بیندیشید و ثروت‌مند شوید

صبح کابل
بیندیشید و ثروت‌مند شوید

نویسنده: دینا شهیدی

ملت‌هایی را می‌بینم که در زیر فقر هستند؛ بعضی از اشخاص فقیر دست به کارهای نادرست می‌زنند، زندگی‌شان را به تباهی می‌کشند تا پولی به‌دست بیاورند و زندگیِ خویش را تأمین کنند. شروع گناه از فقر و بی پولی است. یکی از مهم‌ترین دلایل فقر مادی و معنوی، عدم آشنایی با کتاب و متن است؛ اما بعضی اشخاص از راه مطالعه، اشتیاق، اراده‌ و ایمان داشتن به خود هم زندگی خود را می‌سازند، هم سطح آگاهی کشور خود را بلند می‌برند و هم می‌توانند در مواقع بحرانی کشور خود را از بحران‌ها نجات دهند.

افغانستان با بیش از چهار میلیون جوان  بی‌کار، جزو  فقیرترین کشورها در جهان است. علت آن، فقر فردی است و فقر فردی خود از فقر معنویی ناشی می‌شود. تاریخ نشان داده است کشورهای‌ که از لحاظ معنوی، علم و دانش غنی است توانسته‌اند از خرابه‌ها برخیزند. این مردم اند که می‌توانند کشور خویش را یا آباد و یا ویران کنند.

در این مقاله راه‌کارهای وجود دارد که اگر آن را عملی کنید در مسیر ترقی قرار خواهید گرفت و اگر واقعاً می‌خواهید موفق و ثروتمند شوید در وهله‌ی اول لازم است هدف و ایمان داشته باشید. هر قسمت از این مقاله برای به‌دست‌آوردن ثروت اشاره می‌کند. این مقاله گام‌های ابتدایی به‌سوی موفقیت و ثروت‌مند شدن است.

بسیاری افراد فکر می‌کنند کسب ثروت بسیار مشکل است و البته که در شرایط فعلی کشور این کارِ دشواری‌ست ولی نومیدی انگیزه‌ی ما را می‌گیرد. به ‌هر‌حال، مطمئن‌ام بعد از مطالعه‌ی این مقاله، نظر شما تغییر خواهد کرد.

قدرت فکر

این یک واقعیت غیر قابل انکار است که افکار سازنده‌ی شرایط هستند و چه بهتر که افکار قدرت‌مند، با هدف، پشتکار، و اشتیاق سوزان برای تبدیل آن‌ها به ثروت یا اهداف مادی دیگر توأم باشد.

«ادوین سی. بارنز» شخصی بود که آرزو‌های خود را به واقعیت تبدیل کرد. خواسته‌ی او شریک‌ شدن با «توماس ادیسون» بود؛ اما در موقعیتی قرار نداشت که بتواند طبق خواسته‌ی خود عمل کند. دو مشکل در سر راه او بود.

یک- ادیسون را نمی‌شناخت

دو- پول نداشت.

او، اما اراده‌، شوق و ایمان کامل داشت. او خود را به لابراتور ادیسون معرفی و اعلام کرد که می‌خواهد با مخترع کار کند. زمان به‌ سرعت در حال گذر بود و هیچ اتفاقی نیفتاد تا این‌که ادیسون دستگاه اداری جدید ساخت و به ‌عنوان ماشین آمر ادیسون معروف شد؛ اما فروشند‌گان علاقه به این دستگاه نشان ندادند. بارنز، متوجه فرصت شد و این دستگاه را فروخت. در واقع آن‌قدر خوب فروخت که ادیسون با او قرارداد بست تا آنرا در سراسر کشور توزیع و به فروش برساند.

