نویسنده: تامس گبینانیف و تیمورشاه
منبع: نیویارک تایمز
برگردان: ابوبکر صدیق
تپهی بلندی در فاصلهی ۳۰ فوت از زمینها و کشتزارهای خشخاش ولایت هلمند -در ولسوالی گرمسیر- موقعیت دارد، نیروهای مرین ارتش ایالات متحدهی امریکا برای رصدکردن دشمنان در آن مستقر شدند؛ مکانی به شدت ترسناک از طرف شب، که سربازان از تعریف آن عاجز اند؛ صداهای ناگهانی اشیای نامرئی که به نظر میرسید در تاریکی شب، در اطراف سربازان پرسه میزنند. توقف ناگهانی صدای دستگاه مخابره، وزش شدید باد سرد در تابستان و تعفن و دود جسدهای پوسیده، از عجایب این تپهی سنگی است.
پس از آن که نیروهای مرین و ارتش بریتانیا در این ساحه مستقر شدند، آن را به نام تپهی «سخرهها» مسما کردند. اطراف این تپه دهکدهی فرمانده «امیر آغا» است. اکنون این تپه پس از بیرونشدن امریکاییها؛ مانند شکست شوروی و ارتش بریتانیا در کنترل گروه مسلح طالبان است. تپه خالی از سکنهی نیروهای خارجی و افراد محلی احساس میشود. یک روایت عجیبوغریب تاریخی مبتنی بر عالم ارواح از این ساحه وجود دارد، که پیشنهی تاریخی آن به جنگهای مرگبار و نا فرجام افغانستان اشاره دارد.
در حال حاضر طالبان آزادانه در ولسوالی گرمسیر هلمند در میان کشتزارهای خشخاش قدم میزنند. این کشتزارها توسط کانالهایی آبیاری میشوند که در جریان سالهای «جنگ سرد» با هزینهی ایالات متحدهی امریکا بازسازی شده است.
قصهی نیروهای مرین که ۱۲ سال پیش در این تپه مستقر بودند، خیلی متفاوت است. نیروهای مرین از این تپه برای رصدکردن نیروهای دشمن استفاده میکردند. (CPI) اولین گروه نیروهای مرین بود که در این تپه مستقر شدند و آن را تپهی سخره نامیدند؛ اما باورها بر این است که پیش از مستقرشدن نیروهای مرین امریکا، طالبان از این مکان به عنوان محل دفاعی استفاده میکردند. کانالهای تنگوتاریک به اطراف تپه کشیده شده بود و سوی قبرستان پیش میرفت.
«برایدن کیلی» یک عضو گروه مرین که در این تپه وظیفه انجام داده بود، گفت که این تپه، شکل تاریخی و وحشتناک دارد، نیروهای مرین کانالهای آن را منفجر کردند؛ پس از چند سال، هنوز نعش و استخوان انسانها بالای سخرهها دیده میشد؛ حتا زمانی که کیلی و همراهانش در ۲۰۰۸ ساحه را ترک کردند، گفتند که پیش از جابهجایی نیروهای مرین امریکا، این تپه را با راکت هدف قرار دادند، بعدا ممکن نیروهای امریکایی استدلال کنند که طالبان در آنجا پنهان شده بودند؛ اما استخوانها از طالبان نبود، این استخوانها از دههها و حتا یک قرن پیش بودند.
یکی از باشندگان محلی که به دلیل برخی ملاحظات قبیلهای نمیخواهد نامش گرفته شود، میگوید که اصلا این تپه یک قلعهی دفاعی بود؛ اما صدها سال پیش توسط پشتونها به مکان بودوباش تغییر داده شد. مردم محلی و اطراف به این تپه به عنوان یک مکان ترسناک نگاه میکنند.
