
نویسنده: محب علی
در دنیای امروز و دولتهای مدرن، تظاهرات مسالمتآمیز یکی از پدیدههایی است که نسبت ارتباط مردم را با حکومت نشان میدهد؛ یعنی مردم دارای یکسری حقوقیاند که بر اساس آن میتوانند اراده سیاسی خود را نشان دهند.
مردم برای خواستهای دموکراتیکشان راهی خیابانها میشوند و دادخواهی برای حق و خواستهای مشروعشان میکنند. در نظامهای دموکراتیک، اساسیترین نقش را مردم دارند، چرا که حکومت بر اساس رأی و خواست مردم انتخاب میشود و اگر این حکومت تصمیم اشتباه بگیرد و یا خواسته و ناخواسته حقوق مردم را پامال کند، مردم خود را چنانکه به رأی دادم مصمم میدانند برای دادخواهی نیز مصمم میدانند. اگر حکومت باوجود دادخواهی خواستهای مردم را نادیده بگیرد، به نحوی آیندهی سیاسی خود را در خطر میاندازد و شاید در دفعات بعد، نتواند از حمایت مردمی برخوردار باشد.
مفهوم مردم در حکومت دموکراتیک، دگر مفهوم سنتی رعیت و یا تابع نیست و جایگزین معنی سنتی رعیت که تابع است به شهروند تغییر میکند. تابع یعنی همانی که در تابعیت از قدرت عمل میکند و شهروند کسی است که جایگاه قدرت را با تصمیمها و اراده سیاسی خود تعین کرده و حق دفاع از خود را دارد. شهروند در نظام دموکراتیک در متن تمام رخدادهای سیاسی است و اراده مردمی استحکام نظام را تعیین میکند. همین نکته نیز تفاوت حکومت دیکتاتورانه و حکومت مبتنی بر اراده مردم یا دموکراتیک است. اگر اراده مردمی حتا در ساختارهای دموکراتیک گرفته شود، تفاوتی چندانی با ساختارهای فرد محور یا دیکتاتورانه ندارد.
پیشنویس جایگاه شهروند، دموکراسی. تابع و دیکتاتور را به این دلیل نوشتم تا بتوانم بر اساس آن جایگاه مردم و حکومت را در یک ساختار دیکتاتورانه و دموکراتیک توضیح بدهم. نظام افغانستان نه براساس تعریفهای بنیادی عمل میکند نه جایگاه مردم را در نظر میگیرد. تا میتواند براساس تصمیمهای لحظهای حرکت میکند، یا بهعبارتدیگر هیچ تصمیمی از پیش تعیین شده و یا ارادهی از پیش تعیینشدهی وجود ندارد. این نوشته نیز بهدنبال نفی و یا تأیید شخصی خاص نیست، اما نقدی است بر حرکت مردمی که دیروز در مقابل پارلمان اتفاق افتاد.
دیروز در مقابل درب پارلمان، تعدادی از افراد با بنرها و شعارنوشتهها ایستاده شدند و شعارهایی را علیه رییس مجلس سر دادند. خواست مردم این بود که نباید ریاست این مجلس بر طبل حکومت موقت بکوبد، زیرا خواست ریاست مجلس با طالبان همسان است و این حکومت نیز پایهی مردمی دارد. اگر مردم افغانستان به این شعور رسیده باشند که با ارادهی سیاسی به یکی از سیاستمداران با نفوذ، تصمیمشان را تفهیم کند، جایی بسا افتخار و خوشحالی است. چرا که در این گونه حرکتها مردم درکی از جایگاه و پایگاه خود در داخل نظام دارند و نشانگر اراده و نقش مردم در رخدادهایی سیاسی است.
متأسفانه ویدیوی از این تظاهرات بیرون شده که یکی از تظاهرات کنندگان در مقابل دوربین حتا نمیداند، چرا در این تظاهرات شرکت کرده و چرا این تجمع شکل گرفته است. یکی دیگر از تظاهرات کنندگان در مقابل دوربین بیان میکند که به دلیل بیکاری از سر چوک برای یک مقدار طمع آمده و حتا درکی از حکومت موقت ندارد. چرا ارادهی مردم به این حد به قهقرا کشیده شده و چه کسی مقصر اینگونه رخدادها است. چند سال پیش همین حرکتها و تظاهرات از خود مفهوم خاص داشتند و مردم برای خواستهایشان در خیابانها میریختند ولی حالا هر اتفاقی بیافتد مردم حتا صدا بلند نمیکنند. چه کسانی مقصر تخریب ارادهی مردم در این سالهای اخیر شده است؟
حکومت و دولت دموکراتیک زمانی مفهوم خودش را دارد که بتواند ممثل اراده مردم باشد در غیر صورت تمام مفاهیم بنیادی، اصالت خود را از دست میدهد و مفهوم دموکراتیک نیز دچار مسخشدگی خواهد شد و این مسخشدگی امکان بیبارو کردن مردم را نسبت به فرایندهای دموکراتیک، فراهم خواهد کرد