
نویسنده: حسین شهاب
وضعیت امنیتی افغانستان روزبهروز آشفتهتر میشود. این وضعیت بر همهی طیفها اثرگذار است؛ اما در این میان، خبرنگاران نیز از قربانیان اصلی استند؛ افرادی که نه سلاح دارند و نه سلاحداران از آنها حمایت میکنند.
در پی قدرتگیری روزافزون طالبان، نگرانیها در بارهی آینده آزادی بیان و وضعیت امنیتی خبرنگاران، روزبهروز شدت پیدا میکند. دامنهی این نگرانیها حتا به رسانههای غربی هم کشیده شده است؛ اخیرا، برخی رسانههای بزرگ امریکا، از دولت آن کشور درخواست کرده که خبرنگارانی را که با آنها در افغانستان کار کرده اند، به ایالات متحده منتقل کند.
این، هرچند به نجات جان چند فرد کمک میکند و از این منظر اهمیت دارد؛ اما لزوماً کمکی به برطرفشدن نگرانیهای جدی خانوادهی بزرگ رسانههای افغانستان نخواهد کرد؛ هزاران مرد و زنی که در سفری ۲۰ساله، راه دشوارگذار آزادی بیان را پیمودند و در این مسیر، قربانیهای بیشمار دادند.
بسیاری از خبرنگاران و اهل رسانه در افغانستان، معتقد اند که حقوق آنان در بازی صلح و جنگ کشور، نادیده گرفته شده است.
چیزی که به این نگرانی دامن میزند، بیاعتنایی غیر قابل انکار طرفهای درگیر جنگ نسبت به حقوق و امنیت و آزادی رسانهها و خبرنگاران افغانستانی است.
از سوی دیگر، وضعیت پیچیدهی امنیتی حتا باعث شده که مرگ خبرنگاران نیز واکنشی را برنینگیزد و رویدادی عادی تلقی شود.
اخیراً یک عکاس خبرگزاری نامدار رویترز، در ولایت آشوبزدهی کندهار در جنوب افغانستان کشته شد؛ این رویداد مثل همه موارد مشابه در گذشته، بسیار ساده و معمولی پنداشته شد؛ هیچکس در قبال این رویداد، مسؤول شناخته نشد و ترس ناشی از این واقعه، برای دیگر همکاران او همچنان نادیده گرفته میشود.
در این میان، بازداشت بحثبرانگیز چهار خبرنگار توسط نیروهای امنیتی دولت افغانستان در کندهار که در کنار واکنشهای شدید ابرازشده از سوی نهادهای حامی رسانهها، همچنان ادامه یافتهاست، بار دیگر توجه را نسبت به امنیتیشدن فضا برای خبرنگاران و کار رسانهای در افغانستان، به خود جلب کرده است.
نکتهای که هول و هراس ناشی از این رویداد را تشدید میکند، این است که این بازداشت از سوی نیروهای امنیتی وابسته به دولت افغانستان صورت گرفته، نه طالبان یا گروههای غیرمسؤول دیگر.
با این حساب، این پرسش جدیتر از هر زمان دیگری مطرح میشود که به راستی دورنمای کار خبرنگاری در خطرناکترین کشور برای خبرنگاران در جهان، چگونه خواهد بود؟
این پرسش به ویژه برای خبرنگارانی اهمیت و اولویت جدی دارد که از هیچ پشتوانهی معنادار داخلی و خارجی برخوردار نیستند، هیچ کشوری برای انتقال یا اعطای پناهندگی به آنها اعلام آمادگی نمیکند و سازمانهای حامی رسانهها و خبرنگاران هم، عملاً از مهار دوطرف جنگ در پرهیز از محدودکردن کار روزنامهنگاران و توقف فشارهای فزاینده بر آنها، به طرز رقتانگیزی ناتوان اند.
این در شرایطی است که خبرنگاران در طول ۲۰ سال گذشته، همواره قربانی بوده اند. آنها متحمل تلفات سنگین شده اند حتا اعضای خانوادهی شان آماج ترورها و کشتارهای بیرحمانه و هدفمند قرار گرفته اند. افزون بر این، هنوز هم پروندههای قطور ترور و کشتار خبرنگاران در قفسههای دادگاه عالی افغانستان خاک میخورد. با وجود انتقادهای وسیع و درخواستهای مکرر، نهادهای مسؤول در دولت افغانستان، ظاهرا تمایلی به رسیدگی به این پروندهها ندارند.
از سوی دیگر، هیچ خبری از سرنوشت افرادی که گفته میشود به اتهام دستداشتن در طراحی و قتل خبرنگاران بازداشت شده اند، نیست.
این همه در حالی است که در پی خروج نیروهای خارجی از افغانستان و همزمان با آن، تعطیلی شمار زیادی از سازمانهای غیردولتی و سازمانهای غیردولتی حامی رسانهها در کشور، بسیاری از نهادهای رسانهای و خبرنگاران، در کنار مسایل امنیتی با مشکلات سنگین مالی هم روبهرو شده اند. دولت و نهادهای مستقل، از رسانههای آزاد، هیچ گونه حمایت مالی به عمل نمیآورند.
با این وجود، خبرنگاران شجاع همچنان در میدان مبارزه برای آزادی بیان مانده اند. آنها به پیکار و مبارزهی نفسگیر خود برای تغییر مسیر تاریخ ادامه میدهند؛ تا با غلبه بر استبداد و سرکوب و سانسور به حق انسانی خویش، یعنی آزادی بیان، دست پیدا کنند.
این مبارزه اما؛ جانفرسا و پرهزینه است. خبرنگاران در برابر یک انتخاب دشوار قرار دارند. آنها باید میان جان و آزادی بیان، یکی را برگزینند، به ویژه در شرایطی که به نظر میرسد؛ حقوق و آزادیهای رسانهای هم بخشی از هزینههای صلح با طالبان است که البته در حال حاضر، به سرابی بیش نمیماند و حمایت از جان خبرنگاران و چشمانداز آزادی بیان در افغانستان، اولویت اصلی هیچ یک از قدرتهای بزرگ نیست.