
مترجم: سید نجیبالله مصعب
در ۳۱ دسمبر ۲۰۱۴، ناتو مسؤولیتهای امنیتی نهایی خود را به نیروهای محلی افغان واگذار کرد؛ این واگذاری، سؤالات جدیدی پیش روی سیاست چین در افغانستان گذاشت. از یک طرف، بیجینگ، افغانستان باثبات میخواهد و نمیخواهد این کشور پناهگاهی برای شبهنظامیان اویغور و یا محلی برای بیثباتی و گسترش آن در منطقه باشد و از طرف دیگر، بیجینگ مایل نیست که چندان در افغانستان درگیر شود؛ زیرا علت آن، آگاهی از تجربهی دشوار غرب در طول دههی گذشته و ترس از جلب توجه گروههای تروریستی بینالمللی است.
با توجه به این سابقه، بعید است که بیجینگ تعهد امنیتی معنیداری به افغانستان بدهد؛ اما با وجود آن هم، به بهبود روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود با این کشور ادامه میدهد. با این که تحلیلگران چین، از کارآمدی این رویکرد در تضمین ثبات افغانستان مطمئن نیستند؛ اما آن را تنها گزینهی سیاسیای میدانند که نسبت به بقیه گزینهها بهتر خواهد بود.
در پایان سال ۲۰۱۴، نیروهای همکاری امنیتی بینالمللی (ISAF-آیساف) به رهبری ناتو، مسؤولیتهای امنیتی نهایی خود را به نیروهای محلی افغانستان واگذار خواهد کرد. هرچند بخش کوچک؛ اما مهمی از حضور امنیتی، آموزشی و پشتیبانی ناتو و امریکا در این کشور باقی میماند؛ اما بیش از یک دهه تلاش مستقیم به رهبری غرب برای ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان، تا حد زیادی پایان میگیرد.
با این حال، فقط کشورهای غربی نیستند که منافع و سهمی در امنیت افغانستان دارند؛ دیری است که چین نگران گسترش ایدهها و فعالیتهای افراطگرایانه از سوی افغانستان و از طریق آسیای مرکزی در مرزهای خود، خصوصا غربیترین قلمرو خود یعنی «سین کیانک» است. این ناحیه، موطن مردمان اویغور است. اویغورها قومی از ترکهای مسلمان و عمدتا سنیمذهب استند که جمعیت شان حدود ده میلیون نفر است؛ بنابراین، این دوره در روابط چین با همسایهاش افغانستان تعیینکننده خواهد بود و کاهش حضور نظامی غرب در افغانستان، سوالهای پیش روی چین میگذارد.
چین از سال ۲۰۰۱ تا کنون، سهم اندکی در امنیت افغانستان داشته است. تعهد این کشور برای کمک به بازسازی افغانستان بسیار ناچیز و به مبلغ ۲۵۰ میلیون دالر امریکا بوده است. از نظر دیپلماتیک نیز چین در بازهی زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۲، رویکرد خوددارانهای در افغانستان داشت. «اندرو اسمال» از اتاق فکر امریکایی «جرمن مارشال فاند»[۱] آن را مختصر و مفید خلاصه میکند: «از آن موقع -پایان سال ۲۰۱۱- چین کاملاً کنار نشست. آنها عادت داشتند فقط چند نفری را بفرستند که در جلسات بیانیهای بخوانند.»
در دو سال گذشته، بیجینگ رویکرد کنشگرایانهتری اتخاذ کرده و مسیرهای چندجانبه و دوجانبهی دیپلماتیک بسیاری را با کابل و همسایگان افغانستان پیش گرفته است. در سال ۲۰۱۲، رییس امنیت وقت چین، «هاو یانگکانگ» به کابل رفت. او مهمترین مقام چینی بود که بعد از دههها به این کشور میرفت. در سال ۲۰۱۴، چین نمایندهی ویژهای برای افغانستان تعیین کرد و متعهد به افزایش گسترده مشارکت اقتصادی خود در این کشور شد.
