نویسنده: شکیب احمد نظری
گروههای تروریستی، بیشتر با استفاده از افراطگرایی مذهبی برای خود شان در اجتماع جای پا باز میکنند؛ تعریف یکسویه و تاریک از دین به مردم ارایه میکنند و استفادهی آنها از شعایر دینی زمینهای برای سربازگیری و ایجاد ترس در اذهان عامه است.
تعریف قطعیای از افراطگرایی مذهبی تا اکنون در دست نیست؛ اما بر بنیاد تعریف موسسهی مطالعات استراتیژیک افغانستان؛ افراطگرایی مذهبی، انحراف دیدگاه و شیوههای میانهروی مذهبی و چرخش به سوی تفسیر تندروانهی آموزههای دینی است. وقتی بحث از هراسافگنی میشود، این واژه مفهوم واقعی اش را در ذهن تداعی میکند که عبارت از ترساندن، فشار، تهدید و ایجاد خوف در میان مردم به ویژه اذهان عامه است.
در افراطگرایی مذهبی، بیشتر افراط، دروغ، اغراق، خشونت و ایجاد ترس در انسانها نقش کلیدی دارد که طرفها را وادار به هراسیدن میکند و همواره آنها را در تاریکی ترس و وحشت نگه میدارد. محمد محق، پژوهشگر مطالعات اسلامی در یک گفتوگو با بیبیسی فارسی در ۱۲ قوس ۱۳۹۵، گفته بود: «استفاده از دین به عنوان پرکاربردترین ابزار برای رسیدن به قدرت در ۳۵ سال گذشته در منطقه، بر رشد افراطگرایی مذهبی در افغانستان اثر گذاشته است. این سخن اشاره به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و نقش پررنگ مذهب در سیاست پاکستان و پیروزی مجاهدان افغانستان در سال ۱۳۷۱ خورشیدی دارد.»
گروههای افراطی فعال در افغانستان خصوصا گروه طالبان بیشتر از چهار عامل اصلی که مشمول؛ به کار گیری باورهای مذهبی، نبود دسترسی شهروندان به اطلاعات دینی موثق، بیسوادی و ضعف اقتصادی در گسترش افراطگرایی و در نهایت جلب اذهان عامه به سوی گروههای افراطی، در سراسر افغانستان استفاده میکنند تا بستر مناسب سربازگیری برای افراطگرایی بیشتر از پیش مهیا شود.
در کنار گروه طالبان، گروه داعش نیز با استفاده از افراطگرایی و هراسپروری از گروهی که هیچ پنداشته میشد، خودش را به تهدید جهانی مبدل کرد.
افراطگرایی مذهبی حالا بستر خوب برای گروههای هراسافگن و کشورهای هراسافگنپرور پنداشته میشود. با استناد به نقل قول رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی افغانستان که در یکی از نوشته هایش بیان کرده، میتوان تصویر واضح از افراطگرایی داشت. آقای نبیل نوشته بود: «با تشکیل کشور جدید بر بنیاد ایدیولوژی مذهبی و ترویج افراطیت و تروریزیم/ هراسافگنی به نام پاکستان در سال ۱۹۴۷، این کشور با استفاده از نامهای متفاوت دست به ایجاد مدارس دینی زد.
به اساس آمار رسمی منتشرشدهی آن کشور در سال ۲۰۱۸ میلادی بیش از ۱۵۰ هزار مدرسه تحت نام اسلام «مصروف تدریس افراطیت و ترویج خشونت است. از این میان ۲۵ هزار آن ثبت حکومت آن کشور بوده و مابقی آن توسط ۵۱ گروه هراسافگن فعال در آن کشور، مصروف سربازگیری و ترویج فعالیتهای تروریستی استند.»
ارتباط مستقیم نظامیان پاکستان با گروههای تروریستی مثل گروه طالبان ثابت میکند که آن کشور خاستگاه تروریستان است و کنترل مستقیمی بر آنها دارد؛ به طور نمونه در سال ۲۰۱۶ میلادی هیئت پاکستانی با یک هلیکوپتر نظامی در ولسوالی ازرهی لوگر، بدون هماهنگی داخل خاک افغانستان شد و با گروه طالبان به مبادلهی شش زندانی پرداخت.
پس از آن در سال ۲۰۱۹ میلادی قاری برهان یکی از فرماندههان محلی گروه طالبان که ارتباط مستقیم با شورای کویته و مناطق سربازگیری آن کشور داشت، در جریان عملیات هوایی نیروهای ایتلاف در ولایت لوگر با همراهانش کشته شد.
به نقل از واشنگتنپست، مدارس مذهبی در پاکستان به بیش از ۳٫۵ میلیون کودک و نوجوان در پاکستان آموزشهای دینی میدهد. مقامها و تحلیلگران امریکایی گمان میکنند که این رقم با وجود این که کوچک است؛ ولی در گسترش افراطگرایی موثر عمل میکند.»
