
در افغانستان به دلیل نوع گرایشهای مردم به سمت داشتن فرزند پسر و دلایلی که برای آن دارند، اعتراض به اینکه چرا پسر خلق نشدهاند در میان دختران بیشتر است اما چرا چنین اتفاقی میافتد؟ قصد داریم برای مدتی دربارهی هویت جنسی و هویت جنسیتی و وسواس جنسیتی برایتان بنویسیم.
قبل از پرداخت به این موضوع باید تفاوت میان جنس و جنسیت را اینجا مشخص کنیم.
مفهوم جنس مربوط به آرایش بیولوژیکی بدن است و شامل اندامهای جنسی و تولیدمثل فرد میشود. تفاوت بیولوژیکی، نقش اصلی را در تفاوت جنسها بازی میکند. هورمونها، کروموزومها و اندامهای داخلی و خارجی جنسی.
اما جنسیت شامل نقشهای اجتماعی و رفتارهایی است که فرهنگ و جامعه برای جنسها قایل میشود. این نقشها دامنهی انتظارات رفتاری از جنسهای (مرد و زن) را مشخص میکند.
اما میپردازیم به هویت جنسی. این هویت از نتیجهی ترکیب شدن سه مورد بیولوژیکی، زیستی و روانی و همچنین واکنشهای روانی نسبت به محیط و فضای اطراف خود و همینطور مشاهدهی والدین و افراد اطراف خود از زمان طفولیت به وجود میآید. البته در این راه، عاملهای بسیاری وجود دارد که میتواند هویت جنسی کودک را به وجود آورد و آن را پرورش دهد. کودک تا قبل از دوسالگی هیچ شناختی از جنسیت خود ندارد و پس از دوسالگی است که میتواند دختر و پسر را تشخیص دهد و تفاوتهای فیزیکی مادر و پدر خود را از یکدیگر بشناسد و متوجه شود که لباس و رفتارهای مرد و زن چگونه است. در سهسالگی سن کودکان بهمرور اسباببازیهای مربوط به جنس خود را انتخاب میکنند و با آنها همراه میشوند که باید راه درست را برای تشکیل هویت جنسی کودک از این مسیر پیش ببرد. در بازیهای خود نقشهای درست را انتخاب کرده و برای مثال دختربچهها نقشهای پسرانه به خود نگیرند. در سن پنجسالگی هویت جنسی طفل بهطور واضح آشکار میشود پسرها تمایل به این دارند که در محیط بیرون خانه بازی کنند و دخترها هم به سمت بازیهایی مربوط به جنس خود کشیده میشوند. درنهایت در سن هفتسالگی است که کودکان به ثبات جنسیتی دست پیدا میکنند و میفهمند که متعلق به کدام دسته میباشند و خود را در مسیر آن دسته از افراد درمییابند.