درنگی بر نوشته‌های محمدطاهر بدخشی

صبح کابل
درنگی بر نوشته‌های محمدطاهر بدخشی

نویسنده: محب بابک

اشاره: روزنامه‌ی صبح کابل در نظر دارد از ۲۸ میزان تا ۸ عقرب و فرارسیدن چهل‌مین سالروز مرگ طاهر بدخشی (نویسنده و فعال سیاسی) با همکاری شماری از نویسندگان کشور، مقالاتی را با رویکرد نقد و بررسی کارنامه‌ی ادبی و سیاسی این نویسنده و سیاست‌مدار به نشر برساند.

محمدطاهر بدخشی، هنگامی که پشت میله‌های زندان پلچرخی به آزادی خلق‌های زیر ستم فکر می‌کرد، در یک شب تاریک و ظلمانی (هشتم عقرب سال ۱۳۵۸) تیرباران شد. تا چند سال پیش، از طاهر بدخشی هیچ نوشته‌ای که توسط آن، باورها وبرنامه‌های او را بفهمیم، وجود نداشت. هر آن‌ چه در باره‌ی بدخشی و راه او در اختیار خوانندگان قرار گرفته بود، سخنانی بود که یاران بدخشی از او نقل کرده ‌بودند یا در نوشته‌ها و خاطره‌های نویسند‌گان دهه‌های چهل و پنجاه یاد شده بود.

ده سال بعد از مرگ محمد طاهر بدخشی (سال ۱۳۶۹) اولین مراسم یادبود او را گرفتند. همچنان در سال ۱۳۷۹ بیستمین یادبود او را در تاجیکستان برگزار کردند. از محمدطاهر بدخشی در این سالگردها مطالبی نشر نشده است.  محتوای یادنامه‌ها، نوشته‌ها، اشعار و سخنرانی‌هایی‌ که در برنامه‌ی یادبود، خوانده و اجرا شده ‌اند.

عده‌ای تا کنون  باور شان این است که محمد طاهر بدخشی نوشته‌ای که بتواند حداقل طرحش «حل عادلانه‌ی مسأله‌ی ملی افغانستان» را توضیح بدهد، وجود ندارد. بدون شک، بدخشی وقت کم برای نوشتن داشت؛ اما با تمام مشکلاتی که سدِ راه او قرار داشت و فرصت‌های اندکی که برایش مهیا شد، در باره‌ی برنامه‌های سازمان، ادبیات و تاریخ افغانستان نوشته‌هایی را مکتوب کرده است.

 به دلیل شرایط آن زمان که ثبات چندانی نداشت، نوشته‌های محمدطاهر بدخشی پراکنده باقی مانده و حتا ناپدید شد؛ اما متن‌هایی ‌که توانستند از گزند روزگار در امان بمانند، بدون شک برای نسل امروز، مهم و خواندنی است.

در این یادداشت به صورت مختصر درنگی بر نوشته‌های محمدطاهر بدخشی خواهم کرد.

بیش از بیست جلد کتاب را به محمدطاهر بدخشی نسبت داده اند که تا هنوز این‌کتاب‎ها در دست‌رس خوانند‌گان قرار نگرفته است و عده‌ای این نوشته‌ها را خیالی می‌دانند. برای روشن شدن صحت این نوشته‌ها، لازم است که نوشته‎ها را به سه بخش ادبیات، تاریخ و خاطره‌های بدخشی تقیسم کرد.

ادبیات

محمدطاهر بدخشی در زندگی‌نامه‌اش نوشته که از کودکی علاقه‌ی زیادی به ادبیات داشته است؛ برای همین، بیشتر وقتش را برای خواندن ادبیات فارسی و ادبیات جهان گذاشت. در دوره‌ی مکتب- در صنف‌های هفت و هشت- (به قول خودش) به پیروی از سعید نفیسی، به نوشتن مقاله می‌پردازد. او در همین دوره، در باره‌ی شاعران تخار و بدخشان مقاله نوشته است. رساله‌ی «لعل بدخشان» از نوشته‌های او در صنف هشت مکتب است.

بعدتر که به کابل می‌آید، در لیسه‌ی حبیبیه مقاله‌ی «بیدل از افغانستان است» را می‌نویسد. این مقاله در سال ۱۳۳۳ در «مجله‌ی آریانا» و همچنان در کتاب «سی مقاله در باره‌ی بیدل»، چاپ شده است.

 «ادبیات معاصر و مسأله‌ی زبان‌ها» عنوان دیگری است که بدخشی نوشته است؛ اما این نوشته تا هنوز برای خواندن در اختیار کسی قرار نگرفته است. اسماعیل اکبر، در خاطراتش چنین آورده است: «بدخشی در رساله‌ی کوچکی که در باره‌ی ادبیات و زبان‌ها نوشته بود، با آن که عینی و لاهوتی را بنیان‌گذاران ادبیات انقلابی فارسی دری و تاجیکی معرفی می‌نمود، از تأثیر اقبال و جلال آل‌احمد سخن می‌گفت و آثار آن‌ها را انقلابی می‌دانست.» ( اکبر،ج اول، ص ۳۰۹)

 تاریخ

در باره‌ی نوشته‌های تاریخی محمدطاهر بدخشی، کج‌فهمی صورت گرفته است. متأسفانه در یادنامه‌های محمدطاهر بدخشی، متن‌های تاریخی او با دخل و تصرف چاپ شده است که همین دخل و تصرف‌ها، سبب کج‌فهمی نوشته‌ها شده است.

