
کابل با وضعیت از قبل پیش بینی شده مواجه شد، میخواهم به این نکته اشاره کنم که شهروندان افغانستانی، لحظاتی پس از شیوع اپیدمی کرونا در چین، پا به پای کرونا آمدند. چرخش اطلاعات میان شهروندان افغانستان به مراتب بیشتر از سایر کشورهای منطقه است.
حال که کرونا واگیر شده و شهرهای اکثریت کشورهای جهان در قرنطین به سر میبرد؛ بدون شک شهروندان آن کشورها نیز در مورد کرونا و قدرت واگیریاش میدانند. من از دورهی گپ میزنم که کرونا در چین تشخیص شد. رسانههای جهان و کشورهای منطقه از جمله ایران از شیوع ویروس کرونا گزارش دادند. شهروندان تمام کشورهای دنیا به جز رسانهها و حکومتداران، خصوصا افراد در دستگاههای پزشکی از آن به پیمانهی شهروندان افغانستان آگاهی نداشتند؛ شاید یکی از دلایلش مصروفیت شهروندان کشورها به کسبوکارشان و درگیری جهان به نظام سرمایهداری است. شاید توسعهیافتگی، عقبماندگی و اوضاع جنگی شهروندان افغانستانی موجب شد که زمانی بیشتری را در شبکههای اجتماعی بگذرانند. مطالب و ویدیوهای بیشتری را به اشتراک بگذارند.
دولت جمهوری اسلامی افغانستان و شهروندان این کشور، ویروس کرونا را تا داخل شدنش به هرات تعقیب و دنبال کردند. از نظر من این مدت زمان که کرونا از چین به ایران رسید، به مردم خیلی کمک کرد. هرات، کابل، قندهار و برخی از شهرهای دیگر به قرنطینه رفتند. افغانستان در میانِ تمام کشورهای منطقه غافلگیر نشد. از همین خاطر، مردم در حالت اضطرابآور قرار نگرفتهاند. اطلاعات، معلومات و آگاهی کافی در بین مردم وجود دارد که کرونا داخل افغانستان شده است. من فکر میکنم ما باید در کمینگاه، ساکت و آرام خوابیده باشیم، جاغورها و شاجورهای مان پر از گلوله باشد و به دهن دشمن شلیک کنیم. شاجورهای مان در قرنطینه، پر میماند. گاهی میتوانیم با اطلاعاتی که داریم و رعایت دستورات وزارت صحت عامه، دانه دانه کرونا را بکشیم و زنجیرهای این اپیدمی را بشکنیم.
تازه مردم با چارچوب و مقررات قرنطینه عادت میکنند.
ما در حال عبور از آزادی در حبس خانگی هستیم. مردانی در افغانستان زندگی میکنند که ناوقت شب برای خوابیدن میآیند و صبح زود دوباره به سرکار میروند. خانه که میآمدند، اطفال شان خواباند و وقتی که میرفتند خواب بودند. مردانی هم استند که ماهها خانه نمیآمدند. قرنطینه به این مردان، لذت در کنار خانواده بودن را تقویت میکند. گاهی عشق حکمفرما میشود و گاهی خشم. قرنطینه خلاء نبودنها را پر میکند. گاهی فضای بازجویی از فرزندان مسلط میشود. بزرگان خانواده فرصت پیدا میکنند، از اوضاع و احوال فرزندان شان در مکتب، ، محل و کار شان باخبر شوند. این اپیدمی خیلی از خلاهای دیگر خانوادگی را برملا میکند. به گونهی مثال، وقتی در روز اول قرنطینهی کابل آمار جرائم صفر گزارش داده میشود، به این معنا است که مجرمین زیر نظر بزرگان خانواده بودهاند و از آنان نظارت شده است.
دلتنگ قدم زدن و گردش، مکتب، همصنفیهای دانشگاه و همکاران دفتر، همسایههای دکان میشویم، این خلا را تلفون، فیسبوک، وتسآپ، تلگرام، انستاگرام و وایبر پر میکند. توئیتر وسیلهی خوبی است. در کنارش از پشت پنجره به بیرون نگاه میکنیم و شبهای بارانی با شرشر بارانش لذت خوب دارد. به تلویزیون نگاه میکنیم، برنامههای دیدنی دارد. فرهاد دریا آهنگ قرنطینهگی ساخته و در پیچ فیسبوکش مانده است. بلند میکنیم تا همه آهنگ دریا را بشنوند و بیرون نروند؛ چون کرونا اپیدمی خطرناکی است. میبینیم که اسدالله خالد، مسعود اندرابی و سراج میآیند، به دلیرترین فرزندان افغانستان که از هیچچیز نمیترسند، گاهی شده انتحاری را بغل کردهاند و در آغوش کشیدهاند دستور میدهند که فاصله را رعایت کنند و دستورات داکتر صاحبان را تطبیق کنند، این روی روحیهمان تأثیر میکند.
خیلی از واگیریهای دیگر اجتماعی که از خانواده شروع میشود، پاک میشود. با دیدن کارهای فراوان روزانهی زنان و دختران که همیشه فکر میکنیم هیچ کاری ندارند، ذهن مان صد عفونی میشود. کرونا ویروس واگیر شد، کابل و شهرهای دیگر را به قرنطینه برد، وقتی میبینیم دختران در شهر دستکش و ماسک رایگان پخش میکنند و مادر مان میگوید، خیر ببینید دخترا، خیلی تاثیر دارد و یا میبینیم که یک تاجر هوتلش را به وزارت صحت عامه داده و یکی آرد و برنج و روغن توزیع میکند و پدر مان میگوید، اینه تاجر باوجدان و اینه نمایندهی واقعی، خداوند خیر شان دهد، همهی تاجران و سیاستمداران خو بد نیستند و این نیز خیلی تأثیر دارد. برای زدودن ناباوریها و خلق انگیزه و تقویت روحیهی ملی تمام کارهای نیک که در روزهای بد مردم امیدواری ایجاد میکند.
امیدوارم قرنطینه به گونهی که نتوانیم بنویسم، منزوی مان نکند. قرنطینه موجب شود که پس از آن به آگاهی بیشتر دست پیدا کنیم.