دیده میشود که گروههای جهادی فعال در پاکستان، از طریق مدارس دینی مصروف سربازگیری از میان نوجوانان و جوانانی است که بیشترین قشر اصلی چرخهی جنگ را به عهده دارند و در مناطق تعیینشده، آنها مصروف فعالیتهای تروریستی استند تا باشد در موقعیتهای ازقبلمشخصشده، توسط رهبران و رهنماهای گروههای هراسافگن داخل خاک افغانستان شوند و برای اهداف آنها بجنگند.
در بیستوپنجم عقرب ۱۳۹۴ شماری از دانشجویان در ولایت ننگرهار در راهپیماییای با حملکردن پرچم گروههای طالبان، داعش و حزب اسلامی، ثابت کردند که افراطگرایی حتا ریشه در دانشگاههای افغانستان نیز دوانیده است. در این میان، ۲۷ دانشجو از سوی نیروهای امنیتی افغانستان بازداشت شدند.
دانشجویان معترض پیش از بازداشت شان گفته بودند که فساد اداری، عدم رسیدگی به مشکلات دانشجویان و وضعیت بد خوابگاهها در دانشگاه ننگرهار، دلیل اصلی برای حمل پرچم این گروهها بوده است؛ اما در باطن روایت اصلی چیز دیگری بود که استفاده از احساسات جوانان دانشگاهی گفته شد.
قمرالدین شینواری مشاور رییسجمهور و رییس هیئت بررسی اعتراض دانشجویان در ننگرهار، در ۲ قوس ۱۳۹۴ به رسانهها گفته بود که ۲۰۰ دانشجو در ننگرهار با گروه داعش، طالب و حزب اسلامی ارتباط دارند.
به گفتهی آقای شینواری؛ حتا شماری از استادان دانشگاه نیز با دانشجویان در این اعتراضات همراه بودند و برای ترویج افراطیت با آنها همکاری میکردند. این در حالی است که ریاست عمومی امنیت ملی، ظاهر داعی و معروف راسخ دو تن از استادان دانشکدهی شرعیات دانشگاه کابل را به اتهام ترویج افراطیت، از دانشگاه کابل بازداشت کردند و پیش از آن نیز مبشر مسلمیار یکی دیگر از استادان دانشکدهی شرعیات دانشگاه کابل از سوی این ریاست بازداشت شده بود.
مسلمیار پس از سپریکردن یک ماه زندان، پذیرفت که او مسوول جلبوجذب گروه داعش در کابل بوده است. در خصوص داعی به نقل از خبرگزاری صدای آوا، ظاهر داعی در یکی از سخنرانیهایش به صراحت گفته بود که اسامه بن لادن، رهبر پیشین گروه تروریستی القاعده، مجاهد، مسلمان واقعی و شهید راه خدا بود.
فعالیت تبلیغیها و دعوتگران تروریستی در مراکز تحصیلی، میتواند به جنگ مذهبی در افغانستان دامن بزند و بیشترین شکار آنها نیز جوانان تحصیلکرده است که ناخودآگاه با تبلیغات این گروه که همانا خود را پیروان و مبلغان واقعی دین اسلام و دیگران را مرتد، مشرک و حتا کافر میدانند، تا دامنهی افراطیت بیشتر از پیش در بدنهی جامعه افغانستان گسترده شود.
در فرجام، باید جلو رشد افراطگرایی در روستاهای افغانستان گرفته شود؛ چون سنگر اصلی افراطگرایی به دلیل کمبودن سواد در روستاها قرار دارد و سپس توجه دقیق و نظارت دوامدار بر نصاب تعلیمی مراکز آموزشی-علمی؛ چون مدارس، مکاتب و دانشگاه به عنوان خاستگاه اصلی مبذول شود، تا مبادا استادان دانشگاهها در گسترش افراطگرایی کمک کنند و صفوف آنها را با دانشجویان شکل بدهند. همچنان بالابردن سطح آگاهی عامه، میتواند یکی از راه حلهای خوب در کاهش افراطگرایی باشد. با این همه، میتوان زمینهی فراگیری تعلیمات اسلامی استندرد با ایجاد مدارس دینی معتبر دولتی را در داخل افغانستان مساعد کرد، تا جلو آموزش نوجوانان و جوانان افغانستانی که در مدارس آنسوی خط فرضی دیورند به کلی گرفته شود و اسناد و مدارک مدارس پاکستانی پس از طی مراحل قانونی آن شناخته بدون اعتبار علمی خوانده شود و برای خانوادههایی که اطفال، نوجوانان و جوانان شان را برای فراگیری علوم دینی به پاکستان فرستاده اند، ضربالعجلی تعیین شود تا اطفال، نوجوانان و جوانان شان در داخل کشور علوم دینی را فرا بگیرند.
از سویی هم، جهانبینی دینی به زبان عامفهم از سوی نهادهای دولتی در قالب ویدیوها، فیلمهای هنری، سریال، تصویر و مقالات علمی تهیه شده و در درازمدت در اختیار جامعه و مخاطبان قرار داده شود.