با وجود پافشاری دیپلماتیک و اقتصادی خارجی، خیلی بعید است که بیجینگ نیروی مسلحی را برای اعزام به افغانستان اختصاص دهد؛ بلکه مسؤولیت امنیت را به دولت جدید افغانستان واگذار میکند. بیجینگ شاهد مشکلات امریکا در افغانستان در طول ۱۳ سال گذشته و قبل از آن با شوروی و بریتانیا بوده و به تأثیر حضور قشون خارجی در این کشور بدگمان است.
خواستهی اصلی بیجینگ، پیشگیری از گسترش تروریسم و خصوصا ایدئولوژی تروریستی به سینکیانگ و کسب اطمینان از این موضوع است که افغانستان پایگاه محکمی برای ستیزهجویی اویغورها نمیشود. معلوم نیست که سپردن امنیت به دست افغانها یا در واقع سرمایهگذاریهای بزرگ اقتصادی در این کشور، این مشکل را حل کند. البته، روی دیگر این سکه این است که حضور نظامی در افغانستان هم لزوما این مشکلات را حل نمیکند.
هدف این تحلیل فهم پاسخهای سیاست احتمالی چین در افغانستان در سالهای پیش رو است. این تحلیل با طرح کلی مشکلاتی شروع میشود که بیجینگ در نتیجهی کنارهگیری آیساف با آن مواجه میشود. در بخش بعد، مروری بر تهدیدهای مطرحشده از سوی افغانستان در چین صورت خواهد گرفت و در بخش پایانی، خطوط اصلی سیاست چین تبیین میشود.
آیا چین از سوی افغانستان با مشکلی مواجه است؟
ناآرامیهای قومی و تروریسم در سینکیانگ، دهههاست که باعث نگرانی مقامات چین بوده است. اویغورها از حاکمیت بیجینگ در سینکیانگ آزرده استند. این تنشها در سال ۲۰۰۹ اوج گرفت و حدود ۲۰۰ نفر در خشونتهای قومی در اورومچی، مرکز این ولایت کشته شدند. حملات خشونتآمیز در سالهای اخیر افزایش یافته و گاهی از سینکیانگ هم فراتر رفته است.
در اکتبر ۲۰۱۳ در حملهای یک ماشین آتش زده شده و به سوی «تیانآنمن»، میدان مرکزی بیجینگ رانده شد. تروریستهای اویغور در پیوند با این حادثه متهم شناخته شدند. سه نفر سوار بر موتر و دو نفر از رهگذران کشته شدند. در ماه می سال ۲۰۱۴ در حملهی مرگباری با چاقو در ایستگاه قطار کانمینگ در جنوب چین، ۲۹ نفر کشته و تعداد زیادی هم زخمی شدند. در خود سینکیانگ ۱۰۰ نفر در حوادث خشونتآمیزی در هفتهی آخر ماه جون سال ۲۰۱۴ کشته شدند که ۵۹ نفر آنها تروریستهایی بودند که به ضرب گلوله پلیس کشته شدند. امامی که از سوی حزب کمونیست حمایت میشد، در ماه اوت در کاشغر با چاقو به قتل رسید. در اقدام خشونتباری در ولایت لونتای در ماه سپتامبر، کشته شدن ۵۰ نفر دیگر گزارش شد که شش نفر در انفجار بمب و ۴۰ نفر که برخی رسانههای دولتی آنها را «آشوبگر» نامیدند و به ضرب گلوله پلیس کشته شدند.
همهی اینها، منجر به پاسخ امنیتی خشونتآمیز شد. هرچند برخورد سرسختانه با تروریسم در سینکیانگ چیز جدیدی نیست؛ اما برخوردهای اخیر از قبل هم شدیدتر به نظر میرسد. در جلسهی بررسی امنیت ملی در اپریل سال ۲۰۱۴، رئیس جمهورشی جینپینگ گفت که «[ما باید] کاری کنیم که تروریستها مثل موش در خیابان بدوند و همه فریاد بزنند «آنان را بزنید!». گزارشهایی از دستگیری تعداد زیادی از اویغورها در ماههای اخیر و همین طور جستوجوی خانه به خانه وجود دارد و در این راستا جوایز مالی هنگفتی به خبرچینها داده میشود.