داکتر صاحب‌نظر مرادی که بیشتر در این زمینه کار کرده است، عنوان‌هایی که بدخشی در باره‌ی آن‌ها حتا نوشته‌هایی که بیشتر از ده صفحه ننوشته را نیز کتاب معرفی کرده است.

محمد طاهر بدخشی نوشته‌ای دارد، با عنوان «یاداشت‌های عاجل و پراکنده در باره‌ی تاریخ کشور» از تمام متن این نوشته‌ها با تلاش‌های فراوان تنها دوازده صفحه که به قلم محمدطاهر بدخشی نوشته شده، در دوره‌ی تحقیق پایان‌نامه‌ام به دست آوردم.

 پنج کتاب که در یادنامه‌های طاهر بدخشی معرفی شده است، همان پنج عناوینی ا‌ست که در دوازده صفحه‌ بدخشی توضیح داده است.

نوشته‌ی مهم طاهر بدخشی با عنوان «مسأله‌ی ملی و اشتراک‌های اتنیکی در افغانستان» است. این نوشته به قلم طاهر بدخشی در یک کتاب‌چه به رنگ سفید با نام مستعار«جغبویه» موجود است. طاهر بدخشی در این نوشته، مسأله‌ی ملی و اشتراک‌های قومی در افغاستان را توضیح می‌دهد.

در آغاز این نوشته، به حمله‌ی اعراب اشاره می‌کند و تأثیرات انگلیس را از نظر جغرافیایی در افغانستان توضیح می‌دهد. یک عنوان این نوشته پیدایش عنصر جدید بنام پشتون(افغان) است.

محمدطاهر بدخشی، حاکمیت قوم پشتون را در افغانستان از نظر تاریخی بحث می‌کند. به روایت محمدطاهر بدخشی، اولین منبعی که نام افغان در آن نوشته شده است، تاریخ بیهقی و البیرونی است و بعدها سیفی هروی در تاریخ‌نامه‌ی هرات از افغانان یاد کرده است. در ادامه، پشتون‌سالاری را توضیح می‌دهد. بدخشی در نوشته‌اش به آنانی که طرح مسأله‌ی ملی را خلاف مبارازات مارکسیستی می‌دانستند، ایران و آسیای مرکزی و نوشته‌های لنین را پشتوانه‌ی خود قرار می‌دهد و از طرح خود دفاع می‌کند، می‌گوید: «لنین در سفرش به اروپا یک‌سر از تعیین سرنوشت حق ملل سخن می‌گفت.»

یکی دیگر از نوشته‌های مهم محمدطاهر بدخشی «نموداری از ساختار طبقاتی و ملی در افغانستان و راه تغییر انقلابی این ساخت» است. این نوشته، هنوز اقبال چاپ نیافته است؛ اما به قلم یکی از شاگردان بدخشی، به رنگ آبی موجود است. در این نوشته، با تکیه بر نوشته‌های مارکس، لنین، احسان طبری و حزب توده‌ی ایران، درباره‌ی رهایی خلق‌ها، شیوه‌های تغییر اجتماعی، نقش کارگران و دهقان‌ها را توضیح می‌دهد. همچنان بحثِ دیگر این نوشته، اقوام مستبد در کشورهای مختلف است. از نظر بدخشی فارس‌ها در ایران، پنجابی‌ها در پاکستان و پشتون‌ها در افغانستان اقوام دیگر را تحت ستم قرار داده اند.

نوشته‌‌ی دیگری که از بدخشی در همین سال به نشر رسید، دفاع‌نامه‌‌اش در دادگاه نظام شاهی است. او در این دفاعیه، به مسائل مهم افغانستان پرداخته است. عده‌ای باور دارند که محمدطاهر بدخشی، تاریخ معاصر افغانستان را نوشته بود. از جمله جنرال قادر که مدتی در زندان با بدخشی بوده است، می‌گوید: بدخشی برای مان وصیت کرد که بعد از آزادشدن با همسر او جمیله کمک کنیم تا تاریخی که او نوشته است، به چاپ برسد. به گفته‌ی جنرال قادر، بدخشی «افغانستان در مسیر تاریخ»، نوشته غبار را نقد کره بود که غبار بدون منابع تاریخی نوشته است. اسماعیل اکبر در این باره در خاطراتش به گونه‌ی دیگری سخن گفته است.

خاطره‌ها: سند مهمی که از محمدطاهر بدخشی در اختیار داریم، خاطرات او است. بدخشی از حادثه‌ی سوم عقرب و تشکیل حزب دموکراتیک خلق، روایت متفاوتی دارد. این روایت با یادداشت‌های عبدالوکیل، سلطان‌علی کشت‌مند و دستگیر پنجشیری در تضاد است. این روایت را بدخشی در خاطراتش آورده است که سند اساسی برای سازمان او می‌باشد.

«یادداشت‌ها» یا همان خاطرات بدخشی که عنوان‌های مختلف به او داده اند.  بنا بر نوشته‌ی صاحب‌نظر مرادی، در دوازده جلد است. یادداشت‌ها، شرح روزمره‌گی محمد طاهر بدخشی است. بدخشی در باره‌ی بسیار مسائل سازمانش در این یاداداشت‌ها روشنی انداخته است.

این نوشته در اختیار محبوب‌الله کوشانی است. او در نوشته‌ای که سال ۱۳۹۵ در باره‌ی «زحمت‌کشان افغانستان» نشر کرده بود، اساسی‌ترین منبع، همین نوشته‌ها را قرار داده است. از محمدطاهر بدخشی، نامه‌هایِ زیادی در دست‌رس است که از جمله‌، نامه‌هایش به غبار، نبی عظیمی، تره‌کی، فرزاندانش و خانواده‌اش است.