
نویسنده: محبوبه ابراهیمی – کارشناس سلامت جامعه و اپیدمیولوژی
پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، افغانستان یک دورهی پر از فراز و نشیب دموکراسی را همراه با انواع درگیریها از طرف طالبان و مقابله با شورشهای گسترده آنها و در کنار آن بهرهمندی از کمکهای جهانی را در سطح گسترده تجربه کرد.
کمکها به شکل انسان دوستانه و در راستای بهبود وضعیت و برای احداث دوباره زیرساختها به کشور سرازیر شد. اینکه در هر بخش، کمکها چه مقدار مؤثر بوده است، هنوز در هالهی از ابهام قرار دارد و نیاز به تحقیقات و کنکاش گسترده در سالهای آینده است.
چندین ارزیابی مقطعی از دستآوردهای صحی طی دو دهه گذشته انجام شده است؛ اما با توجه به کم بودن اطلاعات با کیفیت بالا قبل از سال ۲۰۰۱، تحقیقات عمدتاً روند پیشرفتها یا تغییرات را در همین دو دهه گذشته نشان میدهد.
بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۱۵، افغانستان ۲۹ درصد کاهش مرگومیر کودکان زیر ۵ سال را تجربه کرده است. اگرچه کاهش قطعی در مرگومیر مادران همچنان نامشخص است؛ اما عوامل دخالت دهنده بسیاری مراقبت از مادران را افزایش یافته است؛ بهعنوان مثال، مراقبتهای دوران بارداری (۱۶٪ تا ۵۳٪)، حضور قابله ماهر و آموزشدیده در هنگام تولد (۱۴٪ تا ۴۶٪) و تولد در یک مرکز صحی (۱۳ تا ۳۹ درصد) افزایش داشته است.
میزان پوشش واکسیناسیون در کودکان برای واکسینهای اساسی برنامه گسترده ایمنسازی سرخکان، دیفتری، کزاز، سیاهسرفه و سه دوز فلج اطفال در این مدت دو برابر شده است؛ (حدود ۴۰٪ به حدود ۸۰٪).
بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۳، تعداد مراکز مستقر و متخصصان مراقبتهای بهداشتی مستقر در جامعه نیز افزایش یافته است؛ از جمله برای پرستاران (۷۳۸ تا ۵۷۶۶)، ماما (۲۱۱ تا ۳۳۳۳)، پزشکان عمومی (۴۰۳ تا ۵۹۹۰) و کارکنان صحت جامعه (۲۶۸۲ تا ۲۸ ۸۳۷).
از عوامل مؤثر در این پیشرفتها میتوان به مراقبتهای کلی در هنگام زایمان مادران در خانه در حضور قابله آموزشدیده، زایمان در مرکز صحی، سهم مستقل سواد مادر، استقرار قابلههای آموزشدیده در سطح دهات و مناطق دور افتاده، بهبود زیرساختها و راهها و نزدیکی به مراکز صحی اشاره کرد.
سیاستها و پالیسیهایی که از طرف وزارت صحت، با کمک و مشاورت سازمانهای کمک دهنده خارجی تنظیم شده است مبتنی بر تهیه و اجرای هفت بسته کمکی برای بهبود وضعیت سرتاسری سلامت در کشور است.
۱٫ سلامت مادران و نوزادان که شامل مراقبتهای قبل از زایمان، مراقبت در هنگام زایمان، مراقبت پس از زایمان، تنظیم خانواده و مراقبت از نوزاد است؛
۲- بهداشت و ایمنسازی کودک؛ شامل برنامه گسترده خدمات ایمنسازی با استفاده از اطلاعرسانی و مدیریت یکپارچه بیماریهای دوران کودکی و پیشگیری از سوءتغذیه در کودکان زیر پنج سال؛
۳- بهبود تغذیه عمومی؛ توجه به مکملهای ریزمغذی و ارزیابی سو تغذیه در تمام سنین؛
۴- پیشگیری از بیماریهای قابلانتقال؛ کنترل سل و مالاریا و ایدز و بیماریهای جنسی سرایت کننده؛
۵- صحت و سلامت روان؛ آموزش و آگاهی بهداشت روانی و شناسایی موارد، تشخیص و درمان؛
۶- خدمات معلولیت و توانبخشی جسمی؛ آگاهی از معلولیت، پیشگیری و آموزش، ارائه خدمات توانبخشی جسمی و شناسایی موارد، ارجاع و پیگیری موارد؛
۷- تأمین منظم داروهای اساسی؛ لیست تمام داروهای ضروری موردنیاز
اگر کوششها تنها به تنظیم سیاستهای صحی بر روی کاغذ و نشر آن و موظف کردن سازمانهای زیردست برای اجرای این بسته هفتگانه برای بهبود صحت در سطح کشور محدود شود، عملاً اجرای آن غیرممکن است. به عرصه عمل درآوردن یک ایده و پالیسی، سختترین بخش در اجرا و اثر دهی آن است.
برای به اجرا درآوردن پالیسیهای صحت در افغانستان، راه طولانی و سختی پیش روست؛ راهی که تا رسیدن به مقصد زندگی چند نسل را زیر تأثیر خواهد برد. بهعلاوه با پرت شدن یکباره جامعه به دامان مدرنیته، چالشها و دشواریهای نو در همه زمینهها بهخصوص در زمینه صحت سر بیرون میآورد و با مشکلات و چالشهایی که عمدتاً زاییده جنگ و ناآرامیهای طولانیمدت، مهاجرتها، اعتیادها، بیماریهای روحی و … بودهاند، ترکیب سخت و پیچیدهای از گرفتاریها را در بخش صحت رقم میزند.
بدیهی است که با انداختن بار این مقدار از گرفتاری بر دوش فقط بخشهای صحت و درمان دولتی، کاری از پیش برده نخواهد شد. اختصاص سرمایه و به خدمت گرفتن تجربهها و دانش و اجازه و فرصت دادن به نسل جوان و آگاه و تحصیلکرده میتواند یکی از چندین راهکار مؤثر در این زمینه باشد.