به اساس روایت باشندگان محلی و مقامات، پیش از ۱۷۴۰ زمانی که پشتونها به طرف گرمسیر حرکت کردند، این تپهی سخرهای وجود داشت؛ اما اعمارگران آن معلوم نیستند؛ شاید در زمان صفویها، مغولها و یا امپراتوری غزنویان و احتمالا در زمان اسکندر کبیر ساخته شده باشد. نشانهها و مارکهای زیادی در این تپه به نظر میرسد. مردم محلی تپه را مکان حکمفرماییهای گروههای مختلف میدانند؛ حتا در زمان نظام ملکطوایفی عرب، این ساحه حکمفرمای خود را داشته است.
به نظر میرسد که در زمان جنگ علیه شوروی در ۱۹۸۰، از این تپه به عنوان مکانی برای گورهای دستهجمعی استفاده میشد. باشندگان محلی میگویند که نزدیک به ۴۰ تن از نیروهای حکومت کمونیستی به شمول فرماندهی شان امیرآغا توسط نیروهای نسیم آخندزاده، یکی از فرماندهان جهادی در این ساحه اسیر و به دار آویخته شدند.
آخندزاده به رایجکردن کشت خشخاش در ۱۹۸۱ که در حال حاضر اقتصاد هلمند را تشیکل میدهد، بدنام است؛ نواسه اش شیرمحمد آخندزاده که از ۲۰۰۱- ۲۰۰۵ به عنوان والی هلمند بود، به دلیل دستداشتن در کشت خشخاش، توسط نیروهای بینالمللی رانده شد. باشندگان محلی میگویند که ما شاهد بودیم آخندزاده همه سربازان کمونیست را از بین برد؛ از جسدها پشته ساخته شد، برخی از جسدها توسط بستگان شان دفن شدند و برخی به دلیلی که ناشناس بودند، روی زمین باقی ماندند. برخی مقامات اما این گفتهها را رد میکنند و میگویند که در زمان کمونیستها، آخندزاده در هلمند نبود. چند ماه از بازسازی تپهی سخره در ۲۰۰۸ نگذشت که نیروهای مرین ساحه را ترک و ارتش بریتانیا در آنجا مستقر شد و در جریان جابهجایی کوتاهمدت، این ساحه دوباره به یک مکان ترسناک بدون سکنه بدل شد.
جوس هریریرا (Jose Herrera) یک عضو نیروهای مرین که در ۲۰۰۹ در این تپه وظیفه اجرا کرده است، میگوید که این سرنخی برای ارواحشناسی است.
زمانی که ما در آنجا بودیم ناگهانی متوجه روشنایی میشدیم، صدای عجیب به گوش میرسید و بوی مرده حس میکردیم، سایر نیروهای مرین که در این تپه زمان گذشتانده بودند، عین اعتراف را دارند؛ هنگام پهرهداری شب، احساس میکردیم کسی در کنار ما پرسه میزند و ما را دنبال میکند.
مردم محلی همواره به نیروهای خارجی گوشزد میکردند که این تپه عاری از سکنه بود، فکر میکردی کسی مرده است. کاپرول هریرا، عضو دیگر نیروهای مرین امریکا که اکنون ترک وظیفه کرده، گفت: «شبها خیلی ترسناک بود، بوهای متفاوت به مشام میرسید.» تام کوگلن، خبرنگار لندنتایمز از قول نیروهای مرین که در تابستان ۲۰۰۹ در آن تپهی سخره میجنگیدند، مینگارد؛ این بحث ارواحشناسی دارد. آقای هریرا گفت که ناگهان هوای ولسوالی از سردی به گرمی تغییر میکرد، روشنایی و صدا از طرف شب در این تپه و ولسوالی میپچید.
در سال ۲۰۱۵ شبکهی تلویزیونی (SYFY) یک گزارش وحشتناک از این تپه تهیه کرد که گفتههای کوگلان را در ۲۰۰۹ تایید میکرد. کوگلان در آخرین مصاحبهی خود گفت: در ابتدا چیزی بیمعنا معلوم میشد، در جریان تابستان صداهای وحشتناک را تحمل میکردیم؛ مانند انفجار و دوستان مان در بین دیوارهای بتونی از ترس منتظر حمله میماندند.
