همزمانی نمایش مدلینگ عدهای از جوانان دختر و پسر در خیابانی در کارتهی چهار کابل، با نصب شعارهایی در مورد حجاب زنان توسط امام مسجد گازرگاه هرات و گفتوگوهای صلحی که مردم و به خصوص زنان را نگران برگشت به گذشته کرده است، این نمایش کلیشهای و حاشیهای را وارد متن جریانهای جدی جامعه کرد. اگر قرار باشد اجمل حقیقی یا دیگر افرادی که در این نمایش مدل بودند را از پروسه حذف کنیم و کاستیهای تخنیکی و فنی نمایش را ندیده بگیریم؛ اجرای چنین نمایشی در یکی از خیابانهای کابل، میتواند حرفهایی به گفتن داشته باشد.
همه نگران برگشت به گذشته اند و فقط یک امام مسجد با نصب چند تابلو میتواند چند روز خوراک داغ رسانهها شود و در کنفرانس خبریاش به زنان خبرنگار اجازهی حضور نمیدهد؛ دولت هم به شکل مرموزی بیتفاوت است. در چنین شرایطی با این که نمایش مدلینگ دردی را دوا نمیکند؛ اما میتواند به عنوان یک نماد، درخور تأمل باشد و اعتراضی باشد صریح علیه آنچه که جریان دارد. آنچه در مدلینگ حرف اول را میزند، زیبایی است؛ زیبایی در لباس، ترکیب لباس و رفتار در قالب لباس. هیچ چیزی بیشتر از مدلینگ تأکید بر زیبایی و تناسب ندارد؛ چون چرخهای است برای درآمد و باید به بهترین شکل اجرا شود؛ نمایش چنین چیزی که حرف از زیبایی داشته باشد، در کابلی که زشتی از در و دیوار آن بالا رفته است، هر چند لقمهی نانی برای هیچ خیمهنشینی نمیشود و نمیتواند هیچ دردی را دوا کند؛ اما میتواند اعتراضی باشد علیه همهی افکاری که چنین وضعیتی را به وجود آورده است.
و اما این نمایش را اگر قرار باشد در قالبی که اجرا شد و حرف به میان آورد با توجه به شرایط مشابه در نظر بگیریم؛ حاشیههای متضادی در آن وجود دارد که آن را به امری تهی، بیهدف، پروژهای و … فرو میکاهد. در امر هنری، اگر هنرمند بتواند زیبایی خلق کند، این که در آن کار هنری هدف خوب یا بدی نهفته باشد، اهمیتی ندارد؛ چون منطق جمعی یا اجتماعی قابل تعمیم در هنر نیست؛ اما در امور اجتماعی، هدف یا صداقت به هدف که امری است اجتماعی و وابسته به منافع جامعه، مهم پنداشته میشود. هدفمندی در کارهای گروهی-اجتماعی، عنصر اساسی و معنامند هر حرکتی است. مدلینگ، پروسهی کاملا تجارتی است که توسط آن، شرکتها، تولید شان را توسط افرادی زیبا و تعلیمیافته، به نمایش میگذارند تا با معرفی آن، مشتری جذب کنند. کاری که این جوانان در کابل کردند، از این لحاظ تجارتی نبود؛ یعنی تبلیغ لباسی نبود که مردم را به خرید آن جذب کنند؛ بیشتر نمایشی بود برای نشان دادن لباس شاید بومی افغانستان و برگزاری آن در یکی از خیابانها، معنامندیای را داشت که با توجه به وضعیت افغانستان قابل بررسی است.
اجمل حقیقی، سرکردهی این گروه، در گفتوگویی با رادیو آزادی در جریان برگزاری این نمایش، کارش را تابوشکنی میخواند و از انقلابی حرف میزند که مدعی است با کار شان به وقوع میپیوندد؛ او، میگوید روز والنتاین با لباس سرخ (لباس عشق) با یلدا جان –یکی از مدلهای نمایش- به هرات میروند و این نمایش را اجرا میکنند؛ بدون این که ترسی از امام مسجد گازرگاه هرات داشته باشند. میگوید که من دوازده سال است مدلینگ میکنم، مولوی انصاری چند روز شده شعار نصب کرده است. وقتی بینندهی این ویدیو باشید، با شنیدن تُن صدایی که اجمل در بیان این جملات اختیار میکند، به خوبی پی میبرید که او هدفی را دنبال نمیکند و فقط نشان میدهد که چنین هدفی دارد. شنیدن این جملات از زبان اجمل حقیقی، شبیه این میماند که شخصیت فیلم، دیالوگهایش را فقط یاد کرده باشد بدون این که معنای آن را بفهمد؛ دیالوگهایی که ممکن از چهرهی دیگر و پروژهای نمایش برایش تجویز شده است. نویسنده به این چهرهی نمایش هم مخالفتی ندارد؛ چون در افغانستان هر کاری باید پروژهای باشد و بدون پروژه، تهیهی لباس هم امکانش فراهم نیست برای مدلها؛ اما پروژه به چه قیمتی؟ همزمانی این نمایش با طرح نگرانیها در مورد توافقنامهی صلح امریکا و طالبان از سوی رییسجمهور غنی، در مجمع جهانی اقتصاد سویس و از سوی معاون انتخاباتیاش آقای صالح در افغانستان و تأکید بر سهم زنان در صلح، چقدر میتواند آن را نمایشی هدفمند و دستآویزی سازد تا رییسجمهور به همتایان اروپاییاش نشان بدهد که مردم افغانستان، نمیتوانند با قوانین طالبان کنار بیایند و چقدر این نمایش را سازماندهی شده نشان میدهد؟ اینها برداشتهایی است که به بودجهی مالی نمایش برمیگردد و آن که بودجه داده است، هدف مشخصی را دنبال میکند که با اهداف دیگران از نمایش فرق دارد.