تفسیر:

قدرت فکر بود که ادوین سی. بارنز، موفق شد که با ادیسون شریک شود و در نهایت ثروت زیادی به‌دست آورد. آقای ادوین سی. بارنز، هیچ ثروتی نداشت؛ اما اراده، شوق، پشتکار، و هدف قطعی داشت. به‌همین دلیل از شما خواسته می‌شود تا یک هدف در زندگی خود تعیین کنید و تعین هدف والا به قدرت فکری بر می‌گردد.

اشتیاق، نقطه‌ی شروع هر موفقیت

مدت‌ها پیش جنگ‌جوی بزرگی تصمیم داشت نیروهای مسلح خود را به جنگ در برابر دشمن قدرت‌مند بفرستد. افراد دشمن بیش از افراد آن‌ها بود. بالاخره آن‌ها به‌سوی دشمن حرکت کردند. سربازان از کشتی پیاده و تمام تجهیزات جنگی را پیاده کردند. فرمانده دستور داد همه‌ی کشتی‌ها را بسوزانند و برای سربازان خود گفت هیچ راه عقب‌نشینی وجود ندارد؛ یا برنده می‌شویم یا می‌میریم. اشتیاق برای پیروزی و نبود راه برگشت، دو عامل مهم پیروزی آن‌ها بود.

تفسیر:

هر شخصی که می‌خواهد برنده شود، باید تمام تجهیزات عقب‌نشینی را از بین ببرد. فقط با این کار آدم می‌تواند از حفظ آن حالت ذهنی معروف به اشتیاق سوزان برای پیروزی مطمئن شود. هر انسانی می‌تواند آرزو کند؛ اما آرزو کافی نیست باید شخص آرزویش را به وسواس فکری بدل کند. راه‌کارهای که انسان می‌تواند آرزوی خود را به واقعیت تبدیل کند:

  • مقدار پولی را که آرزو دارید در ذهن خود تعیین کنید.

۲- دقیق باشید، تصمیم دارید در عوض پولی که می‌خواهید چی چیز بدهید

۳- تاریخِ برای کسب پول خود مشخص کنید.

۴- برنامه‌ی واضح برای اجرای خواسته‌های خود تعیین کنید

۵- صورت حساب روشن از مقدار پولی بنویسید که در نظر دارید به دست بیاورید.

۶- صورت حساب مکتوب را با صدای بلند بخوانید؛ روزی دو یا یک‌بار درست قبل از خواب و یک‌بار هم بعد از خواب بخوانید. شاید برای‌تان غیر ممکن باشد خود را صاحب ثروت ببینید؛ اما این‌جا همان‌ جای‌ست که اشتیاق سوزان به کمک‌تان خواهد آمد، پس فقط ضرورت به تکرار و تکرار است.

ایمان

ذهن دواخانه‌ی‌ اصلی ذهن است. هنگامی‌که ایمان با فکر یکجا ترکیب شود، ذهن این قدرت را گرفته و آن ‌را به معادل معنویش تبدیل می‌کند و به قدرت لا‌یتناهی ارسال می‌کند. این همان حالتی است که در دعا اتفاق می‌افتد. ایمان یکی از قدرت‌مند‌ترین احساسات است؛ ایمان جنبه‌ی روانی دارد. میلیون‌ها انسان در فقر زندگی می‌کنند، چرا که فکر می‌کند بر ایمان‌شان کنترل ندارد. همین دلیل است که آن‌ها در فقر زند‌گی می‌کنند. اعتقاد‌ها توسط ذهن برداشته و بر معادل فیزیکی اش تبدیل می‌شود. تصمیم بگیرید ایمان، اراده، شوق و اعتماد به خود پیدا کنید تا بتوانید ثروت بزرگ پیدا کنید.

اعتماد به خود، وسیله‌ی برای تاثیرگذاری در ذهن

اعتماد داشتن به خود دلیلی است که یک فرد می تواند افکار را در ذهن خود راه‌ دهد. این که شما این موضوع را مطالعه می‌کنید، نشانه‌ای است که می‌خواهید ثروت‌مند شوید. حالا راه‌کار‌های داده شده را عملی کنید (البته با ایمان کامل بر خود)

۱- در رخت‌خواب خود یا جای آرام رفته، مقدار پولی را که‌ قصد دارید و زمان کسب آن را با صدای بلند تکرار کنید، در حین این کار خود را از قبل صاحب این ثروت تجسم کنید.