نیروهای مرین گفته اند که چیزهایی را دیده اند که از تعریف آن عاجز اند؛ مثل این که کسی شما را از حملهای آگاه بکند.
کوگلن قسم خورد که در تاریکی شب صدایهایی را به زبان روسی شنیده است. کوگلین برای گروه جایگزین نیروهای مرین، هشدار داده بود که این ساحه ترسناک است. داچ بارکینس، یکی از فرماندهان قویهیکل که عضو نیروهای تازه که جایگزین مرین بود، گفت: هیچ کسی باور کرده نمیتواند، زمانی در نصف شب بالای موتر ماشیندار پهرهداری میکردم، آواز کسی را شنیدم که با زبان روسی حرف میزد، در ابتدا فکر کردم شاید اشتباه کرده باشم و زمانی به بازوی خود لم دادم واضح شنیدم و حس کردم، کسی در اطرافم پرسه میزند.
نیروهای مرین و ارتش بریتانیا در صدمتری شرقی قبر امیرآغا و سربازان شوروی قرار داشتند که در ۱۹۹۲ به دار آویخته شدند. این اولین شکست شوروی در گرمسیر بود. نقل از جسدهای پرخون آنان در کتاب «جنگ به گرمسیر رسید» ذکر شده است.
در این کتاب گفته است که زیارت امیرآغا به عنوان مکانی مقدس زبانزد عام و خاص است. عبدالغنی، یکی از باشندگان اصلی گرمسیر گفت: پس از جنگها این ساحه تقدس یافت. زمانی که تانک شوروی میخواست زیارت امیرآغا را بردارد، تایرهای تانک به گل فرو رفت. شورویها میخواستند بم را در قبر امیرآغا منفجر کنند؛ اما بم انفجار نکرد. زیارتکردن یکی از باورهای سنتی میان شهروندان افغانستان است که برای شفاجویی به آن توصل میجویند. غنی گفت که اطراف زیارت امیرآغا پر از مردهها و مکان ترسناکی است. تپهی بلندی در فاصلهی ۳۰ فوت از زمینها و کشتزارهای خشخاش ولایت هلمند -در ولسوالی گرمسیر- موقعیت دارد، نیروهای مرین ارتش ایالات متحدهی امریکا برای رصدکردن دشمنان در آن مستقر شدند؛ مکانی به شدت ترسناک از طرف شب، که سربازان از تعریف آن عاجز اند؛ صداهای ناگهانی اشیای نامرئی که به نظر میرسید در تاریکی شب، در اطراف سربازان پرسه میزنند. توقف ناگهانی صدای دستگاه مخابره، وزش شدید باد سرد در تابستان و تعفن و دود جسدهای پوسیده، از عجایب این تپهی سنگی است.
پس از آن که نیروهای مرین و ارتش بریتانیا در این ساحه مستقر شدند، آن را به نام تپهی «سخرهها» مسما کردند. اطراف این تپه دهکدهی فرمانده «امیر آغا» است. اکنون این تپه پس از بیرونشدن امریکاییها؛ مانند شکست شوروی و ارتش بریتانیا در کنترل گروه مسلح طالبان است. تپه خالی از سکنهی نیروهای خارجی و افراد محلی احساس میشود. یک روایت عجیبوغریب تاریخی مبتنی بر عالم ارواح از این ساحه وجود دارد، که پیشنهی تاریخی آن به جنگهای مرگبار و نا فرجام افغانستان اشاره دارد.
در حال حاضر طالبان آزادانه در ولسوالی گرمسیر هلمند در میان کشتزارهای خشخاش قدم میزنند. این کشتزارها توسط کانالهایی آبیاری میشوند که در جریان سالهای «جنگ سرد» با هزینهی ایالات متحدهی امریکا بازسازی شده است.