سیاستهای دولتی زیادی در مرکز و چه در سطح محلی باعث نارضایتی اویغورها شده است. سیاستهای اقتصادی برای افزایش توسعهی سینکیانگ به مهاجرت گسترده چینیهای «هان» از بخشهای دیگر چین به این ولایت منجر شده است. این طور به نظر میرسد که مزایای توسعهی اقتصادی سینکیانگ به شکل مساوی بین گروههای قومی مختلف توزیع نمیشود. در عین حال، تنشهایی هم به دلیل محدودیتهای دولتی بر آزادیهای مذهبی وجود دارد؛ مثلا«پروژه زیبایی» که در سال ۲۰۱۳ آغاز شد، برنامهای با هدف تشویق زنان اویغور به پوشیدن لباسهای کمتر محافظهکارانه است. اخیرا در شهر «کارامای» قوانینی اعمال شد که موقتا کسانی که ریش داشتند یا باحجاب بودند از سوار شدن به اتوبوس منع شدند. گزارشهایی هم از دانشآموزان یا کارمندان دولتی اویغور وجود دارد که مجبور به شکستن روزه خود در طول رمضان شده بودند.
سینکیانگ برای دولت مرکزی مهم است. این منطقه یک ششم اراضی چین را دربر میگیرد، و با هشت کشور همسایه است. سینکیانگ تجارت فرامرزی زیادی را در خود جای داده است. رسوبات هیدروکربنی و معدنی زیرخاکی بسیاری در سینکیانگ وجود دارد که حدود ۳۴ درصد از ذخایر گازی چین، ۴۰ درصد از ذخایر زغالسنگ و ۳۰ درصد از ذخایر نفت را شامل میشود. مقادیر زیادی از نفت و گاز نیز از طریق خطوط لوله از آسیای مرکزی، از طریق سینکیانگ به بازارهای کرانه شرقی چین وارد میشود.
هرچند مشکلاتی را که چین در سینکیانگ با آنها مواجه است، عمدتا داخلی است؛ اما دلایل خارجی مهمی نیز وجود دارد؛ به دلیل کمبود اطلاعات موثق و همگانی، شدت و حدت کامل آنها را نمیتوان برآورد کرد.
گروههای مبارز سنی اویغور که نزدیک مرز افغانستان – پاکستان مستقر شده اند، مسؤولیت چند حمله در چین را به عهده گرفته اند. معروفترین گروه مبارز سنی اویغور (حزب اسلامی ترکستان) – که در مناطق نفوذپذیر مرز افغانستان – پاکستان مستقر شده است، مسؤولیت چند بمبگذاری اتوبوس را در سال ۲۰۰۸ و حملهای را که در کاشغر در جولای ۲۰۱۱ به وقوع پیوست، بر عهده گرفت. در این حمله ۳۶ نفر کشته شدند. با این حال، موارد دخالت خارجی واضح، استثنا است، نه قاعده. گروههای مبارز خارجی از اوجگیری خشونتها در سال ۲۰۱۳ تاکنون مسؤولیت هیچ حملهای را به عهده نگرفته اند.
هرچند به نظر میرسد که گروههای مبارز سنی اویغور خارجی، قابلیت چندانی برای انجام حمله در چین ندارند؛ اما پروپاگاندای ایدئولوژیک آنها، هر روز بیشتر و جدیتر میشود. از سال ۲۰۱۲ حزب اسلامی ترکستان ویدئوهایی با استفاده از بخش رسانهای جنبش اسلامی اوزبیکستان و همچنین نشریهی فصلی عربی زبانی «ترکستان اسلامی» را به سردبیری عبدالله منصور منتشر کرد. منصور در سال ۲۰۱۲ در مقام رهبر حزب اسلامی ترکستان ظاهر شد و از آن موقع، این گروه ویدیوهای بیشتر و جدیتری در حمایت از حمله به سینکیانگ را منتشر کرد که باعث افزایش محبوبیت این سازمان شد. با انتشار ویدیوهایی در حمایت از حملهی گروهی با چاقو در کانمینگ و بمبگذاری در اورومچی در سال ۲۰۱۴، این حملات به حزب اسلامی ترکستان پیوند خورد؛ هرچند هیچ پیوند روشن و مستندی وجود نداشت.
ادامه دارد…