نویسنده: خبیر حکیمی
شایعات، بخش بزرگی از گفتوگوهای روزمرهی افراد یک اجتماع را تشکیل میدهد. این یک پدیدهی اجتماعی است و ناگزیر در گپهایی که میان افراد در اجتماع رد و بدل میشود، شایعات نیز بروز میکند و میتوان گفت گاهی شایعات بیاساس و گاهی مبتنی بر واقعیت میباشد. البته قابل یادآوری میدانم که این پدیده با آن که یک موضوع اجتماعی و روانی است؛ اما در زمان بحران و زمانی که در اجتماع یک مشکل و چالش به وجود میآید، به صورت حادتر از سوی شایعهپراگنها منتشر میشود؛ زیرا نشر شایعات به هدف تضعیف روحیهی مردم و از همه مهمتر به خطر مواجه کردن امنیت و تهدیدات امنیتی و ایجاد تنفر و دشمنی نسبت به شخصیتهای مشهور سیاسی و اجتماعی بیشتر پخش میشود.
وسیلهی انتقال شایعات عموما کلام است؛ البته در واقع گاهگاهی شایعات در روزنامهها به چاپ میرسد و یا از طریق رادیو، تلویزیون و شبکههای اجتماعی پخش و نشر میشوند. مقالهی حاضر، سعی دارد عوامل پخش و نشر شایعات در رسانهها و تأثیرات آن بر افکار عمومی را بررسی کند.
از آنجا که اکثر انسانها اهل تحقیق و تجسس نیستند، لذا شایعات به شکل وسیع و گستردهای در آنها تأثیر میکند. آنهایی که شایعهها را میسازند، به تأثیرگذاری آن در ذهن و روان اجتماعات بشری به خوبی آگاهی دارند. در دنیای امروز، شایعهسازی و نشر و گسترش آن در سطح جوامع انسانی و با اهداف مشخص و معینی، پیشهی متداول است.
از نظر روانشناختی نیز، وقتی یک شایعه در سطح یک کشور پخش میشود، تا روشن شدن درستی و نادرستی آن، طیف وسیعی از جامعه را تحت تأثیر خویش قرار میدهد. زمانی که به درستی و یا فساد آن شایعه هم به وسیلهی خبرگان جامعه پی برده شده و نتیجهی صحت و سقم آن اعلان شود، دیگر کار از کار گذشته و بخش قابل توجه جامعه از آن متأثر شده اند.
شایعه از میان مردم برمیخیزد و در میان مردم زندگی میکند؛ شایعات بر افکار عمومی تأثیر میکند و افکار عمومی را در کنترل در میآورد؛ به این صورت، شایعه با افکار و عقیدهی عموم یا مردم آمیخته و عجین شده و به آن نزدیک میشود. گفته میتوانیم که شایعات، با انگیزهها و ارزشهایی که فرد به آنها وابسته است، ارتباط میگیرد و رفتار فرد را متأثر میکند؛ بنا بر این، شایعات بخشی از افکار عمومی به شمار رفته و میتوان آن را به عنوان نماد افکار عمومی دانست.
باید یادآوری کرد که میزان تأثیرپذیری شایعات، بر جوامع بیسواد و کمسواد، به مراتب بیشتر از جوامع تحصیلکرده و باسواد است. این واقعیت را در افغانستان به چشم سر میبینیم. در کشوری مانند افغانستان، رسالت و مسؤولیت رسانهها نیز سنگینتر میشود تا در قبال شایعات و خنثاسازی آن، مسؤولیت حساس و خطیری را بر دوش بکشند.
چرا شایعه جای خبر را میگیرد؟
در پاسخ باید گفت که شایعه در جایی مطرح میشود که زمینهی دسترسی به اخبار مؤثق امکانپذیر نباشد. شایعه، انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تأثیر در روحیهی آنان ایجاد میشود؛ بنا بر این، با بیان برخی از تفاوتهای خبر با شایعه در چندین نکته مشخص میشود که چرا شایعه جای خبر را میگیرد:
۱- خبر دلایل و استدلال واضح و قاطع دارد؛ اما شایعه به دلایل غیر قاطع و غیر واضح اتکأ دارد.
۲- شایعات وقتی رواج مییابند که رویداد مربوط به آن، در زندگی افراد مهم باشد یا در مورد آنها خبرهای مبهم پخش شود و این ابهامات وقتی به میان میآید که خبر تحریف شده دریافت شود یا فرد از درک و فهم این نوع خبرها عاجز بماند.
۳- گاهی شایعه مبنی بر حدس و گمانهای مبتنی بر حقایق آشکار به میان میآید.
۴- گاهی شایعات بر اساس واقعیت ساخته میشوند؛ اما نمیتوان به آن باور کرد؛ زیرا در برخی اوقات شایعه تنها یک جعل خبر است که آن را برای کمک رساندن به دشمن به عنوان جزوی از جنگ کلمات به کار میگیرند.
