حاشیه‌خوانی جامعه برای گریختن از خوانش متن

تقی حسینی
حاشیه‌خوانی جامعه برای گریختن از خوانش متن

زیبایی و زیبا به نظر رسیدن، حسی است که همواره با حساسیت‌های زیادی همراه بوده است. تمایل به جلب توجه یا دیده‌شدن را می‌توان به راحتی در میان همه انسان‌ها مشاهده کرد. تحسین‌شدن از جمله بارهای روانی‌ای است که در روان‌شانسی تا بدان جا مهم پنداشته شده که گفته می‌شود اگر انسان‌ها در دوران مختلف زندگی خود مورد تحسین قرار نگیرند، چه بسا که حیات خود را از دست می‌دهند.

بحث‌های زیادی در مورد زیبایی ظاهری و زیبایی باطنی انجام شده؛ عده‌ای  سِیرت و شماری صورت زیبا را می‌پسندند. یکی از ویژگی‌های جوامع در حال گذار -جامعه‌هایی که یک پای در سنت و پای دیگر در مدرنیزم اروپایی دارند- مُردد قرار گرفتن بین امر مطلوب و امر معقول است. از یک سو، این کنش‌گران جهان سومی در ارزش‌های سنتی خود فرورفته و غرق شده اند که جامعه‌پذیری آنان این امر را رقم زده و از سوی دیگر، آموزش‌های فراگرفته‌ی دوران تحصیلی آنان، همگی را به پیشرفت این جهان فرا می‌خواند.

 گم‌شدن در بین این و آن (سنت و مدرنیته) باعث رفتار سلیقه‌ای شده که امروزه بین قشرهای مختلف به خصوص فرهنگیان جامعه‌ی افغانستان دیده می‌شود. انتخاب‌های سلیقه‌ای رشته‌های دانشگاهی و فن‌های تخصصی و حتا زبانی، تا خواندن کتاب‌های مُد روز با نام‌های آشنا و معروفی که به شنیدن نام و‌ آوازه‌ی شان اکتفا می‌شود. البته نمی‌توان تبلیغات را در این میان نادیده گرفت. حجم بالای تبلیغات رنگارنگ با برچسب‌های عالی و مرغوب، امکان انتخاب میان خوب و بد -زیبا و زشت- بر پایه‌ی عقلانیت کاربردی، زندگی روزانه را از بسیاری‌ها ربوده است. توان این تفکر که آیا چیزی که خواستار آن استند، عقلانی است یا خیر، از آنان سلب شده.

کیچ‌گرایی: «کیچ به معنای دیدن خود در آیینه‌ی دروغ است»

 کیچ، نگرش آن کسی را نشان می‌دهد که می‌خواهد به هر قیمت، مورد پسند تعداد بسیاری از مردم واقع شود. برای خوشایند بودن، باید آنچه را که همه خواستار شنیدن آن استند، تأیید کرد و به خدمت ایده‌های پذیرفته شده در آمد.

کیچ برگردان، حیوانیت ایده‌های پذیرفته شده به زبان زیبایی و هیجان زده است که رواج بسیاری یافته. خیلی‌ها سعی دارند تا خود را خلاف آن چه که هستند و توقع می‌رود، ببینند؛ این امر تعیین نسبت آنان با زندگی، افراد و خانواده را دچار مشکل خواهد کرد. همسو بودن با خواست‌های اجتماعی، آن هم از نوع ظاهری و نه باطنی آن، حاشیه‌ای ساخته پر از زیبایی‌های ظاهری. از مدل پوشش‌های جوانان تا فرهنگیانی که کتاب در دست شان حکم عصای دوران بسیار قدیمی را دارد. (دوره‌ای که عصا نشانه‌ی مد و به روز بودنِ شخصیت به حساب می‌آمد.)

در چنین وضعیتی، حاشیه هر روز پررنگ‌تر از متن می‌شود. زیبا دیده شدن چهره‌ای که ساعت‌ها صرف خوب دیده شدن می‌شود. شخصی که این آراستگی را انجام می‌دهد، کمتر از دیگران آن را می‌بیند. منکر زیبایی نباید شد؛ زیبایی در کنار آراستگی و منظم بودن، ذهن انسان را کامل نشان می‌دهد.

زیبایی ظاهری، حاشیه‌ای است که با زیبایی باطنی معنا می‌یابد. تأثیر رفتاری زیبایی بر خلاف ظاهر آن، این فرصت را در اختیار افرادی قرار می‌دهد که ادعای مساوات دارند. تفکر یک شخص می‌تواند، بیانگر توان‌مندی آن فرد باشد نه ظاهر آراسته شده‌اش. به نظر می‌رسد آن چه که قرار است هر کدام مان را به فکر فرو برد، متنی است که جامعه از توجه به آن باز مانده است. هیچ تلاشی برای بازخوانی متن جامعه وجود ندارد و حاشیه برای مان جذاب‌تر به نظر می‌رسد. ما در واقع در حال فرار استیم؛ فرار از مواجه شدن با اصل واقعیت زندگی و باید بپذیریم که تلاش مان برای خواندن متن‌های اصلی به معنای داشتن آینده‌‌ی بهتر به عنوان یک انسان با مسؤولیت و ارزش‌مند خواهد بود.

آگاهی از رفتار خود به عنوان کنش‌گری که رفتار ما می‌تواند به عنوان یکی از صدها الگوی رفتاری مورد تقلید قرار بگیرد، نیاز مهم امروزی ما است. پس لازم است به خود مان تحت عنوان شهروندان این جامعه تکانی بدهیم و جدی‌تر نگاه بیندازیم به متن‌های تولید شده. مطمین باشیم که راه حلی خواهد بود برای گذشتن از  بن‌بست حاشیه‌ای که جامعه‌ی افغانستان دچار آن شده است.