
نویسنده: اقبال نصرت از جرمنی
شیوع ویروس کرونا برای مردم اروپا یک اتفاق در بسیار دوردست بود؛ چنان که بسیاریها به جنگهای افغانستان یا سوریه و عراق نگاه میکنند.
عدهای چینیها را ملامت میکردند که چرا هر نوع حشرهای را میخورند و حا این مسأله مطرح شد که شهروندان چینی، جاپانی، تایوانی یا کشورهای دیگر در منطقه که ساختمان صورت شان به هم یکی است مورد، تبعیض قرار بگیرند.
ولی ویروس کرونا زمانی برای اروپاییها مهم شد که این ویروس به ایتالیا رسید. یک شهر تعطیل شد و یک مرد پیر در مصاحبه با تلویزیون این کشور گفت: «من جنگ جهانی دوم را به یاد دارم؛ حتا آن زمان نیز این وحشت را تجربه نکرده بودم.»
فراموش کردم که نخستین رویداد تِست مثبت کرونا در آلمان کدام روز ثبت شد؛ ولی این ویروس، زمانی این کشور را زمینگیر کرد که یک زوج مبتلا به این ویروس در مراسم کارنوال در یک شهر کوچک مرزی با هالند به نام هاینس برگ، شرکت کردند. حکومت ردِ پای این دو تن را گرفت که با کیها در این روز ملاقات کرده اند، به کجاها رفته اند و حتا تا کشور همسایه (هالند) نیز ردِ پای این زوج گرفته شد.
تاریخ ۱۳ مارچ، این ویروس در جامعهی آلمان وحشت ایجاد کرد. قبل از آن بتاریخ ۱۱ مارچ، ایالت نوردراین ویستفالین- به عنوان مرکز شیوع کرونا در آلمان، به مکاتب دستور داد تا در اوقات غیر رسمی، به جوانان اجازهی استفاده از سالنهای سربستهی ورزشی را ندهند. رفتوآمد مردم در خانههای بزرگسالان و بیمارستانها ممنوع اعلام شد و همچنان دستور داده شد تا کارمندان بیمارستانها و خانههای سالمندان، روزانه هنگام ورود به ساحت کار، تَبسنجی شوند.
به تاریخ ۱۳ مارچ، مکاتب، کودکستانها، دانشگاهها و تمام مراکز تعلیمی تعطیل شد. نهادهای حکومتی نیز اعلام کردند که پس از این مسؤولان فقط از طریق ایمیل و تماس تلفونی به امور مردم رسیدگی میکنند ولی طبق معمول، کارمندان در محلات کار خود میمانند.
همچنان تمام مارکیتهای فروش لباس، مکانهای تفریحی، کلیساها، مساجد و کنیسهها تعطیل شدند. شهرداریها، دور تمام تفریحگاهها در محلات رهایشی را مسدود کردند.
ولی آمار مبتلایاتن رو به گسترش بود. ظاهرا افراد مبتلا، کسانی بودند که طی روزهای گذشته ویروس کرونا به بدن شان جا گرفته بود.
عدهای از مردم، قبل از این که حکومت محدودیتهای تازه را وضع کند، مواد بهداشتی زیادی از بازار خریده بودند و از تاریخ ۱۳ مارچ که حکومت آلمان شرایط تازه را وضع کرد، مارکیتها با کمبود مواد بهداشتی مواجه شدند.
پس از آن، فروش ژیل ضد عفونیکننده و الکول، محدود به کسانی شد که دچار بیماریهای دیگر استند که احتمال مرگ را افزایش میدهد؛ مثل دیابت یا بیماریهای ریوی.
شُستن دست و صورت با آب و صابون، مؤثرتر از استفاده از الکول و ژیل گفته شده؛ ولی تبلیغات برای ژیل و الکول بیشتر شد؛ اما مواد غذایی در مارکیتها به صورت نارمل فروخته میشود. فقط قوانینی وضع شده است که در فروشگاهها یا فضای آزاد، مردم باید از هم دو متر فاصله داشته باشند. رفتوآمد به منزل یکدیگر ممنوع اعلام شده و مردم حق ندارند بیشتر از دو نفر در خیابانها بیرون شوند، مگر این که اعضای یک خانواده باشند.
آنچه برای من جالب بود، این که بدون کدام اعلامیهی حکومتی، دو تن از همسایههایم به دروازهام آمدند و خواستند بفهمند که به عنوان یک خارجی، آیا از دستورات تازه باخبر شدهام یا نه.
در این دوردست که از یک سو آرامش دارد و امکاناتی فراوان فراهم است که به اثر زحمت و تلاش مردم این کشور به دست آمده، ولی دلواپسی برای وابستگان، شامها با دلتنگی بیشتر و غیر معمول میگذرد؛ اما بعضی از این روزها، سمفهونیهای بتهون که از بلندگوی کلیسا پخش میشود، سکوت را میشکند و هوای آدم را تغییر میدهد.