زخم عمیقی که از سوی طالبان بر دل بامیان گذاشته شده، فراموش شدنی نیست. در این چند سال پسین؛ جشنوارههای فرهنگی، آزادیهای فردی و حضور گردشگران داخلی و خارجی، التیام سطحیای آن زخم ناسور شده اما؛ از چندین بدینسو، شهر بودا جایگاه و پایگاه افراطگرایانی شده که در صدد کاشته تخم کین و وحشت در این شهر برآمدهاند.
بامیان، شهری که با نمادهای فرهنگی-هنریاش شناخته میشود، در شش ماه گذشته حالت غمانگیزی را پشت سر گذاشته است: گردهمایی و سرودخوانی بنیادگراهای «بیهویت» که از سوی مقام این ولایت برگزار شده بود؛ انتحاری؛ بازداشت روزنامهنگاران و فعالان جامعه مدنی از سوی پولیس؛ تهدید زنان دوچرخهسوار و راهاندازی کارزار «امر به معروف و نهی از منکر» از سوی چند بیگانه و رخدادهایی از این دست، همگی خبر از اتفاق شومی میدهد که اگر با «آگاهی» سد راهش نشویم، بعید نیست که صلصال و شهمامه، بار دیگر و اینبار از بیخ و بن فرو بریزد.
چرا بامیان پس از بیست سال میزبان رخدادهای ناگواری میشود که در بدترین شرایط تجربهاش نکرده بود؟ چه شده که حالا بامیان، با وجود پیشرفتهای بیشمار به کام عقبگرد فرهنگی سقوط میکند؟ آیا این شهر با وجود فضای مکدر اجتماعی-سیاسی، میتواند دوباره به اوج شکوفایی فرهنگی برگردد و یا همینطور به وضعیت بیسرانجام خود ادامه خواهد داد؟
در هشتم عقرب همین سال، مدت کمی از والی شدن، علی رحمتی والی برحال بامیان نمیگذشت که ولایت بامیان برنامه مولود شریف را در صحن تالار این ولایت برگزار کرد، برگزار کردن مولود شریف از سوی یک والی کار درخور ستایشی است؛ اما وقتی بیشتر زمان برنامه به افراطیها اختصاص داده میشود، جای نگرانی است. چنین برنامههایی، هیچ تفاوتی با برنامههایی که از سوی طالبان گرفته میشود، ندارد.
پس از آن، چندین رخداد ناگوار در بامیان، یکی پی دیگری رخ میدهد؛ در برنامه مولود شریف سرودسرایان مذهبی شبیه به طالبان و دیگر گروههای افراطی، تمام برنامه را به خود اختصاص میدهند. حال آنکه انتظار میرفت، برنامه مولود شریف در شهر فرهنگ و هنر از دیگر زوایا دیده میشد تا برنامههایی که گروههای افراطی مذهبی برگزار میکنند.
یک ماه پس از برگزاری این برنامه، دو انفجار پشت سر هم رخ میدهد که چهارده نفر کشته و پنجاه نفر زخمی میشود. در ارتباط گرفتاری عاملین انفجارها، فعالان جامعه مدنی و روزنامهنگاران بامیان، خیمه تحصن برپا میکنند که با پادرمیانی و درخواست حکومت محلی برای پایان تحصن، خیمهها برپا میماند و یک روزنامهنگار و بیشتر از ده تن دیگر از سوی پولیس گرفتار میشوند. البته بعضی از این آنها، حکومت محلی را محکوم به عدم همکاری با فعالان مدنی میکنند.
پسازاین سه رویداد مشکوک، گروهی از فعالین مذهبی در «ایام فاطمیه» به دختران بامیانی، پوشش مورد قبول خودشان را بهصورت رایگان، بین دختران و زنان بامیان توزیع کردند که واکنشهای مردم و فعالین بامیان در این مورد متفاوت بود. پرسش اما اینجاست: بانی و پشتیبان این حرکتها در بامیان کیهایند؟ آیا یک نهاد فرهنگی کوچک که شامل چند دختر خانم مذهبی میشود، توانایی پرداخت مبلغ چندین دست حجاب را دارند؟ یا قصههای دیگری در پشت توزیع حجاب در بامیان است؟ چرا حکومت محلی در پیوند به قضیه حجاب، تحقیقات انجام نمیدهد؟
چندی پیش، تلویزیون «یک» مستندی را از یک فروشگاه لباس زنانه به نام «دارالحجاب» نشر کرد که ارتباط مستقیمی با گروه داعش داشتند. دارالحجاب دکانی بود در مرکز تجارتی گلبهار که بعدها مشخص شد بخشی از منابع مالی گروه داعش از این دکان تأمین میشده است.
پس از هفت سال، این دکان با سرمایه هشت و نیم میلیون دالر از سوی امنیت ملی به جرم حمایت از داعش بسته شد. از این دکان برای داعش سربازگیری و تبلیغ میشده است.
فعالیتهایی زیر نام حجاب و این کارها که افراطیت را پرورش میدهد، همواره با پرسش روبهرو است. در این نوشته ادعا نکردهام که این دو اتفاق همسان است ولی؛ کسانی که حجاب را در شهر بامیان تبلیغ میکنند، شک نیست که از سوی کسانی حمایت شوند با نهادینهسازی فرهنگ حجاب و روایتهایی ازایندست، کمکم میخواهند، بامیان را مرکز فاطمیون بسازند.
آخرین رخدادی که نگرانی بامیانیها را بیش از پیش کرده، تهدید دو دختر خانم بایسکلسوار از سوی جوانان افراطی در یکی از پارکهای این شهر بود. دو دخترخانم بایسکل سواری در یکی از پارکهای تفریحی هنگام عکس گرفتن با برادرشان از سوی شش جوان پلنگیپوش توهین و تحقیر شده که قضیه هنوز تحت پیگرد است.
هنگامیکه همکاران ما برای ساختن گزارش از این رویداد با خانواده این دو خانم به تماس شدند، آنها نخواستند که این رویداد، رسانهای شود. چرا در امنترین شهر افغانستان دخترخانمها نمیخواهند برایشان عدالتخواهی شود؟ آیا ترس از چیزی وجود دارد؟
تمام نشانهها را هنگامیکه سرهم میکنیم، با روی کار آمدن افراد جدید در سطح رهبری ولایت بامیان، شهر بودا بهسوی مذهبی شدن رفته است و برعکس رهبران قبلی این ولایت که جشنوارهها و اتفاقات فرهنگی حمایت کردند، رهبری جدید در تلاش درشت کردن روایتهای مذهبی در این شهر است.
رویدادهای نابهنگام در افغانستان و گفتوگوهای صلح فضا را طوری به هم گره زده که هر کشور میخواهد؛ فضایی از آن خود در داخل افغانستان داشته باشد. هنگامیکه جواد ظریف در تلویزیون طلوع، اعتراف به این کرد که گروه فاطمیون را اگر دولت بخواهد، میتواند در داخل افغانستان علیه داعش مسلح کند و پسازآن مهرههای ایران در داخل دولت، پستهای کلیدی را به خدمت گرفتند. نشانهها یکی پی دیگری آشکار میسازد که روایتهای افراطی در بامیان بی رابطه با فاطمیون نیست.
ایران در بامیان برنامههایی دارد که با وجود جو فرهنگی در بامیان راه بهجایی نمیبرد؛ اما اگر به خواستههایش برسد، تردیدی نیست که شهر بامیان، به مانند بیشتر ولایتهای افغانستان به قربانگاه آدمی تبدیل خواهد شد.