کانون خانواده یگانه جایی است که همهی اعضای آن با پذیرش تفاوتها با یکدیگر زندگی میکنند. بعضی وقتها به دلیل عدم آگاهی از بعضی مسائل، مشکلاتی پیش میآید که جبران آن دشوار است. مانند؛ عدم آگاهی والدین از چگونگی رفتار شان هنگام بلوغ فرزندان.
با تجربهای که همه از دورهی بلوغ داریم؛ هر کسی در آن دوران دچار دگرگونیهای میشود که تحمل آن ممکن است سخت باشد. در این دوره، با خصوصیاتی که در وجود مان ظاهر میشود، ناآشنا استیم و به دلیل نداشتن آگاهی، نشانههای بلوغ برای مان وحشتناک یا شبیه بیماری جلوه میکند.
در این زمان، نقش والدین برای عبور از بحران میتواند، کمککننده باشد؛ اما با تأسف، در افغانستان، والدین نقش خیلی کمی به عهده میگیرند؛ چون هیچ وقت درک درستی از فرزند شان نداشته و مرحلهی بلوغ آنها را فقط از زاویهی تغییرات جنسی میبینند. حتا در مکاتب نیز به نوجوانان در بارهی رسیدن به سن بلوغ، آموزش کافی داده نمیشود. اینجا است که فرزندان نمیدانند در هنگام بلوغ، چه باید کنند.
هورمونها در رسیدن به بلوغ نقش مهمی ایفا میکند. این تغییرات هورمونی، سبب تغییر در خلقوخوی، احساسات، ابعاد جسمی و جنسی میشود. ترشح هورمونها نیز به گونهای است که هیچ هورمونی علیه هورمون تولید شده عمل نمیکند و خود سبب احساساتی شدن نوجوان میشود.
والدین به جای درک حساسیت موضوع، به این فکر میکنند که با زیر فشار گذاشتن کودک میتوانند در رفتار او تغییر آورند که کاملا اشتباه است.
پس نقش والدین برای دورهی بلوغِ بدون اضطراب برای فرزندان چه خواهد بود؟
والدین پیش از بلوغ فرزندان باید به آنها یاد دهند که نوجوانان چنین مرحلهای را پیش رو دارند. آنان باید از لحاظ روانی نوجوانان را برای این مرحله آماده کنند؛ چون آنها در این مرحله، به اندازهای حساس میشوند که دوست ندارند در بارهی خود با دیگران حرف بزنند و از تغییراتی که در وجود شان به میان میآید، متنفر اند.
در این دوره، دخترها نسبت به پسرها حساسیت بیشتری دارند و به دلیل مسائل فرهنگی، موضوعات زنانه همواره در پردهای از ابهام باقی مانده و با کلمات شرم وحیا آمیخته میشود که اطلاعرسانی در خصوص آن را سخت میکند.
در تقویت روحیهی دختران برای عبور از این مرحله، مادر نقش مهمی دارد تا به گونهای که مکالمات شکل همدردی را داشته باشد با آنها حرف بزند و نظر آنها را بشنود. دختران معمولا از شنیدن جملات مثبت به هیجان آمده و از حرفهای رکیک احساس شرم و خجالت میکنند. پس با فرزندان خود بدون خجالت از بلوغ حرف بزنیم و راه بُرونرفت از این دورهی بحرانی را آسانتر بسازیم.
پسرانِ تازه به بلوغ رسیده، ممکن است در آستانهی نخستین بلوغ شان، با فشار ازسوی والدین، با کسانی در بیرون از منزل دوست شوند که آنها را به بیراهه ببرد.
به دلیل استقلالطلبی در این دوره، نوجوانان خیلی سرکش میشوند و علاقه دارند بیشتر با دوستان خود وقت بگذرانند. مشکل والدین نشناختن دوستان فرزندان شان است. برای رفع این مشکل میتوان هر چند وقت بعد با دوستان فرزند شان به مهمانی رفته و برای یکدیگر وقت بگذارند. این کار سبب میشود، فرزندان به والدین شان اعتماد کرده و والدین نیز به گونهی غیر مستقیم بر فرزندان شان کنترل داشته باشند.
به دلیل حساسیت بیش از حد در این دوره، هرگز با فرزند تان با آواز بلند صحبت نکنید. ممکن است در آن وضعیت از خانه دلسرد و تمایل شان را به بودن در جمع خانواده و ارزشهای آن از دست دهند. پس تا میتوانید در کنترل تُن صدای تان مواظب باشید.
از توهین، تحقیر و مقایسهی فرزندان تان با دیگران بپرهیزید؛ چون هر فرد از آوان طفولیت دارای تفاوتهای فردی است که به هیچ صورت قابل مقایسه با دیگران نیست. این کار سبب میشود تا نوجوانان احساس حقارت کنند و حس حسادت شان در مقابل دیگران افزایش یابد.
آزادی مفرط به فرزندان تان ندهید؛ این بیشتر مخرب است. فراهم کردن همهی امکانات، به هر شکل و به هر نوع سبب میشود تا احساس کامل و مغرور بودن و نادیده گرفتن دیگران به نوجوانان دست دهد و اگر وقتی با وضعیت دشوار روبهرو شود، احساس پوچی و بیهودگی نکند.
پس برای داشتن جامعهی سالم، فرزندان سالم و بانشاط، بیایید نکات ذکر شده را در نظر بگیریم. تا کانون خانواده بدل به مهمترین حامی جوانان شده و به آنها احساس بالندگی دهد.