اجمل حقیقی، در ویدیویی که در صفحهی فیسبوکش «لایف رفته است»، به تصحیح حرفهایش پرداخته و گفته است که کار او هیچ ربطی به مولوی انصاری ندارد و مخالفتی هم با گفتههای مولوی انصاری نشان نداده است؛ این یعنی برگزاری این مدلینگ هیچ اعتراضی ندارد مبنی بر این که مولوی انصاری اشتباه میکند. این گفتهاش با حرف دیگرش که گفته بود کار شان تابوشکنی است؛ بیانگر بیهدفی برگزارکنندگان نمایش است که انگار پروژه برای شان داده شده باشد که اجرا کنند، بدون این که درکی از محتوا یا هدف نمایش داشته باشند. وقتی اجمل حقیقی با جمعی از دختران و پسران، وسط خیابانی در کابل نمایش مدلینگ برگزار میکنند؛ نفس همین برگزاری مخالفتی است با آنچه مولوی انصاری از زن عنوان میکند؛ اما اظهارات اجمل حقیقی مبنی بر این که هیچ مخالفتی با گفتههای انصاری ندارد، نشان از بیتعهدی کار اجمل حقیقی و گروهش دارد که حتا نمیفهمند برای چه چیزی روی صحنهی نمایش میروند و هدف از نمایش شان چیست؟ موقف مولوی انصاری در مورد اجمل حقیقی و افرادی از این دست در جامعه، مشخص است که زیرمجموعهی مردان بیغیرت محسوب میشوند؛ اما موقف اجمل حقیقی در مورد گفتههای آقای انصاری خنثا و منفعل است. در ویدیویی که در صفحهی فیسبوکش لایف رفته است، آن قدر با تقلا میخواهد در تقابل با مولوی انصاری قرار نگیرد که انگار پایش به محاکمه کشانده شده است. وقتی دل و گردهی این را داری که با ادعای تابوشکنی وسط خیابان نمایش مدلینگ برگزار کنی، این عرضه را هم داشته باش که از موقف و هدف نمایشت در جامعه دفاع کنی؛ وقتی نمیتوانی از فعالیتی که ادعا داری به انقلاب ختم میشود و تابوشکنی است، دفاع کنی؛ چگونه بیننده باور کند که تو به تابوشکنی باور داری و حرف از انقلاب میزنی.
آن چه این نمایش را تهی و به سطح افتضاحآوری پروژهای و آبکی جلوه میدهد، شخصیتها یا مدلهای نمایش اند که هیچ درکی از اعتراض مقابل وضع موجود ندارند و حتا کلماتی از قبیل اعتراض و تابوشکنی را از زبان پروژهدهندهها یا گیرندههای دست اول یاد گرفته اند. اگر این تیم توانسته بود این پروژه را به اساس پروپوزلی به دست بیاورد، حتما تا زمان اجرای آن میتوانست برایش هدف مشخص کند و از هدف آن دفاع کند؛ این طور به نظر میرسد که پروژه یکبارگی برای شان پیشنهاد شده است که باید روی صحنه ببرند و چند کلمهی کلیدی هم برای شان گفته شده که هدف این پروژه مثلا تابوشکنی است. اگر تو مدعی تابوشکنی استی و هیچ اختلافی با حرفهای مولوی انصاری نداری؛ مردم انتظار چه تابوشکنیای را از تو داشته باشند؟ تابوشکنی چیست؟ چه زمانی نیاز به تابوشکنی است؟ وقتی مدعی استی که این نمایش یک کار هنری و فرهنگی است برای تابوشکنی سنتهای موجود در جامعه؛ چطور میتوانی ادعا کنی که با حرفهای مولوی انصاری مشکلی نداری و هدفت را رسانهها برعکس انعکاس داده اند؟
اگر این نمایش مدلینگ را عدهای از جوانان نخبه –فهمیده- انجام داده بودند، شاید کاستیهای فنیاش را میداشت؛ اما میتوانست زمینهی گفتوگوی جدیتری را باز کند که اعتراض به حرفهای مولوی انصاری یا قربانی شدن دستآوردهای زنان در گفتوگوهای صلح، بخشی از آن باشد؛ اما برگزاری آن توسط مدلهایی که فقط میتوانند لباس بپوشند و راه بروند، آن را از ایجاد گفتمان یا بحث خالی میکند تا جایی که سرگروه این نمایش میآید و در صفحهی فیسبوکش معذرت میخواهد و میگوید که هدف شان مخالفت با هیچ کس و چیزی نیست، جز نمایش دادن چند جوره لباس.