استفادهی جنسی از کودکانِ، عمری به قدمت مکتوب شدن تاریخ ومدون شدن روابط اجتماعی درمیان انسانها دارد.
کودکان تا این جای کار، همواره در محراق توجهات فانتزیهای وحشتناک سکسی ـ سادیستی بزرگسالان بوده و پای چیستی و چراییِ ایجاد این رابطه را، بیشتر در قلمرو حکمروایی ادیان آسمانی، مهر تایید گذاشته است.
اگر چه در دوران پسارنسانس اروپا، تحول چشمگیری در حوزهی کودکهمسری به وجود آمد و برای ازدواج سن قانونی تعیین وازدواج زیرسن خشونت جنسی محسوب شد ولی درلایههای پنهان و حاشیههای ناپیدای زندگی اروپایی و غربی هنوزهم کودکان سکس، وول میخورند و بهویژه در بازار سکس صنعتی، صنعت خلق فانتزی جنسی در فیلمهای پورن، کاراکترهای مرکزی را کودکان سکس تشکیل میدهند.
در جهان سوم که بیشتر امپراطوری وسیع تنوع ادیان شرقی به خصوص از نوع زمینی و آسمانیاش می باشد با مدرنیزهشدن رابطههای اجتماعی، کودکهمسری فرمالیتهتر از سابق در سایهی جدال شرع و قانون شد.
این جدال تا مرز مغلوبشدن جنگ، به نفع قانون تا آنجای کار رقم خورد که گفتمان شرعی رادیکالترین کشورهای اسلامی مانند عربستان سعودی و ایران در پارادایم مذهب سنی و شیعی اسلامی سن ازدواج از نهسالگی به شانزدهسالگی، جهش قانونی پیدا کرد.
ولی در افغانستان اگرچه سن ازدواج براساس احوال شخصیه هردو مذهب در قانون اساسی کشور محرز است و ازدواج زیر سن در روابط اجتماعی افغانستان پس از ۲۰۱۱ خیلی شطرنجی و نخ نما است ولی متغییرهای موجود سنتی و قبیلوی حاکم برجامعه، بستر این پدیدهی شنیع را وسیع و موارد انجام آن را بیشتر تابلو میکند.
خردهفرهنگهای سنتی و قبیلوی با چاشنی مذهبی هنوز هم برای مردان، دست باز گذاشته است که در کابین عیش و نوش خویش دخترکانی را که تازه دست راست و چپ خویش را میشناسند به عنوان کالای جنسی در بغل داشته باشند.
ازدواج زیرسن درقدم نخست برای دخترکان، هدف شخصیتکشی است و توقف بالندگی وپویایی شخصیت یک انسان در عنفوان کودکی می باشد. کودکی که تن به ازدواج زیرسن میدهد تا ابد کودک میماند و در دنیای کودکانهی خویش خفه میشود.
از نظر فزیکی این پیوند نامیمون فزیک کودک را خُرد و خمیر میکند و زندگی آیندهی وی را با چالشهای خطرناکی مواجه می سازد.
کودکهمسری در واقع ترمیناتور وحشتناک برای تخریب روح و روان کودکان و چرخهی ترور وحشتناک برای نفله کردن شخصیت کودکان شمرده می شود.
با درنظر داشت این، کودکهمسری در افغانستان، هنوز هم در خموپیچ جدال شرع و قانون گیرداده است. اگرچه روزنههای رهاییبخشی از تفاهم شرع و قانون به چشم میخورد ولی هنوز هم راه درازی در پیش داریم تا نسخهی ختم برای طومار کودکهمسری در کشور بپیچیم و یا حد اقل در رنکینک «رده بندی» جهانی این پدیدهی شوم در قد و قامت عربستان و ایران جا خوش کنیم.
به تعبیر سپهری:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم!