشد. هفتهی گذشته، عادله خیری با دو دخترش برای خرید پرده و وسایل ضروری از خانه بیرون شدند. کمی بعد، پسرش شنید که یک بس شهری، هدف انفجار ماین کارگذاریشده قرار گرفته است. این چهارمین رویداد انفجاری در دو شبانهروز گذشته بود.
زمانی که مادرش به تماسهای او پاسخ نداد، برای جستوجوی آنها به شفاخانههای پایتخت رفت. ابتدا حسنیه –خواهرش- را در شرایط بسیار بحرانی در یکی از شفاخانهها یافت. او بالای ۵۰درصد سوختگی داشت. پس از آن، او، مادر و مینا -خواهر دیگرش- را یافت که هردویشان جان باخته بودند. یکشنبه، سه روز پس از حادثه، حسینه نیز جان باخت.
در مجموع، ۱۸ نفر در نتیجهی ماینهای کارگذاریشده در جریان دو روز در منطقهی دشتبرچی کابل، کشته شد. آخرین مورد نیز در ادامهی حملات هدفمند علیه اقلیت هزارههای افغانستان بود. این اقلیت قومی، نگران اند که با خروج کامل نیروهای امریکایی و ناتو، وضعیت بدتر از این شود.
هرچند، هر ماه، صدها نفر در افغانستان در نتیجهی جنگ کنونی کشته و زخمی میشوند؛ اما در این میان، هزارهها که ۹ درصد جمعیت ۳۶میلیونی افغانستان را تشکیل میدهد، به دلیل قومیت و مذهبشان، نسبت به سایر اقوام؛ چون تاجیک، اوزبیک و پشتون، بیشتر مورد حملات هدفمند قرار میگیرند. بیشتر هزارهها، شیعه استند و به همین دلیل، از سوی افراطیهای سنی چون گروه دولت اسلامی -داعش-، تحقیر میشوند. این تبعیض در بسیاری از کشورهای سنیمذهب وجود دارد.
بیست سال پیش، زمانی که حکومت طالبان سقوط کرد، مردم هزاره به شکلگیری یک نظام دموکراتیک در این کشور چشم دوختند. آنها که جزو فقیرترین شهروندان این کشور به حساب میآیند، تلاش کردند که در بخشهای مختلف، از جمله، آموزشوپرورش، به پیشرفتهای خوبی دست یابند.
اکنون، بسیاری از هزارهها برای محافظت از خود، سلاح تهیه میکنند تا در صورت بروز حملات احتمالی برای بهدستآوردن قدرت در افغانستان، بتوانند از خود و محلهایشان محافظت کنند.
در محوطهی مسجد نبی رسول اکرم که دروازههای آن توسط کیسههای بزرگ ریگ و دیوارهای بلند کانکرتی ۱۰فوتی، محافظت میشود، قدرتالله برومند، یکی از هزارههایی است که این هفته در مراسم تشییع جنازهی عادله و مینا شرکت کرده بود.
او گفت که حکومت برای محافظت از هزارهها، هیچ کاری انجام نداده و در کل برای تأمین امنیت این مردم، ناکام بوده است. برومند، گفت: «هر کسی که تانست، رفت. آنهایی که نتواستند، ماندند که بمیرند. من آیندهی بسیار تاریکی را برای مردم ما میبینم.»
مردم هزاره، نگران موضوعات زیادی استند
از زمان ظهور، گروه دولت اسلامی- داعش-، در سال ۲۰۱۴-۲۰۱۵، این گروه جنگ تمامعیاری را علیه شیعههای افغانستان آغاز کرد و مسؤولیت بسیاری از حملههای تروریستی اخیر علیه هزارهها را، بر عهده گرفته است؛ اما هزارهها بیشتر از دولت افغانستان به دلیل عدم تأمین امنیتشان، انتقاد دارند. برخی دیگر، نگران اند که جنگسالاران مرتبط با دولت که به عنوان شیطان در پوست جامعه در آمده اند، در پشت بسیاری از این حملات باشند.
طارق فرهادی، مشاور پیشین دولت، به آسوشتیدپرس، گفت که در درون رهبری سیاسی، نگاهی «بالا به پایین» و فرهنگ تبعیض علیه هزارهها وجود دارد. او، گفت: «دولت با یک محاسبهی بدبینانه و اشتباه، زندگی مردم هزاره را با خطر روبهرو کرده است.»
بر اساس معلومات ودود پدرام، رییس اجرایی سازمان حقوق بشری و مبارزه با خشونت، از سال ۲۰۱۵ به این طرف، یک هزار و ۲۰۰ شهروند هزاره در نتیجهی حملات تروریستی جان باخته و بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ نفر دیگر نیز زخمی شده است.
هزاره در مکتب، عروسی، مسجد، باشگاههای ورزشی و حتا هنگام تولد، طعمهی حملات تروریستی شدند.
سال گذشته، شماری از تفنگداران ناشناس بر یک زایشگاه در منطقهی غرب کابل، حمله کردند. با پایانیافتن حمله، ۲۴ جسد که شامل زنان و کودکان نوزاد بود، از شفاخانه بیرون شدند. ماه گذشته، در نتیجهی حملهی تروریستی بر مکتب سیدالشهدا در غرب کابل، جایی که بارها گواه حملات مشابه بوده، نزدیک به ۱۰۰ نفر که بیشترشان دختران دانشآموز هزاره بود، جان باختند. این هفته نیز مهاجمان وارد اردوگاه ماینروبی در ساحهی دروازهكن شيخ جلال ولسوالی بغلان مركزی شده و ماینپاکان را تیرباران کردند. در این رویداد، ۱۰ کارمند ماینروبی جان باخت. شاهدان عینی، میگویند که مهاجمان در جستوجوی کارمندان هزارهتبار بودند تا آنها را بکشند.
پاتریشیا گاسمن، نمایندهی آسیا در دیدبان حقوق بشر، میگوید که برخی از این حملهها، به گونهی عمدی غیرنظامیان، شفاخانهها و کودکان را هدف قرار داد که جزو جرایم جنگی به حساب میآید.
نهادی که پدرام در آن کار میکند، به تازگی از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در خواست کرده است که کشتار هدفمند هزارهها را به عنوان نسلکشی یا جنایت جنگی بپذیرد و در مورد آن تحقیق کند. این سازمان و چند سازمان دیگر، پیش از این در سال ۲۰۱۹ میلادی به دادگاه بینالمللی کیفری –لاهه- همکاری کرده بود تا پروندههای مشکوک جنایت جنگی در افغانستان را، جمعآوری کند.
مصطفا وحید، پیرمرد هزاره که هنگام دفن مینا و مادرش، بالای قبرشان گریه میکرد، گفت: «دنیا در مورد مرگ ما حرف نمیزد. دنیا ساکت است. آیا ما انسان نیستیم؟»
جسد مینا و مادرش را با پارچهی مخملیای که با آیتهای قرآن تزیین شده، پیچانده بودند. خانواده و بستگانش، آنها را روی تخت چوبی گذاشته و به قبرستان آوردند. مردم آنها درون قبر گذاشتند. پدر مینا در نبود دخترش، اشک میریخت و به زمین افتاد.
وحید، گفت: «امریکا میتواند به فضا برود؛ اما آنها هرگز کسانی که در پشت این جنایت است را، پیدا نمیتوانند. آنها میتوانند از فضا حتا یک مورچه را ببینند؛ اما نمیتوانند ببینند که چه کسانی هزارهها را میکشند؟»
در برابر این قتلهای هدفمند، زمزمههایی از مسلحکردن جوانان هزاره برای دفاع از مردمشان به ویژه باشندگان غرب کابل، وجود دارد. برخی از شهروندان هزاره، میگویند که حملهی تروریستی اخیر بر مکتب سیدالشهدا در غرب کابل، نقطهی عطف است و مردم باید خود دست به کار شوند. این، میتواند یک پسگشت قابل توجه برای جامعهای باشد که به افغانستان نوین چشم دوخته بودند.
پس از سقوط طالبان، بسیاری از شبهنظامیان هزاره، برخلاف سایر جناحها، سلاح و مهماتشان را طی روندی رسمی، به دولت تسلیم کردند.
غلامرضا براتی، یکی از رهبران دینی هزاره، میگوید: «ما فکر میکردیم که قلم و کتاب، بزرگترین سلاح ما است؛ اما اکنون درک کردیم که اسلحه بزرگترین نیاز ماست.»
براتی، گفت که به پدران بسیاری از دخترانی که به خاک سپرده شدند، گفته شده که باید سلاح بخرند و از خود دفاع کنند.
براتی در حالی که روی فرشهای مسجد ولیعصر در غرب کابل نشسته، میگوید که هزارهها از دموکراسیای که امریکا در افغانستان آورد، ناامید شده اند. امروز، تقریبا هزارهها از موقعیتهای کلیدی در حکومت به کلی عقب زده شده اند.
هزارهها از ادامهی حملات تروریستی گروه داعش و به ویژهی برگشت طالبان به قدرت پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، نگران اند. آنها همچنان از گروههای جنگسالاری که در حکومت کار میکنند، نیز هراس دارند؛ بسیاری از آنها، خشونتهای زیادی را علیه هزارهها انجام داده اند.
هزارهها همچنان نگران اند که با خروج سربازان خارجی، دوباره جنگ داخلی دههی ۱۹۹۰ آغاز شود و آنها بار دیگر مورد ظلم و ستم قرار بگیرند.
عبدالرب رسول سیاف، یکی از این جنگسالارانی است که در آن زمان، رهبری شماری از شبهنظامیان پشتون را بر عهده داشت. او، در جریان جنگهای وحشیانهی سال ۱۹۹۳ با شبهنظامیان هزاره، بسیاری از غیرنظامیان هزاره را قتل عام کرد.
رجبعلی ارزگانی، یکی از جوانترین فرماندهان هزاره در جریان جنگ افشار بود که در آن زمان، بیشتر از ۱۴ سال سن نداشت و توانست تبدیل به قهرمانی در میان مردمش شود. اکنون که رجبعلی ۴۰ساله شده، هنوز توسط نامزدش به عنوان منگول شاخته میشود. ابتدای همین ماه، او با خبرنگار آسوشتیدپرس به افشار رفت، جایی که یک گور دستهجمعی وجود دارد و در آنجا دستکم ۸۰ نفر به شمول مرد، زن و کودک زیر خاک اند. او برای مدتی میایستد و برای قربانیان دعایی میخواند. در دروازهی وردوی قبرستان، پرچمی سیاهی که نماد شیعهها است، بند شده است.
منگول، میگوید که پس از خروج نیروهای امریکایی و ناتو، امید چندانی به برقراری صلح در افغانستان ندارد.
او گفت: «وقتی خارجیها بیرون شوند، ۱۰۰۰ درصد امکان دارد که دوباره جنگ شود، جنگی همانند گذشته میان چند گروه قومی و ما بازهم از خانواده و عزت خود دفاع خواهیم کرد.»
پانوشت: تمیم اخگر، نویسندهی اسوشیتدپرس در کابل نیز، همکار این گزارش بوده است.