امروزه شبکههای اجتماعی نظیر واتسآپ، لاین، تانگو، وایبر و اینستاگرام، جزو مشهورترین و پرکاربردترین شبکههای اجتماعی محسوب میشوند که توانسته اند کاربران زیادی را جذب خود کنند؛ اما آنچه مشهود است، تأثیر این شبکهها است که بسیاری از جوانان را وادار کرده، ساعتها وقت خود را در این شبکهها سپری و ضایع کنند؛ اما آیا این افراد تشخیص میدهند که کدام اطلاعات منتشر شده در این فضا صحیح است و کدام یک در حد شایعه؟
جذاب بودن موضوع خبر، مخاطب این شبکهها را از صحیح بودن خبر غافل میکند و باعث رواج پیدا کردن شایعه میشود. با گسترش و همهگیر شدن استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، بیش از پیش چالشها و مسائل پیش روی این مقولات عیان شده است. متأسفانه در کشور ما، همانند دیگر مصادیق تکنالوژی، ابتدا تکنالوژی جدید وارد و بعد از ایجاد یا کمک به ایجاد مسائل و مشکلات، فرهنگ کاربرد آن پس از مدتی به تدریج شکل میگیرد؛ یکی از این مسائل، انتشار و گسترش شایعات و مطالب بیپایه و بیاساس است. این که شایعات چرا یا توسط چه کسانی شکل میگیرند، مورد بحث نیست؛ آنچه که مد نظر است، انتشار بدون توجه به منبع و مأخذ مطالب است. تقریبا همهی ما، با یک یا چند گونه از شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، کلوب و شبکههای پیامرسان تلفون همراه، همانند واتسآپ، وایبر، لاین، اینستاگرام، تلگرام و … سروکار داریم و اکثر مطالبی که در این شبکهها مشاهده شده، بدون منبع بوده است. شایعات و مطالب غیر واقع، تقریبا برای عموم قابل تشخیص است. برخی ویژگیهای این دست مطالب عبارت اند از: عدم درج منبع، انتشار در زمان آشفتگیهای اجتماعی یا مناسبات، رگههایی از حقیقت در آن یافت میشود، معمولا پای یک گروه ذینفع در میان است، سرعت انتشار سریع، استفاده از احساسات میهنپرستی، قومی و مذهبی، استفاده از عناوین کلی مانند پولیس، وزارتخانههای کشور، فدراسیون فوتبال و … برای منبع، به کار بردن عباراتی چون: طبق شنیدهها، به نقل از منابع مؤثق و… وعدهی دریافت خبر خوش و ارعاب در صورت عدم انتشار.
وقتی جامعه در شرایط بحرانی قرار میگیرد، افکار عمومی عطش فراوانی برای دریافت اطلاعات و اخبار پیدا میکند. در نبود منابع مؤثق، اطلاعاتی که به نیاز خبری جامعه پاسخ دهند یا در صورت کندی عملکرد آنها، شبکههای اجتماعی قادر اند به سرعت شایعات یا اطلاعات نادرست را منتشر کنند و افکار عمومی را تحت تأثیر خود قرار دهند.
در مطبوعات هم در برخی مواقع شایعات به چاپ میرسد. اگر چه شایعه اصولا از مسیر تعیینشده توسط گفتارهای فیالبدیهه به سفر میپردازد؛ اما نباید نقش مطالب چاپ شده در این جهت دست کم گرفته شود. در کشورهایی که مطبوعات در خدمت دولتهای خودکامه قرار دارند، تبلیغات مبدل به منبع اصلی شایعات میشود. اوضاع در آلمان، ایتالیا و جاپان این چنین بود. کشت شایعه یکی از روشهای عمدهی تبلیغات متحدین در جنگ جهانی دوم بود.
حتا در کشورهایی که انتشارات آزاد است، مطبوعات میتوانند به اشتباه، شایعاتی را مطرح کنند. شاید این کار با اشتباه در مؤثق بودن یک «بیانیه خبری» انجام گیرد.
آنچه امروز خیلی مهم و مؤثر تلقی میشود، رسانهها است و به تعبیر ‹‹مک لوهان›› جهان در حقیقت به دهکدهی کوچکی مبدل میشود و این رسانهها و جهان تکنالوژی است که این نظریه را به واقعیت مبدل میکند. امروز تحولی که در عرصهی اطلاعرسانی در جهان به وجود آمده است، خبرنگاری را با رنگوبوی دیگری میتوان دریافت کرد؛ یعنی این که نه تنها مانند گذشتهها کسانی که در رسانههای چاپی، دیداری و یا شنیداری کار میکردند، میتوانند اطلاعرسانی کنند؛ بلکه باید هر شهروند و هر فرد از اجتماع با داشتن کمپیوتر و یا تلفون همراهش، از واقعات، رویدادها و موضوعات مهم روز و چهار اطرافش اطلاعرسانی کند. بنا بر این، یگانه فرق میان افرادی که اهل مکتب خبرنگاری اند و حرفهای این مسلک را دنبال کرده اند و کسانی که غیرحرفهای و غیر مسلکی به این کار مشغول اند، همانا دانستن اخلاق، اصول و قانون موجود در کار خبرنگاری است. هر خبرنگار و هر رسانهای که به اطلاعرسانی برای مردم میپردازد، باید در مورد اصول، اخلاق و قانون کار خبرنگاری بداند و آگاهی لازم را در مورد دریافت کند. انتشار برخی خبرها و یا پیامهای غیر مؤثق و بدون منبع مشخص از طرف خبرنگاران و رسانهها، نوعی کار غیر اصولی و غیرحرفهای رسانهای است؛ کاری که باعث از بین رفتن اعتبار کاری به نزد گیرندگان میشود.