نیمه‌ی پنهان جامعه

صبح کابل
نیمه‌ی پنهان جامعه

نویسنده: سید محمد امین صمدی

در جهانی زندگی می‌کنیم که علاوه بر خصلت‌ها و رفتارهای نیک که مبنای یک ارتباط خوب و ارزش‌مند برای انسان‌ها است، شاهد رفتارهای ناهنجار و خارج از عرف اخلاق نیز می‌باشیم. اعمال و رفتارهای منفی که بشر از دیرهنگام تا به حال با توسل به زور توانسته است راه خود را از مسیری که مبنایش اخلاق نیک است جدا و به مسیری که مقصد آن جز تباهی و بدبختی نیست، هدایت کند، منشأ آن جهالت محض می‌باشد؛ به طوری که این جهالت به قدری می‌تواند بزرگ باشد که یک جامعه را قربانی کند. امروزه در جوامع، شاهد رفتارهای ناپسندی مانند خشونت که نشأت‌گرفته از نادانی است می‌باشیم. در علم روان‌شناسی خشم یک پدیده‌ی کاملا طبیعی شناخته شده و مرحله‌ی غیر طبیعی آن که انتخاب آگاهانه‌ی خود شخص است، «عصبانیت» تلقی شده است و نتیجه‎ی آن، منجر به آسیب‌های روحی و جسمی هم به خود و هم به دیگران می‌شود و به نوعی خشونت را نمایان می‌کند.
اکثر افراد جامعه به نوعی با پدیده‌ی خشونت در زندگی روزانه‌ی خود مواجه استند. زنان نیز به عنوان نیمی از افراد جامعه مورد خشونت و رفتارهای تبعیض‌آمیز در اکثر جوامع قرار می‌گیرند. خشنونتی که مبدأ آن باورها و فرهنگ‌های نامعقولی است که باعث تباهی جامعه به خصوص زنان می‌شود. زنان، همواره مظهر عطوفت، ظرافت و دریایی از فداکاری‌های بی‌منت استند. آنان تضمین‌کننده‌ی آرامش و امنیت در کانون خانواده اند؛ اما متأسفانه زنان به دلایل غیر منطقی مورد خشونت‌های بی‌دلیل مردان قرار گرفته و باعث هتک حرمت به ارزش‌ها و قداست آن‌ها می‌شود. حرمتی که خداوند(ج)، در قرآن کریم از آن یاد کرده و مقام زن را به اندازه‌ای والا نهاده که جایگاه بهشت را نیز از گذرگاه رضایت یک زن (مادر) معین کرده است.
زن، مهد سلامت روانی یک خانواده تلقی می‌شود. زنان دارای نقش مفید و مؤثری در جامعه استند؛ چنان چه با تربیت فرزندان صالح و شایسته، سعادت یک جامعه را تضمین می‌کنند؛ اما یکی از بزرگ‌ترین موانع رشد زنان در این جهت، عدم امنیت و آرامش خاطر آنان است. چطور ممکن است زنی که مورد خشونت‌های فراوان قرار می‌گیرد و دچار اختلالات روحی بسیار جدی می‌شود، آن جامعه در انتظار تربیت فرزندان صالح باشد. چرا که به ‌طور کلی رفتارهای مثبت و منفی والدین تأثیر به سزایی در ذهن و ضمیر فرزندان آن‌ها خواهد داشت و نتیجه‌ی این رفتارها در خصوصیات اخلاقی فرزندان ‌شان نمایان می‌شود که مسلماً آن جامعه رو به تباهی خواهد رفت.
آمار موجود، نشان داده است که بیشترین صدمات روحی به خصوص جسمی از سوی مردانی بوده است که با همسر خود رفتارهای غیر اخلاقی داشته ‌اند و تا پای مرگ آن‌ها را مورد لت‌وکوب قرار داده ‌اند. این آمار باعث شده است تا چشمان فعالان حقوق زنان و مدنی باز شود و دنبال راه‌ حلی برای رفع این خشونت‌ها باشند. حتا از دیدگاه حقوقی این اعمال مورد ملامت قرار گرفته و قانون منع خشونت علیه زن، در سال ۱۳۸۸ در چهار فصل و ۴۴ ماده در جریده رسمی شماره ۹۸۹ منتشر شده ‌است. خشونت در برابر زنان یکی از رویداد جامعه‌ی نارس، عدم اجرای قوانین، فرهنگ پایین، بی‌سوادی و برداشت‌های نادرست مذهبی است. عام‌ترین خشونت در برابر زنان افغانستان را می‌توان تجاوز جنسی، مجبورکردن به فحشا، جراحت و‌ معلولیت، نکاح اجباری، نکاح پیش از وقت، دشنام‌، تحقیر و لت‌وکوب توسط مردان شمرد. قانون‌گذاران با این عمل قبیحانه، قاطعانه برخورد کرده و با افرادی که چه در نقش شوهر و چه در نقش مردانی که چنین اعمالی را انجام می‌دهند، برخورد قانونی می‌کنند.
زنان همواره در جامعه نقش مؤثری در ایفای مشارکت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ورزشی، فرهنگی و … دارند. برای این که یک جامعه به فضای امن تبدیل شود، باید زمینه‌ی آرامش و آسایش زنان فراهم شود تا با آسودگی خاطر بتوانند در جهت پیشبرد اهداف والای خویش، جامعه را به سوی سعادت و کمال سوق دهند. این هدف نیازمند اطلاع‌رسانی وسیع توسط رسانه‌ها، فعالان حقوق زنان و فعالان مدنی می‌باشد.
در مصاحبه‌ای با ۲۰۶۱ تن از زنان در عرصه‌های مختلف، در ولایت‌های کابل، بلخ، بدخشان، پروان و ننگرهار، با جمعیت شهری و روستایی تخمین زده شده است.
گزارش درج شده در سایت «‌شبکه‌ی جامعه‌ی مدنی و حقوق بشر» بر مبنای تعریف جامع زیر‌ از‌ خشونت علیه زنان، تهیه شده است:
«هرعملی که اضرار فیزیکی، جنسی و روانی را برای زنان به بار آورد و یا تهدیدی در‌ این زمینه تلقی شود، به شمول تهدید و اقدام به محرومیت از آزادی در حوزه‌ی زندگی خصوصی و اجتماعی، خشونت علیه زنان نامیده می‌شود.»
خشونت علیه زنان در دو مورد بسیار مهم و شایع است؛ اول : خشونت خانوادگی. دوم: خشونت در محیط کار
شایان ذکر است که تبعیض علیه زنان در خانواده‌هایی که بر مبنای باورهای غلط زندگی می‌کنند، تأثیرات مخربی در نحوه تعادل روحی در زندگی روزمره‌ی آن‌ها خواهد داشت.
صیانت و کرامت زنان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در جهت اهمیت این موضوع، باید تلاش‌های فراوانی صورت بگیرد تا امنیت و آرامش را به طور حقیقی در جامعه احساس کرده و با آرامش خاطر بتوانند در جهت پیشرفت جامعه گام‌های بنیادینی بردارند.