قصهی نیروهای مرین که ۱۲ سال پیش در این تپه مستقر بودند، خیلی متفاوت است. نیروهای مرین از این تپه برای رصدکردن نیروهای دشمن استفاده میکردند. (CPI) اولین گروه نیروهای مرین بود که در این تپه مستقر شدند و آن را تپهی سخره نامیدند؛ اما باورها بر این است که پیش از مستقرشدن نیروهای مرین امریکا، طالبان از این مکان به عنوان محل دفاعی استفاده میکردند. کانالهای تنگوتاریک به اطراف تپه کشیده شده بود و سوی قبرستان پیش میرفت.
«برایدن کیلی» یک عضو گروه مرین که در این تپه وظیفه انجام داده بود، گفت که این تپه، شکل تاریخی و وحشتناک دارد، نیروهای مرین کانالهای آن را منفجر کردند؛ پس از چند سال، هنوز نعش و استخوان انسانها بالای سخرهها دیده میشد؛ حتا زمانی که کیلی و همراهانش در ۲۰۰۸ ساحه را ترک کردند، گفتند که پیش از جابهجایی نیروهای مرین امریکا، این تپه را با راکت هدف قرار دادند، بعدا ممکن نیروهای امریکایی استدلال کنند که طالبان در آنجا پنهان شده بودند؛ اما استخوانها از طالبان نبود، این استخوانها از دههها و حتا یک قرن پیش بودند.
یکی از باشندگان محلی که به دلیل برخی ملاحظات قبیلهای نمیخواهد نامش گرفته شود، میگوید که اصلا این تپه یک قلعهی دفاعی بود؛ اما صدها سال پیش توسط پشتونها به مکان بودوباش تغییر داده شد. مردم محلی و اطراف به این تپه به عنوان یک مکان ترسناک نگاه میکنند.
به اساس روایت باشندگان محلی و مقامات، پیش از ۱۷۴۰ زمانی که پشتونها به طرف گرمسیر حرکت کردند، این تپهی سخرهای وجود داشت؛ اما اعمارگران آن معلوم نیستند؛ شاید در زمان صفویها، مغولها و یا امپراتوری غزنویان و احتمالا در زمان اسکندر کبیر ساخته شده باشد. نشانهها و مارکهای زیادی در این تپه به نظر میرسد. مردم محلی تپه را مکان حکمفرماییهای گروههای مختلف میدانند؛ حتا در زمان نظام ملکطوایفی عرب، این ساحه حکمفرمای خود را داشته است.
به نظر میرسد که در زمان جنگ علیه شوروی در ۱۹۸۰، از این تپه به عنوان مکانی برای گورهای دستهجمعی استفاده میشد. باشندگان محلی میگویند که نزدیک به ۴۰ تن از نیروهای حکومت کمونیستی به شمول فرماندهی شان امیرآغا توسط نیروهای نسیم آخندزاده، یکی از فرماندهان جهادی در این ساحه اسیر و به دار آویخته شدند.
آخندزاده به رایجکردن کشت خشخاش در ۱۹۸۱ که در حال حاضر اقتصاد هلمند را تشیکل میدهد، بدنام است؛ نواسه اش شیرمحمد آخندزاده که از ۲۰۰۱- ۲۰۰۵ به عنوان والی هلمند بود، به دلیل دستداشتن در کشت خشخاش، توسط نیروهای بینالمللی رانده شد. باشندگان محلی میگویند که ما شاهد بودیم آخندزاده همه سربازان کمونیست را از بین برد؛ از جسدها پشته ساخته شد، برخی از جسدها توسط بستگان شان دفن شدند و برخی به دلیلی که ناشناس بودند، روی زمین باقی ماندند. برخی مقامات اما این گفتهها را رد میکنند و میگویند که در زمان کمونیستها، آخندزاده در هلمند نبود. چند ماه از بازسازی تپهی سخره در ۲۰۰۸ نگذشت که نیروهای مرین ساحه را ترک و ارتش بریتانیا در آنجا مستقر شد و در جریان جابهجایی کوتاهمدت، این ساحه دوباره به یک مکان ترسناک بدون سکنه بدل شد.