  • این برنامه را هر صبح و هر شب تکرار کنید تا که ثروت را که‌ می‌خواهید (در تخیل‌ خود ببینید)
  • ورقی از گزارش خود را در جای قرار دهید که هر صبح و هر شب آن‌را دیده بتوانید و آن‌را بخوانید تا که حفظ‌تان شود.

علم تخصصی

ما دو نوع علم داریم علم تخصصی و علم عمومی. علم عمومی کاربرد اندکی در رسیدن به ثروت دارد. علم نمی‌تواند ثروت بیاورد مگر این که از طریق طرح‌‌های سودمند برای به‌دست‌‌آوردن ثروت بزرگ استفاده شود. میلیون‌ها انسان در راه اشتباه هستند (علم قدرت است و توانا بود هر کی دانا بود). هیچ‌چیزی همچو علم نیست! علم فقط یک قدرت بالقوه است و زمانی به قدرت تبدیل می‌شود که به ‌صورت طرح‌های عملیاتی مشخص سازماندهی و به‌سوی هدف هدایت شود. افرادی بی‌شماری هستند که ترک تحصیل داشتند؛ اما به‌جای‌گاه‌ بلند رسیدند. مثلاً توماس ادیسون فقط سه ماه به مکتب رفت، هنری فورد، تحصیلات محدود داشت؛ اما یک شخص بزرگ شد؛ اما این نمی‌تواند و نباید، بهانه شود که افراد تحصیلات را رها‌کنند.

تخیل

می‌گویند با تصورکردن هر چیزی را که بخواهیم به‌دست آورده می‌توانیم. ما با تخیل هر کاری که بخواهیم انجام داده می‌توانیم. ما‌ خورشید را در فاصله‌ی میلیون‌ها کیلومتر، تجزیه، تحلیل و وزن کرده ایم. البته به کمک قوه‌ی تخیل. با این مثال به شما واضح شود که چقدر قوه‌ی تخیل اهمیت دارد. ما دو شکل از قوه‌ی تخیل داریم: تخیل ترکیبی و تخیل خلاق که هر دو به نوبه‌ی خود بسیار اهمیت دارد. ممکن است قوه‌ی تخیل شما به خاطر استفاده نکردن ضعیف شده باشد؛ اما هیچ وقت نمی‌میرد. برای به‌دست‌آوردن چیزی باید اشتیاق آن‌را داشته باشیم و اشتیاق به‌تنهای هیچ‌چیز بوده نمی‌تواند، مگر این‌که‌ با تخیل برنامه‌ریزی شود.

اگر یک میلیون دالر داشتم چی کار می کردم

داکتر گوانزالسف هنگامی‌که دوره‌ی دانشگاه را می‌گذراند به مشکلات زیاد مواجه می‌شد. او متعقد بود که اگر خودش رییس می‌بود، این مشکلات را اصلاح می‌کرد. او این آرزو را هر صبح و شب می‌دید؛ هرجا که می‌رفت آرزویش همراهش می‌بود؛ اما یک میلیون دالر لازم داشت تا آرزوی خود را به واقعیت تبدیل کند. آرزویش به وسواس فکری تبدیل شده بود و او گفت در ظرف یک هفته این پول را به‌دست می‌آورم. او به روزنامه زنگ زد و گفت می‌خواهم سخنرانی کنم. فردا که به سخنرانی می‌رفت کاغذِ گفته‌های خود‌ را فراموش کرد و برای برگشتن بسیار دیر شده بود. تصمیم گرفت به سخنرانی برود و سخنرانی‌اش را با عنوان «اگر یک میلیون دالر می‌داشتم چی کار می‌کردم» شروع کرد. هنگامی‌که سخنرانی به اتمام رسید یک شخص ایستاد و گفت «من به سخنرانی شما ایمان دارم و برای‌تان پولی که لازم دارید می‌دهم». سرانجام او، صاحب پولی شد که آرزویش را داشت. او با‌ این پول، مؤسسه‌ی فن‌آوری آرمور را تأسیس کرد.

