منبع: فیلاسوفی نَو
نویسنده: تیم دیلانی
برگردان: مرتضا نیکزاد
کلمهی «فرهنگ عامه» بسته به این که چه کسی و برای چه مفهومی از این واژه استفاده میکند، معناهای متفاوتی به خود میگیرد. این فرهنگ به طور کل، به عنوان فرهنگ بومی یا مردمی شناخته میشود که در برههای از زمان در جامعه، سایهی نفوذش را بر عوام میگستراند. آن چنان که «برومت» در ابعاد بلاغی فرهنگ عامه، توضیح میدهد، فرهنگ عامه شامل جنبههایی از زندگی مردم است که بیشترینه مردم درگیر آن استند. فرهنگ عامه به سان «فرهنگ مردم»، توسط تعاملات میان افراد در فغالیتهای روزمره، تمایز مییابد. سبک لباسپوشیدن، گپزدن با لهجه، تشریفات احوالپرسی و غذاهایی که مردم میخورند، همه نمونه هایی از فرهنگ عامه است. همچنین فرهنگ عامه توسط رسانه، اطلاع میرساند.
یک سری عناصر ترکیبدهندهی فرهنگ عامه وجود دارد که عموم مردم بر آن توافق دارند. به عنوان نمونه، فرهنگ عامه، فوریترین و معاصرترین جنبههای زندگی ما را در بر میگیرد. این جنبهها معمولا دستخوش تغییرات سریع، به ویژه در دنیای به شدت فنآوریزدهی ما میشود که مردم را توسط رسانهها از همه جا به هم نزدیک و نزدیکتر میکند. برخی از معیارها و تعدادی از باورهای مشخص رایج، در فرهنگ عامه منعکس میشود. فرهنگ عامه به دلیل عمومیبودنش، هم زندگی مردم را بازتاب میدهد هم در عوض روی زندگی آنها تاثیر میگذارد. افزون بر این، برندها، میتوانند به وضعیت نمادین پاپ دست یازند؛ صدای خش نایک یا کمانهای طلایی مکدونالد. هرچند، برندهای نمادین مانند دیگر وجوه فرهنگ عامه، ممکن است سقوط یا صعود کنند.
با درنظرگرفتن این جوانب اساسی، فرهنگ عامه را میشود به عنوان محصولات، اطوار بیان و هویت تعریف کرد که به طور مکرر در زمان معینی، توسط عامهی مردم در جامعه پسندیده و تأیید شده باشد و به عنوان مشخصهی جامعهی خاصی قبول شده باشد. «ری براون» در جستار خود «از فولک تا پاپ» تعریف مشابهی ارائه میدهد: «فرهنگ عامه متشکل از جنبههای نگرش، رفتار، اعتقادات، آداب و سلیقه است که افراد هر جامعه را تعریف میکند. فرهنگ عامه را میتوان در کاربرد تاریخی این اصطلاح فرهنگ مردم نامید.»
فرهنگ عامه این اجازه را به تودهی بزرگ اما ناهمگونی از مردم میدهد که تشخص جمعی بپذیرند. این فرهنگ، از آن جا که تودهها را بر اساس آرمان قابل قبول جامعه، متحد میکند، نقش انحصاگرایانهای را بازی میکند. همراه با ساختن هویتی که فرد را با جامعهای بزرگ متصل میکند، مصرف کالاهای فرهنگ عامه، بیشتر اعتبار شخص را در میان گروه همسالانش بالا میبرد. علاوه بر آن، فرهنگ عامه، برخلاف فرهنگ طبقات پایین یا بالا، به افراد این فرصت را میدهد که احساسات و هنجارهای رفتاری غالب را تغییر بدهند، که در دنبالهی جستار به آن خواهیم پرداخت. از این رو، فرهنگ پاپ، عوام را به خود جذب میکند؛ زیرا در کنار این که فرصتهایی را برای خوشبختی فردی فراهم میکند، پیوندهای جمعی را نیز تقویت میکند.
نمونههایی از فرهنگ عامه
نمونههایی از فرهنگ عامه، طیف گستردهای از ژانرها شامل موسیقی، مکتوبات، فرهنگ سایبری، ورزش، سرگرمی، اوقات فراغت، مد، تبلیغات و تلویزیون عامهپسند را شامل میشود. مسلماً ورزش و تلویزیون دو نمونهی پرمصرف فرهنگ عامه و همچنین نشاندهندهی دو نمونهی فرهنگی با قدرت ماندگاری بالایی است.
ورزش از سوی اعضای تمام طبقات اجتماعی دیده و یا بازی میشود؛ اما دلیل بزرگ محبوببودن ورزش، تودهها است. برخی از مسابقات ورزشی مانند جام جهانی و المپیک توسط جامعهای جهانی مصرف میشود. ورزش در اغلب جوامع، فراگیر است و بخش عمدهای از زندگی بسیاری از مردم را شکل میدهد. ابراز وفاداری به تیم مشخصی برای هویتپذیری یک فرد از خودش، رفتار متداولی است. به علاوه، تشویقکردن یک تیم ورزشی یا یک ورزشکار مورد علاقه، راهی است که هر فردی میتواند به سادگی بخشی از فرهنگ عامه شناخته شود؛ همان طور که من و «تیم مادیگان» در کتاب جدید خود زیر نام «جامعهشناسی ورزش» توضیح میدهیم.
