در خانه بمانید تا مصؤون باشید! پرکاربردترین جملهای است که این روزها سر زبانها است و یا هم در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. در بعضی کشورها، ماندن در خانه اجباری شده است و در بسیاری کشورهای دیگر، همهروزه از طریق رسانههای مختلف، از مردم خواسته میشود در خانههای شان بمانند و جز در مواقع ضروری، از خانههای شان بیرون نشوند تا از ویروس کرونا در امان باشند. با افزایش شمار مبتلایان به کرونا در افغانستان، مراکز تعلیمی و تحصیلی، باشگاههای وزرشی، مکانهای تجمع و بعضی از ادارات دولتی بسته شد. در خانه ماندن یا قرنطین خانگی، یکی از بهترین راههای جلوگیری از افزایش شیوع ویروس کرونا است. در کشورهای دیگر، بسیاری از رسانهها و نهادها برای شهروندان، برنامههای خوبی به خاطر سرگرمی و تفریح افراد قرنطین شده دارند. بازیگران فوتبال و رشتههای ورزشی دیگر، دوستان و همتیمهای شان را به چالشهایی که راه میاندازند، دعوت میکنند تا قرنطین خانگی به خوبی سپری شود.
در افغانستان کسانی که قرنطین میشوند، برنامههای زیادی به خاطر سرگرمی ندارند. انترنت قیمت است و کمتر میشود بازیهای آنلاین انجام داد یا فیلم دید. رسانهها هم برنامههای خاصی به خاطر افراد قرنطین شده ندارند؛ اگر هم داشته باشند، برق به طور ۲۴ساعته نیست که مردم مصروف شوند و احساس خستگی نکنند و به گفت عام «حوصلهی شان سر نروند.»
از آنجایی که افراد کهنسال زیادتر در معرض خطر ابتلا به کرونا است، ماندن آنها در خانه ضروری و حیاتی است. آنها وقتی در خانه باشند، دوست دارند با کسانی همسخن شوند و با همدیگر قصه کنند.
اگر شما قرنطین استید و برنامههای زیادی برای گذراندن وقت ندارید و احتمالا هم دارید؛ این برنامه را در لیست برنامههای تان اضافه کنید. با پدر، مادر، مادربزرگ و پدربزرگ تان قصه کنید. افسانهها و حکایتهایی که آنها بلد اند یا هم سرگذشتهای تلخ و شیرینی که دارند را بشنوید.
در زمانی که ما زاده شدیم و تا دست راست و چپ خود را شناختیم، با وسائل تکنالوژی آشنا شدیم و انس گرفتیم. کمتر فرصت پیش آمد که به قصه و داشتههای پدران و مادران مان گوش بدهیم. وقتهایی که در خانه بودیم، بیشتر مصروف شبکههای اجتماعی و رسانههای تصویری شدیم و این شبکهها و رسانهها، فاصلهی زیادی میان ما و نسل پیش از ما ایجاد کرد. اگر کتاب تاریخ خواندیم تا از گذشتهها چیزی بدانیم، بیشتر کلیات بوده و به جزئیات کمتر پرداخته شده است. اگر رُمان خواندیم، یا رُمانهای خارجی بوده یا هم اگر رُمان داخلی بوده، چندان از گذشته نگفته است. رُمانهای بوف کور صادق هدایت، مسخ کافکا، طاعون کامو و غیره را خوانده ایم؛ اما قصههای عامیانه و داستانهای افسانهای یا حکایت مانند، سمک عیار، هزارویک شب، ارسلان رومی، یوسف و زلیخا، خسرو و شیرین و غیره را کمتر خوانده ایم.
روزهایی که در قرنطین خانگی استیم، بهترین فرصت است تا سرگذشتها، حکایتها، قصههای عامیانه، افسانهها و اسطورهها را از زبان بزرگان بشنویم، یا اگر خواسته باشیم، آنها را بخوانیم و لذت ببریم. با این کار شاید فاصلهای که میان نسل ما و نسل پیش از ما ایجاد شده، از بین برود یا کمتر شود.