در لغتنامهی دهخدا آمده است: «کسی که در ازای دادن خدمات جنسی به دیگران، پول دریافت کند، نامش «روسپی» یا «فاحشه» است» و مردم هم با این تعریف، خوب آشنا نیستند؛ اما شما همین تعریف را در افغانستان به گونهی دیگری میبینید؛ در جامعهی افغانستانی اگر زنی از آزادی جنسی برخوردار بود و دوستپسرهای متعددی داشت، با نگاه منفی جامعه روبهرو میشود. به او لقب فاحشه، روسپی، هرزه، نانجیب و یا لکاته میدهند و تا حدودی از جامعه طردش میکنند. در حالی که اگر مردی روابط متعدد جنسی داشته باشد، آن را به حساب افتخاراتش میگذارند و در نهایت او «دون ژوان» است. از طرف دیگر «ژیگولو» برای مردان جوانی که خود را در ازای تأمین مادی، در اختیار زنان سالخورده قرارمیدهند، هرگز با چنین نگاه منفیای روبهرو نمیشوند.
گفتنی است که روسپیگری مردانه به اندازهی روسپیگری زنانه، خوار شمرده نمیشود؛ در حالی که شمار دونژوانها و ژیگولوها در کابل بیشتر است. البته فروش سکس مردان به مردان از مقولهی دیگری است و نگاهی سخت منفی به آن وجود دارد؛ عمل زشت و حیوانیای که به اندازهی زیادی موضوع روسپیگری مردان را تحت پوشش قرار داده است. این نگاه در جامعهی سنتی و مذهبی افغانستان، نشاندهندهی این واقعیت است که مردان در بیشتر موارد نسبت به زنان از ارجحیت و برتری برخوردارند؛ مسایل جنسی نیز یکی از همان حوزهها است.
در مورد روسپیگری نیز با چنین تفاوتی روبهرو استیم. روسپیگری مرد کمتر از روسپیگری زن موقعیت اجتماعی او را با خطر روبهرو میکند. در افغانستان، هرچند از نظر روحی و روانی، ممکن است مرد روسپی با حس پوچی، خواری و بیاعتباری نیز روبهرو شود؛ اما باز آسیبی که به یک زن وارد میشود، به مراتب بیشتر است. از جانب دیگر، درصد افسردگی در میان زنان روسپی بسیار است؛ بسیاری از زنان روسپی به دلیل آن که در بیشتر مواقع مورد تجاوز، آزار و شکنجه قرار میگیرند، به افسردگی مبتلا میشوند؛ اما مردان تنفروش، همانند زنان از افسردگی رنج نمیبرند؛ چون به روسپیگری مردان در افغانستان کمتر پرداخته شده است. همانگونه که در بالا گفتم، مردان آگاهانه و ناآگاهانه به روسپیگری شان افتخار میکنند و ننگ و عار آن را به زنان نسبت میدهند.
در خیابانهای کابل، مردان روسپی را بییشتر میبینیم تا زنان «پسران و دختران»؛ اما در یک زمینه، بیتردید شباهت بین مردان و زنان روسپی وجود دارد و آن حس افسردگی، خلا، تنهایی، بیمقداری و نداشتن منزلت اجتماعی است. هرچه باشد در فروش سکس هیچگونه علاقه، مهربانی و خلاقیتی نسبت به کار و ثمرهی آن دیده نمیشود. بنا بر این، این گونه مشکلات در هرگونه تنفروشی، چه زنانه و چه مردانه وجود دارد.
هر چند که ممکن است مردان تنفروش این ادعا را داشته باشند که به شغل خود افتخار میکنند؛ اما کمتر کسی پیدا میشود که بخواهد در جامعه با سربلندی بگوید من یک روسپی استم. در افغانستان، مردی را پیدا نمیکنید که بگوید من «فاحشه/روسپی» استم. مردان در افغانستان، همواره به زنان در تمام عرصهها از همین منظر تاخته و پرداخته اند؛ اما در مورد مردان کسی پیدا نشده است که «دون ژوانها و ژیگولوها» را معرفی کند.
از طرف دیگر، در این کشور آنچه با بیشرمی تمام از آن با افتخار یادآوری میشود، ادعای دروغین مردانِ نامرد از داشتن رابطهی جنسی با زنان و دخترانِ بیخبر از دنیا است. خیلی از مردانِ فاحشه در افغانستان، حتا روابط جنسی ندارند و یا تأمین نمیتوانند؛ باز هم با بسیار افتخار یاد میکنند که با چند زن رابطه دارند. یک کسی چندی پیش در صفحهی فیسبوکش نوشته بود که یک مقام پیشین وزرات دفاع به او اعتراف کرده که نمیدانم با چند زن روابط جنسی دارم. او در این رابطه نه کدام اسناد دارد و نه شواهد؛ اما ملت استاتوس بیبنیاد و بیاساس او را نشر میکنند و از آن به عنوان منبع یاد میکنند. این هم نوعی از فاحشگی است.