نویسنده: یونس بیک
افغانستان کشوری احاطه شده با خشکی است و این موضوع در ذات خود یک مشکل بنیاد به شمار میرود اما؛ از سوی دیگر موقعیت جیواکونومیک افغانستان در نقطهی تلاقی کشورهای پرجمعیت و غنی ازنظر منابع انرژی، این فرصت را در اختیار افغانستان قرار داده تا به مرکز تجارت و ترانزیت و پل اتصال منطقه مبدل شود.
طوری که افغانستان با کشورهای همسایه و منطقه دارای بندرهای متعدد و مسیرهای ترانزیتی زمینی و هوایی برای تجارت و ترانزیت است.
با توجه به جهانیشدن و با در نظرداشت اینکه افغانستان باید به چهارراه ترانزیت بین کشورهای آسیایی تبدیل شود، هنوز هم موانع و مشکلات متعددی فرا راه این مسئله وجود دارد.
افغانستان با آنکه برای ایجاد مسیرهای ترانزیتی جدید، دو پیمان راه لاجورد و چابهار را امضا کرده اما؛ در عمل نتوانسته از آن به گونهی درست بهره ببرد. نبود برنامه عملی مشخص، عدم امضای توافقنامههای دوجانبه با کشورهای مسیر راه لاجورد، نپیوستن افغانستان به کنوانسیون ویانا (۱۹۶۸) در مورد ترافیک جادهای و علایم راهها، نبود زیرساختها و شاهراههای معیاری، نبود وسایط ترانسپورتی بهروز، کمبود رانندههای آگاه از قوانین و مقررات ترافیکیِ کشورهای مسیر این دهلیزها و درنهایت نبود امنیت کافی در مسیر شاهراهها ازجمله مشکلات و موانع عمده عدم تطبیق موافقتنامههای یاد شده است.
در کنار موانع و مشکلات موجود در مسیرهای تجارتی و ترانزیتی مثل راه لاجورد، چابهار و کراچی، بندرهای افغانستان با دشواری دیگری به شمول عدم دسترسی به دستگاههای بهروز و مدرن بارگیری و تخلیهی بار، زیرساختها، تجهیزات و ارایه خدمات معیاری مجهز نیستند.
از اینرو، در راستای ایجاد سهولتهای بیشتر برای بازرگانها و ترانزیت کنندگان، نیاز است برای تمامی موانع و مشکلات، راهحلهای لازم، پیشنهاد شده و گامهای عملی در قسمت فراهمآوری تسهیلات و تسریع روند بازرگانی و ترانزیت برداشته شود.
حکومت افغانستان با در نظرداشت مشکلات و موانع ذکرشده و بهمنظور تبدیل افغانستان به چهارراه ترانزیت و بهبود ترانزیت و تجارت افغانستان، مکلف است تا پیشنیازهای بنیادی را روی دست گیرد:
۱٫ توسعه یا ایجاد مسیرهای بدیل ترانزیتی و ترانسپورتی؛
برای رسیدن به این هدف، لازم است تا حکومت روی دهلیزهای بینالمللی موجود مانند راه لاجورد، چابهار و کراچی، خطوط آهن، دهلیزهای هوایی و مسیرهای مواصلاتی جدید تمرکز نموده و گامهای عملی بردارد.
بهعنوان نمونه؛ برای تطبیق بهتر هر یک از موافقتنامههای راه لاجورد، چابهار، اپتا و سایر موافقتنامههای ترانزیتی و ترانسپورتی، حکومت موظف است تا برنامههای عملی جداگانهای را طرح و ترتیب نماید.
۲٫ فراهمآوری پیشنیازها و سهولتهای لازم در بندرها و گمرکات سرحدی؛ برای رسیدن به این هدف، روی بهبود زیرساختها، ارایه خدمات معیاری و لوژستیکی و نیز سادهسازی روال حذف دیوانسالاری تمرکز نموده و گامهای عملی را بردارد. همچنان، نیاز است که دریچهی واحد ملی-به انگلیسیNational Single Window-را در بندرها و گمرکات کشور فعال نماید تا بازرگانی و ترانزیت، با هزینهی کم و زمان اندک صورت پذیرد.
۳٫ دسترسی بازرگانان افغانستان به بازرهای بالقوه بینالمللی؛
برای رسیدن به این هدف، حکومت وظیفه دارد تا بر علاوه رفع موانع و مشکلات در مسیرهای ترانزیتی ذکر شده، روی بازاریابی اموال و صادرات افغانستان نیز تمرکز جدی صورت گیرد.
۴٫ تأمین امنیت شاهراهها و مسیرهای ترانزیتی؛
ازآنجاییکه برای تأمین ختم جنگ و تأمین صلح در افغانستان اجماع جهانی و منطقهای بهوجود آمده، دولت باید از فرصت پیش آمده استفاده بهینه کرده و با طالبان که طرف اصلی جنگ افغانستان هستند کنار بیاید و موافقتنامهی صلح را امضا نماید.
۵٫ تطبیق بهتر کنوانسیونهای TIR و CMR؛
حکومت برای تطبیق بهتر این کنوانسیونها، برنامههای عملی را ترتیب و تطبیق نماید تا از مزایای آن استفاده بهینه صورت گیرد و نیز روند پیوستن به کنوانسیونهای جدید را سرعت بخشد.
۶٫ فراهم آوری تسهیلات ترانزیتی لازم؛
ازآنجاییکه فساد یک مانع بزرگ در مقابل بهبود شاخصهای تجارت و ترانزیت است، حکومت باید در نقاط عبوری با کشورهای همسایه-بندرها و گمرکات-در برابر فساد و بوروکراسی مبارزه کند.
برای کاهش بوروکراسی و فساد، لازم است تا فناوری مدرن در نقاط عبوری و همچنان سیستم دریچهی واحد ملی معرفی شود تا کلیه معاملات مرتبط با تجارت و ترانزیت در زمان کوتاه و با هزینه کم ثبت و تولید و ساخت شود. این کار هم جلو فساد ناشی از بوروکراسی را خواهد گرفت و هم هزینهها را کاهش خواهد داد.
برای نتیجهگیری، بادرنظرداشت اینکه افغانستان دارای موقعیت استراتژیک در منطقه است؛ جهت ایجاد زمینهای برای اتصال بازارهای جنوب آسیا با بازارهای آسیای مرکزی، غربی و شرقی، افغانستان باید در پروژههای بزرگ حملونقل و زیرساختهای تجارتی سرمایهگذاری کند.
در کنار تأمین امنیت شاهراهها و مسیرهای ترانزیتی با طرح و تدوین قوانین مشخص و برنامههای عملی و نیز کاهش فساد و فراهمآوری تسهیلات لازم نقش اساسی را در همگرایی منطقهای در عرصه تجارت و ترانزیت ایفا نماید تا افغانستان به چهارراه ترانزیت منطقه بدل شود.