دهه‌ی عاشورا و نگاه‌های گوناگون

صبور بیات
دهه‌ی عاشورا و نگاه‌های گوناگون

در هجده سال اخیر، تجلیل از ایام محرم و عزاداری، رنگ‌و‌بوی دیگری به خود گرفته‌ است. هر سال که می‌گذرد، ایام محرم و عاشورا در سراسر افغانستان باشکوه‌تر و پرشورتر تجلیل می‌شود. هرچند تجلیل از این ایام، ریشه‌ی دینی-مذهبی دارد و ما در محرم زاده شده و با آن بزرگ می‌شویم.

تا حالا حرف روی تجلیل و گرامی‌داشت دهه‌ی‌ محرم نبوده، بل چگونگی آن مورد سوال بوده است.

در چند سال اخیر، اصلاحاتی در شیوه‌، روش و نحوه‌ی برگزاری دهه‌ی محرم پدید آمده؛ اما چالش‌ها و مشکلاتی نیز وجود داشته ‌است. یکی از چالش‌های جدی، شیوه‌ی افراطی و اغراق‌آمیز هوادران ایام عاشورای حسینی است.  بزرگ‌ترین دشمنان هر ایدیولوژی مذهبی یا سیاسی، دوست‌داران افراطی و اغراق‌کنندگان آن استند نه منتقدانش.

ظلمی که در گذشته‌ها به خصوص در دوران امویان، دوست‌داران حسین به نام عشق در حق واقعه‌ی کربلا کردند، خلفای عباسی که حرم امام‌حسین و یارانش را با خاک آتش زدند، شخم زدند و با اسب بر آن تاختند، هم نتوانستند انجام دهند.

دهه‌ی محرم در افغانستان، فراگیرترین مراسم ملی و مذهبی است. هیچ نمونه‌ی دیگری چه جشن و چه سوگ را نمی‌توان مثال زد که این همه بدون بخش‌نامه و دستور طیف‌های مختلف مردم را درگیر کند و نمود بیرونی داشته باشد. این‌ که برخی ملامت‌گونه می‌گویند: «حکومت آن را اداره می‌کند» به نظرم بیشتر اعتراف به قدرت سیستمی است که می‌تواند چنین مراسم عظیمی را در تمام روستاهای گمنام مدیریت کند نه سرزنش آن.

 اگر هیچ وقت در پشت صحنه‌ی این مراسم نبوده اید، شما تصویر روشنی از آن ندارید. به این چند ده نفری که خودنمایی می‌کنند و به چشم می‌آیند نگاه نکنید؛ هزاران و حتا چند میلیون نفر در کشور با عشق و ارادت در این مراسم حاضر می‌شوند؛ در آشپزخانه‌ها دیگ می‌شویند و هرگز اصرار ندارند دیده شوند.  فراش می‌شوند و در تأمین امنیت سهم می‌گیرند. طبال‌های خودنما و مداحان کاسب تمام حقیقت این ماجرا نیستند؛ ایام محرم یکی از نمونه‌های کار جمعی و مدیریت کار جمعی مردم افغانستان به شمار می‌رود  و ما نمی‌توانیم کار تیمی را به چالش بکشیم.

تقسیم کار، هماهنگی، نظم و اعطای نقش به همه فارغ از سن و سال و تیپ و قیافه، فوق‌العاده قابل مطالعه است. مردم کار جمعی بلدند، مدیر ندارند. دین در باور افغانستانی‌ها ریشه دارد؛ به همین خاطر مسلمان شدن اجداد ما چه با آغوش باز و چه به اجبار، یک اتفاق نیست؛ این امر نهادینه است؛ به همین خاطر بسیاری از مردم فارغ از گرایش سیاسی و این‌ که چه نظامی حاکم است، در مراسم دینی حضور دارند. بسیاری از آن‌ها که امروز منتقد برگزاری مراسم محرم به سیاق فعلی استند، منکر اصل ماجرا نیستند. به ظاهر قضیه‌ نقد دارند، نه اصل ماجرا.

می‌توان نقدهای اخلاقی به این نگاه وارد کرد؛ اما قدرت و سیاست، زبان خودش را دارد. در چنین مراسم عظیمی، طبعا کسانی دنبال صید ماهی خود استند؛ چه آن‌ها که گمان می‌کنند اشک‌ریختن در این ده روز، مثل  اسیدسولفوریک، گناهان یک‌ساله‌ی شان در ظلم به مردم را می‌شوید و چه کسانی که از این فرصت برای کسب احترام اجتماعی استفاده می‌کنند. تازه در ایام محرم، تبلیغات انتخاباتی و سیاسی هم صورت می‌گیرد. استفاده از ایام محرم و کمپاینی ساختن مساجد، یکی از چالش‌های جدی فراروی محرم پنداشته می‌شود. عده‌ی دیگری هم کاسبی می‌کنند و در هر حرکت جمعی می‌توان این کاسبان سیار را مشاهده کرد. آن‌ها اندک استند؛ اما مثل پول خُرد سر و صدای زیادی دارند.

مورد دیگر، دکور و استفاده‌ از وسایل در مراسم عزاداری و ایام محرم است؛ یعنی شیک و فانتزی شدن مراسم محرم ارتباط مستقیم با تغییر سبک زندگی شخصی مان دارد. به وسایل و دکور داخل خانه‌ی تان نگاه کنید، شبیه ده سال پیش استند؟ آنچه در تکیه‌خانه‌ها و خیابان‌ها در هیأت‌ها می‌بینیم، نمود بیرونی چیزی است که در داخل خانه‌ها رخ داده است.

یک امر طبیعی است که ما بخشی از تغییر سبک زندگی مان را به خیابان برده ‌ایم. نسل جدید، قرائت خود را از دین دارد. جوان‌ها خود را ملزم به رعایت قواعد نسل قدیم نمی‌دانند؛ همان طوری که نسل قدیم وقتی خواست با بلندگو مداحی کند، از سوی نسل قدیم‌تر خود شان نکوهش شدند. به شخصه اعتقاد دارم اگر در طول سال‌ها، قرار باشد مقابل ظلم سکوت کنیم و برای ظالمان کف بزنیم، بهتر است به جایش کلاه خود مان را بچسبیم تا باد نبرد و درد دیگران را «مشکل خود شان بدانیم.»

به خفت و خواری تن ‌ندهیم و برای یک منفعت جزئی –  کیسه زر و مُلک رِی- پا روی وجدان و حقیقت خود ‌نگذاریم؛ چون در غیر آن صورت، توجیه‌گر فساد خواهیم شد.