همه میخواهیم به فرد بهتری تبدیل شویم. بسیار بعید است کسی را بشود پیدا کرد که بگوید برنامهام امسال این است که فرد بدتری در زندگی شخصی و اجتماعی شوم! اما در این روزها که زندگی خیلی مهربان نیست باید چهکار کرد؟ خیلیها دنبال نسخه میگردند؛ نسخهای که بهعنوان نقشهی راه جلوِ چشمشان بگذارند و بر اساس آن به سوی موفقیت پیش بروند؛ اما آیا میشود با توجه به تفاوتهای ذاتی و پیچیدگیهای روحی همهی انسانها با هم، «یک نسخهی واحد» نوشت؟ نسخهای که برای یک نفر درمان به همراه میآورد ممکن است باعث درد در دیگری شود. چنین چیزی وجود ندارد و دنبال آن نگردید. درک میکنیم که شرایط اقتصادی کشور خوب نیست، میفهمیم مدیران آنقدر گرفتار چاههای متعدد استند که وقتی برای چالههای ما ندارند، میدانیم که گاهی حس رهاشدن و بیپناهی داریم، در جریان استیم که الگوهای فرهنگیای که مدیران و مسؤولان نهادهای مسؤول کشور معرفی میکنند در بیشتر اوقات با آنچه در بطن جامعه وجود دارد همخون و همخوان نیست، برای همین یا عموما با مقاومت همراه میشود یا تنها روی کاغذها و دستورالعملها باقی میماند و برای مردم آب ندارد؛ اما احتمالا برای آن نهادها نان دارد.
پس چه باید کرد؟ آیا قرار است معجزهگری از راه برسد و مشکلات شخصی ما در خانه و محله و کشور را حل کند؟ تجربهی این سالها به ما چه میگوید؟ به شخصه اعتقاد دارم تعویض دولتها گرچه مؤثر است؛ اما تا زمانی که باورهای ما تغییر نکند تنها یک پوستاندازی ظاهری است. با مفاهیمی مثل توسعه از بالا و پایین هم آشنا استم؛ به همین خاطر معتقدم که تنها یک توسعهی واقعی، عمیق، اثرگذار و کاربردی وجود دارد و آن هم توسعهی فردی است. هر روز، هر ماه و امسال را «توسعهی فردی» خودمان بدانیم. برنامهی «توسعهی فردی» اصطلاحی است که ریشهی آن به قرنها پیش برمیگردد. موضوع، هیچ پیچیدگی خاصی ندارد همان داستان قدیمی «کجا استید و میخواهید به کجا برسید». بارها در زندگیمان مشابه این برنامه را نوشتهایم. گاهی توانمان ته کشیده و نیمهکاره رها کردهایم و گاهی بعد از رسیدن به اولین هدف ادامهاش ندادهایم؛ اما پیش از نوشتن هر برنامهای باید توان فردی را ارتقا داد. با بهترین برنامهی نوشته شده از سوی یک فاتح «اورست» ما نمیتوانیم این قله را پیش از ارتقای توانمندیهای فعلیمان فتح کنیم.
همیشه گفتن این نکتهها آسانتر از اجراکردن آنهاست. امسال در برنامهی کاریتان حتما روی «توسعه فردی» کار کنید. در این مورد هم کتاب هست و هم کارگاههای آموزشی برای شناخت ظرفیتها، کاستیها و نیاز به بسط هدفمند توانمندیها. دریغ نکنید و منتظر هیچ کس نمانید. یکی از مهمترین توصیهها به کسانی که در معرض ناامیدی استند این است که «چیزی» یاد بگیرید. یادگیری، امید به زندگی را افزایش میدهد. در خصوص توسعهی فردی، جستجو کنید و بخوانید. در کارگاههای آموزشی شرکت کنید و خودتان را بالا بکشید. در عصر حاضر «توانمندیهای جانبی» بیش از مدرک و دانشگاه به کار میآید.