تفسیر:

این‌جا دقت کنید؛ همه‌چیز، فقط، با قوه‌ی تخیل شروع و به اشتیاق سوزان تبدیل شد تا در نهایت گونزالس به آرزوی خود رسید.  قاطعیتِ هدف نقطه‌ای ا‌ست که شخص باید از آن‌جا شروع کند. ممکن مشکلات بر سر راه به‌وجود بیاید؛ ولی این همان نقطه‌ی مهم است که شخص یا برنده و یا بازنده می‌شود. اگر شخصی تسلیم شود، بازنده می‌شود و اگر تسلیم نشود و با شور و شوق بیشتر ادامه دهد موفق می‌شود تا به آرزو‌های خود نایل آید.

تصمیم

نبود تصمیم در صدر فهرست سی غلط شکست است. اشخاصی که بیش از میلیون‌ها ثروت جمع کردند، این حقیقت را فاش می‌کنند که زود به‌ تصمیمی می‌رسیدند. کسی که موفق نمی‌شود زود به تصمیم برسد و اگر برسد زود عمل نکند، همین یک دلیل، شکست آن فرد است. یکی از عادت‌های «هنری فورد» همین بود که زود به تصمیم می‌رسید و آن‌را آرام‌آرام اجرا می‌کرد. افرادی که نمی‌توانند ثروت جمع کنند، عادت دارند تحت تاثیر عقاید دیگران قرار بگیرند. اگر می‌خواهید ثروت جمع کنید، هیچ‌وقت عقاید خود را به زبان نیاورید و همچنان چشم، گوش باز و دهن بسته داشته باشید.

پشتکار

یگانه راهی که می‌توانید اشتیاق را به معادل مالی آن تبدیل کنید، پشتکار است. نقطه‌ی شروع هر موفقیت اشتیاق است. حالا در اینجا راه‌کار‌های داده شده است برای ایجاد پشتکار.

یک- قطعیت هدف

دو- اشتیاق

سه- ایمان‌داشتن به توانایی‌های خود

چهار- قطعیت برنامه‌ها

پنج- معلومات صحیح

شش- عادت.

ترس از انتقاد: تعلل در برنامه‌ها و اجرای آن‌ها به علت این‌که دیگران چی می‌گویند. این ترس را برای همیش باید نابود کنیم تا به موفقیت برسیم. اکثر مردم به اقوام و دوستان اجازه می‌دهند آن‌قدر آن‌ها‌را تحت تاثیر قرار دهند که دیگر اشتیاق برای رسیدن به هدف باقی نمی‌ماند چون از انتقاد می‌ترسند.

قدرت عقل کل

برای به‌دست‌آوردن ثروت، قدرت مهم است. اجرای برنامه‌ها بدون قدرت بی‌اثر و بی‌فایده خواهد بود. در اینجا من راهی را برای شما نشان می‌دهم که می‌توانید قدرت کسب کنید و آن راه هم تشکیل گروه عقل کل است. یک ذهن بالای ذهن دیگر تاثیر بسیار زیادی دارد. دوستان شما هم یکی از بهترین منابع برای ایجاد گروه عقل کل است. پس از فرصت‌های که به‌دست شما است استفاده و خود را به ثروت نزدیک بسازید.