فرهنگ عامیانه و اعیان
فرهنگ عامیانه، نشاندهندهی سبک زندگی سادهزیستتری است که عموما محافظهکارانه، تا حد زیادی خودکفا و غالبا مشخصهی زندگی روستایی است. نوآوری بنیادبرافگنانه در این نوع فرهنگ، معمولا پذیرفته نمیشود. انتظار میرود اعضای گروه مطابق با شیوههای سنتی پذیرفتهشدهی جامعه رفتار کنند. فرهنگ عامیانه، قومی-محلی و غیرتجاری است. در کل، فرهنگ عامیانه، وعدهی ثبات میدهد؛ حال آن که فرهنگ عامه به دنبال کشف جدید و تازه است. از همین رو، فرهنگ عامه معمولا نشانگر دخل و تصرفی در فرهنگ عامیانه است. گاهی چنین نیز اتفاق میافتد که عناصر خاصی از فرهنگ عامیانه -مثل فرشهای ترکی، پتوهای مکزیکی، قصهی پریان ایرلندی- راه خود را در دنیای فرهنگ پاپ بیابد.
از ویژگیهای اصلی فرهنگ عامه، در دسترسبودن آن برای تودهی مردم است؛ هرچه نباشد این فرهنگ مال مردم است. از طرف دیگر، فرهنگ اعیان، نه برای انبوهی از مخاطب تولید میشود و نه توسط انبوهی از مخاطب به مصرف میرسد. این فرهنگ، به نخبگان جامعه تعلق دارد؛ هنرهای زیبا، اُپرا و تیاتر با طبقات بالای اقتصادی-اجتماعی در ارتباط است. اقلام فرهنگ اعیان، معمولا برای قدردانی از آنها به تجربه، آموزش یا تأمل گسترده نیاز دارد. چنین کالاهایی به ندرت به دامنهی فرهنگ پاپ منتقل میشوند. در نتیجه، فرهنگ عامه در مقایسه با فرهنگ عامیانه، سطحی به نظر میرسد؛ این به آن معنا نیست که نخبگان اجتماعی در فرهنگ عامیانه شرکت نمیجویند یا اعضای توده در فرهنگ بالا سهم نمیگیرند.
شکلگیری فرهنگ عامه
در بیشتر تاریخ بشر، تودهها تحت تأثیر اشکال جزمی حاکمیت و سنتهای دیکتهشده توسط فرهنگ محلی قرار گرفته اند. بیشتر مردم در شهرهای کوچک و مناطق روستایی میزیستند؛ شرایطی که برای فرهنگ «عامهپسند» مساعد نبود. با آغاز دورهی صنعتی -اواخر قرن هژدهم-، تودههای روستایی شروع به مهاجرت به شهرها کردند که منجر به شهرنشینی اکثر جوامع غربی شد.
شهرنشینی، عنصر اصلی در شکلگیری فرهنگ عامه است. افرادی که روزگاری در دهکدهها یا مزارع کوچک همگون زیستند، به یکبارگی خود را در شهرهای شلوغ و پر از تنوع فرهنگی دیدند. این افراد متنوع، در نتیجهی شکلهای رایج بیان، خود را به عنوان «اجتماع» میدیدند. بنا بر این، بسیاری از محققان، شروع فرهنگ عامه را، ظهور طبقهی متوسط ناشی از انقلاب صنعتی میدانند.
صنعتیسازی همچنین تولید انبوه را به همراه داشت. تحولات حملونقل؛ مانند لوکوموتیو و کشتی بخار؛ پیشرفت ساخت فنآوری؛ افزایش سواد؛ پیشرفت در آموزش و بهداشت عمومی و ظهور اشکال کارآمد چاپ تجاری، نمایانگر اولین گام در شکلگیری رسانههای جمعی –همچون چاپ «پنی»، مجلات و جزوات- شد. همهی این عوامل در شکوفایی فرهنگ عامه نقش داشته است. با شروع قرن بیستم، صنعت چاپ روزنامهها و نشریات مصور و همچنین رمانهای سریالی و داستانهای پلیسی به تولید انبوه رسید. روزنامهها به عنوان بهترین منبع اطلاعاتی برای عموم مردم، با علاقهی روزافزون به امور اجتماعی و اقتصادی خدمت میکردند. ایدههای بیانشده به صورت چاپی، نقطهی شروع گفتمان عامه در مورد انواع موضوعات بود. با رشد بیشتر فنآوری، فرهنگ عامه تحت تأثیر اشکال نوظهور رسانههای جمعی در طول قرن بیستم قرار گرفت. فیلمها، رادیو و تلویزیون، تأثیر زیادی بر فرهنگ داشت.
بنا بر این، شهرنشینی، صنعتیشدن، رسانههای جمعی و رشد مداوم فنآوری از اواخر دههی ۱۷۰۰، همه از عوامل مهم در شکلگیری فرهنگ عامه بوده است. اینها، امروزه همچنان از عوامل شکلدهندهی فرهنگ پاپ باقی میماند.
یادداشت مترجم: این جستار با عنوان اصلی «نگاه اجمالی به فرهنگ پاپ» از تارنمای «فیلاسوفی نو» برگردان شده است.