
ساعت ده شب گذشته، برقهای کابل بنا بر مشکلات تخنیکی قطع شد. حدودا ده دقیقه بعد از قطع شدن برق، صداهایی بلند از کوچه میآمد. همه فریاد میزدند، «الله اکبر، الله اکبر»! ترسیدم. فکر کردم طالبان به کابل ریخته اند و هر لحظه ممکن است دروازهها را بشکنند و وارد خانهها شوند. من تجربهی سالهای جنگِ افغانستان را نداشتهام؛ اما بنا بر روایتهای مختلفی که شنیدهام، طالبان در بدو ورود شان به شهرهای مختلف افغانستان، با شعار «الله اکبر» وارد میشدند و به هر جنبندهای در جادهها شلیک میکردند. مردهای خانواده را به اسارت بردند و انواع شرایط سخت اجتماعی را بر زنان اعمال کردند. ذهنم به سمت همان روزهای بد پرت شد. دانشگاه، کار، خانواده، از جلوِ چشمم رد شد و در لحظهای همهی آنها را میدیدم که در میان شعار «الله اکبر»، عمامههای سفید و ریشهای بلند تکه تکه میشد. لحظاتی بعد متوجه شدم که طالبان نیستند، همسایههای ما برای مبارزه با کرونا در کوچهها ریخته اند و شعار سر میدهند.
کابل برای سه هفته قرنطین شده و انواع تجمعات، بنا به هر دلیلی منع شده است. دولت با کمترین امکاناتِ دستداشتهاش با ضمیمهی توجیهات علمی، تلاش میکند تا گسترش این ویروس را کنترول کند؛ اما مردم هر روز یک قصهی جدیدِ «من درآوردم» را برای مبارزه با کرونا روایت میکنند. گاهی از مویی حرف میزنند که لای صفحات قرآن است، گاهی از خوردن دو گیلاس چای سیاه که نوزادی بنا بر حکم خداوند، پیامش را صرفا برای مردم بیچارهی افغانستان فرستاده است، گاهی هم با جمع شدن در کوچهها و سر دادن شعار «الله اکبر» به جنگِ این ویروس فراگیر میروند.
نظرات مختلفی در صفحات اجتماعی دست به دست میشود؛ بیشتر کاربران این رفتارها را چیزی جز سادهلوحی مردم نمیدانند؛ اما سوال اینجاست که این حرفها چگونه در میان مردم پخش میشود. شاید قصههای کلانِ اقتصادی پشت این روایتهای عامهپسند وجود دارد، این که نصف شب در به در تمام مغازهها را دنبال چای سیاه بگردی و دو برابرِ قیمت اصلیاش بخری، مسالهی سادهای نیست.
همین حالا که این متن را مینویسم، بلندگوی مسجد، بلندتر از هر زمان دیگر است و مردم زیادی نیز زیر منبر نشسته اند و به موعظهی ملا امام مسجد در مورد جلوگیر از گسترش و پخش شدن ویروس کرونا گوش میدهند. همزمانی که میگوییم در خانههای تان بمانید و عدم رعایت نکاتی که باعث شیوع ویروس میشود را حرام میدانیم، روز در مسجد جمع میشویم و شب در کوچهها شعار سر میدهیم. با اینهمه تناقض در رفتار، چگونه میشود جلو شیوع ویروس را گرفت؟ وقتی با صدای بلند شعار میدهیم، حتا اگر یکنفر در جمع به ویروس مبتلا باشد، با توجه به سرعت سرایت این ویروس، تمام جمع به ویروس مبتلا میشوند. هر کدام این افراد زمانی که به خانههای شان برمیگردند و با اعضای خانوادهی شان تماس برقرار میکنند، آنها را نیز به ویروس آغشته میکنند. تلاش کنیم تا حد امکان در خانههای خود بمانیم و جز موارد بسیار ضروری، از خانه بیرون نشویم. سرعت سرایت ویروس بسیار سریع است و هر کسی به تنهایی تاوان نفهمی و بیتوجهی خودش را نمیدهد.