رییس‌جمهور فرانکلین روزلت، یک گروه عقل کل تشکیل داد و بارها و بارها توانست مشکلات خود را حل کند. هنری فورد تجارت خود را تحت شرایط نامساعد فقر شروع کرد و بعد از ده سال بالای تمام مشکلات غلبه کرد و بعد از بیست‌و‌پنج سال یکی از ثروت‌مند‌ترین مردان امریکا شناخته شد. دلیل پیشرفت سریع هنری فورد، دوست بودن با آقای توماس ادیسون بود.

 

ساختن شخصیت از طریق تلقین به خود

توسط افکار است که‌ انسان می‌تواند به‌ جا‌های بلند برسد. در ساختن شخصیت، تلقین به خود بسیار اهمیت دارد. ناپلیون هیل، نویسنده‌ای بزرگ عادت داشت شخصیت‌های بزرگ را در ذهنش تجسم کند که این عمل‌ شخصیت خوبی برایش ساخته بود. هر باری که به یک مشکل مواجه می‌شد در ذهنش آن دنیا را می ساخت و مشکل خود را حل می‌کرد. این همان گروه عقل کل‌ ناپلیون بود که‌ در ذهنش ساخته بود. و این روند را ماه‌ها انجام داد و با اشخاص بزرگ در ذهنش حرف می‌زد؛ بعد از چند ماه متوجه شد که شخصیت‌های خیالی اش برایش واقعی شده بود.

بزرگ‌ترین دشمن انسان

انسان سه دشمن بزرگ دارد که‌عبارت: بی‌تصمیمی، تردید و ترس. اگر یکی از این‌ها وارد ذهن شود دومی و سومی‌ هم پیدا خواهد شد. با تردید، بی‌تصمیمی تبلور می‌شود و این‌ها‌ باهم مخلوط شده و ترس را به‌وجود می‌آورد، به ‌همین دلیل است که این سه دشمن بسیار خطرناک است. آن‌ها رشد می‌کنند، بدون‌ این‌ که حضور شان مشاهده شود.

شش ترس عمده:

۱-ترس از فقر

۲- ترس از انتقاد

۳- ترس از نا‌خوشی

۴- ترس از پیری

۵- ترس از از‌دست‌دادن عزیزان

۶- ترس از مرگ. باید بالای همه‌ی آن‌ها غالب شد وگرنه نمی‌توان موفق شد.

چگونه ‌از خود در برابر تاثیرهای منفی حفاظت کنیم

ما‌ باید از نیروی اراده‌ی ‌مان استفاده کنیم. حساس بودن ما در مقابل شش ترس عمده یک حرف غیر‌قابل‌انکار است؛ اما ما باید عادت خنثا‌کردن آن‌ها را یاد بگیریم. همیشه تاثیرات منفی از طریق ذهن روی شما کار می‌کنند که‌ تشخیص دادن آن‌ها کار دشوار است؛ اما ما می‌توانیم ذهن خودمان را در برابر همه‌ی افرادی که ما را ناامید می‌کنند، بسته نگه داریم. ما نباید منتظر مشکلات باشیم. آدم‌ها عادت دارند ذهن خود را در مقابل همه‌ی تاثیرات منفی باز نگه دارند که همین معمول‌ترین ضعف همه‌ی آدم‌ها است.

  حرف آخر

بنابراین، نتیجه می‌گیریم که شما هنوز هم فرصت دارید تا آرزوهای خود را به واقعیت تبدیل کنید. فقط هدف مشخص تعیین کنید و برای رسیدن به هدف خود هر کاری که لازم باشد انجام دهید. در این مقاله، گام‌های را که شما را به ثروت نزدیک می‌کند گفته شد؛ پس از فرصت‌های‌تان استفاده کنید و کارهای که در رسیدن به مقصد به شما کمک می‌کند، همین امروز عملی کنید. قدرت عقل کل شما را به ثروت نزدیک می سازد. فقط یک بار اراده کنید و ببینید که تمام دروازه‌ها به روی شما باز می‌شود.

منبع: بیندیشید و ثروت‌مند شوید- ناپلوئون هیل.