جوس هریریرا (Jose Herrera) یک عضو نیروهای مرین که در ۲۰۰۹ در این تپه وظیفه اجرا کرده است، میگوید که این سرنخی برای ارواحشناسی است.
زمانی که ما در آنجا بودیم ناگهانی متوجه روشنایی میشدیم، صدای عجیب به گوش میرسید و بوی مرده حس میکردیم، سایر نیروهای مرین که در این تپه زمان گذشتانده بودند، عین اعتراف را دارند؛ هنگام پهرهداری شب، احساس میکردیم کسی در کنار ما پرسه میزند و ما را دنبال میکند.
مردم محلی همواره به نیروهای خارجی گوشزد میکردند که این تپه عاری از سکنه بود، فکر میکردی کسی مرده است. کاپرول هریرا، عضو دیگر نیروهای مرین امریکا که اکنون ترک وظیفه کرده، گفت: «شبها خیلی ترسناک بود، بوهای متفاوت به مشام میرسید.» تام کوگلن، خبرنگار لندنتایمز از قول نیروهای مرین که در تابستان ۲۰۰۹ در آن تپهی سخره میجنگیدند، مینگارد؛ این بحث ارواحشناسی دارد. آقای هریرا گفت که ناگهان هوای ولسوالی از سردی به گرمی تغییر میکرد، روشنایی و صدا از طرف شب در این تپه و ولسوالی میپچید.
در سال ۲۰۱۵ شبکهی تلویزیونی (SYFY) یک گزارش وحشتناک از این تپه تهیه کرد که گفتههای کوگلان را در ۲۰۰۹ تایید میکرد. کوگلان در آخرین مصاحبهی خود گفت: در ابتدا چیزی بیمعنا معلوم میشد، در جریان تابستان صداهای وحشتناک را تحمل میکردیم؛ مانند انفجار و دوستان مان در بین دیوارهای بتونی از ترس منتظر حمله میماندند.
نیروهای مرین گفته اند که چیزهایی را دیده اند که از تعریف آن عاجز اند؛ مثل این که کسی شما را از حملهای آگاه بکند.
کوگلن قسم خورد که در تاریکی شب صدایهایی را به زبان روسی شنیده است. کوگلین برای گروه جایگزین نیروهای مرین، هشدار داده بود که این ساحه ترسناک است. داچ بارکینس، یکی از فرماندهان قویهیکل که عضو نیروهای تازه که جایگزین مرین بود، گفت: هیچ کسی باور کرده نمیتواند، زمانی در نصف شب بالای موتر ماشیندار پهرهداری میکردم، آواز کسی را شنیدم که با زبان روسی حرف میزد، در ابتدا فکر کردم شاید اشتباه کرده باشم و زمانی به بازوی خود لم دادم واضح شنیدم و حس کردم، کسی در اطرافم پرسه میزند.
نیروهای مرین و ارتش بریتانیا در صدمتری شرقی قبر امیرآغا و سربازان شوروی قرار داشتند که در ۱۹۹۲ به دار آویخته شدند. این اولین شکست شوروی در گرمسیر بود. نقل از جسدهای پرخون آنان در کتاب «جنگ به گرمسیر رسید» ذکر شده است.
در این کتاب گفته است که زیارت امیرآغا به عنوان مکانی مقدس زبانزد عام و خاص است. عبدالغنی، یکی از باشندگان اصلی گرمسیر گفت: پس از جنگها این ساحه تقدس یافت. زمانی که تانک شوروی میخواست زیارت امیرآغا را بردارد، تایرهای تانک به گل فرو رفت. شورویها میخواستند بم را در قبر امیرآغا منفجر کنند؛ اما بم انفجار نکرد. زیارتکردن یکی از باورهای سنتی میان شهروندان افغانستان است که برای شفاجویی به آن توصل میجویند. غنی گفت که اطراف زیارت امیرآغا پر از مردهها و مکان ترسناکی است.