نویسنده: سرینجوی بوز
مترجم: سید نجیبالله مصعب
موضع هند در قبال افغانستان کاملاً مشخص است. هند، سرمایهگذاری هنگفتی در حمایت از دولت مرکزی کرده است و واکنش اش به احتمال سقوط اقتدار دولت مرکزی و بازگشت به جنگ داخلی را میتوان به سادگی پیشبینی کرد. هند همین اکنون هم گامهایی برای احیای روابطش با تاجیکستان برداشته است. در سپتامبر ۲۰۱۲، هند با «تداوم و افزایش همکاری دفاعی» و تأسیس «شفاخانهی دوستی» موافقت کرد.
در اواخر دههی ۱۹۹۰، هند مذاکراتی را با تاجیکستان شروع کرد تا از پایگاه هوایی فرخار در دو مایلی مرز افغانستان برای حملونقل تدارکات و مشاوران نظامی به اتحاد شمال استفاده کند. شفاخانهای هم برای درمان جنگجویان «اتحاد شمال» تأسیس شد. تحرکات جدید نشان میدهند که در صورت جنگ داخلی، هند همان تاکتیکهای دههی ۱۹۹۰ برای حمایت از اتحاد شمال را اتخاذ خواهد کرد. چنین سناریویی را میتوان از روی رونق روابط دولت به دولت با آسیای مرکزی و خصوصاً تاجیکستان، پیشبینی کرد.
چین هرچه بیشتر در افغانستان داخل میشود، بیشتر در تضاد با شریک استراتژیک اش(پاکستان)، قرار میگیرد. با وجود اعلانهای دوسویه مبنی بر دوستی، همه چیز خوب پیش نمیرود. مثلاً در حوت ۲۰۱۱ و مارچ ۲۰۱۲ دو حادثه در کاشغر و شهرستان «یچنگ»[۱] درست در جنوب کاشغر، ولایت سینکیانگ، جان چندین نفر را گرفت. بعد از نخستین حادثه، دولت محلی چین بیانیهای منتشر کرد که در آن، گفته شده بود که «بررسی نخستین» نشان میدهد که رهبر این نقشه در پاکستان آموزش دیده است. بعد از مارچ ۲۰۱۲، چین بر نگرانیاش در قبال همسایهاش در آسیای جنوبی تأکید کرد. «نور بکری»[۲] رییس سینکیانگ بر پیوندهای «بیشمار» میان تروریستهای این ولایت و «کشور همسایه» یعنی پاکستان دست گذاشت. چینیها که مورد تهدید چنین فعالیتهایی از سوی اویغورها قرار گرفته بودند، دوست دیرینهی خود را تحت فشار گذاشتند که اقدامی بکند. مشاهدحسین، رییس کمیتهی دفاع سنای پاکستان و رییس موسسهی پاکستان و چین در مصاحبهی تازهای به گونهی تلویحی گفت که فشار چین به نوعی در عملیات نظامی کنونی در شمال وزیرستان نقش داشته است. این منطقه ظاهراً محل استقرار برخی معارضان جنبش اسلامی ترکستان شرقی است.
در این شرایط است که در سپتامبر ۲۰۱۲، «شو یونگکانگ»[۳] عضو وقت بالاترین نهاد تصمیمگیری چین یعنی کمیته دایمی پولیتبورو از کابل بازدید کرد. این نخستین دیدار از سوی مقامی چینی بود و نشان از تغییر عمده در سیاست این کشور داشت. چین شروع به همکاری امنیتی با افغانستان کرد و ۳۰۰ افسر پلیس افغان را آموزش داد. سپس در فبروری ۲۰۱۴، وزیر امور خارجهی چین «وانگیی»،[۴] به کابل سفر کرد تا با همتای خود دیدار کند. در طول این ملاقات طرفین بر اهمیت ثبات در افغانستان، نه فقط به دلایل اقتصادی بلکه برای نتایج امنیتی در آسیای مرکزی از جمله ولایت ناآرام سینکیانگ، تأکید کردند. به این منظور، بیجینگ در جولای ۲۰۱۴ اعلام کرد که نمایندهی ویژهای برای افغانستان تعیین کرده است. نقش این نمایندهی ویژه این است که کاری کند تا افغانستان پناهگاهی برای جنگجویان آسیای مرکزی و جنوبی نشود. با فراهم شدن این زمینه، ممکن است بیثباتی به ولایتهای غربی چین سرازیر شود.
این دیدگاه رایج که بعید است چین با هند در افغانستان همکاری کند (فایگنبام ۲۰۱۱)، خیلی هم دقیق نیست. چین نشانههایی برای خوشبینی به دست میدهد. گفتو گوها با دیپلماتهای افغان نشان میدهند که تحلیلگران چینی متوجه شدهاند که نیروهای نظامی و اطلاعاتی آی.اس.آی در بیثباتی کابل منفعت زیادی دارند؛ اما آنطور که یک تحلیلگر مستقل میگوید به نظر نمیرسد که بیجینگ مایل به کشیدن افسار اسلامآباد در این موضوع باشد و بیشتر ترجیح میدهد که با امنیت افغانستان به مثابهی مسألهی کاملاً متفاوتی برخورد کند. «سان زنگزی»، دبیر کل مرکز تحقیقات سازمان همکاریهای شانگهای از آکادمی علوم اجتماعی چین، یادآوری میکند که این سازمان امیدوار است در بازسازی افغانستان مشارکت کند و بر این موضع دیرپای خود که «مردم افغانستان باید خودشان تصمیم بگیرند» ثابتقدم مانده است. این راهبرد در کنار این حقیقت که بیجینگ مایل است کارهای سخت در مسائل امنیت داخلی را به امریکا بسپرد، برای چین مفید بوده است؛ اما مسألهی ستیزهجویی اویغورها در مناطق مرزی پاکستان – افغانستان مستلزم همکاری از سوی دولت پاکستان است، خصوصاً که دردسرهای جدید در سینکیانگ تهدیدی جدی را متوجه ارتباط میان چین و پاکستان از طریق کریدورهای اقتصادی جاهطلبانه چین – پاکستان کرده است. پس چین و پاکستان هم مسألهی همکاری ضدتروریسم را مطرح کردهاند. نواز شریف، نخست وزیر پاکستان و راحل شریف، رییس ارتش پاکستان از جنبش اسلامی ترکستان شرقی به عنوان تهدید مشترک و مسألهای صحبت کردند که بر سر آن میان چین و پاکستان منافع همگرایی وجود دارد. در پاسخ به تهدیدهای امنیتی علیه گروه چینی در پاکستان، پاکستان نیروهای ویژه یعنی نیروی امنیتی قره قوروم را افزایش داده است که ۱۵۰۰ نفر نیرو برای حفاظت از پروژهها و پرسنل چین در «گیلگیت» – «بالتیستان»[۵] دارد. چین هم فعالیت سهجانبه با افغانستان و پاکستان را تشویق کرده است. در حوت ۲۰۱۴ در شهری به نام «تیانجین»[۶] در نزدیکی پکن، چین میزبان کنفرانس قلب آسیا بود که بر افغانستان متمرکز شده بود. در این کنفرانس نمایندگانی از پاکستان هم شرکت کرده بودند؛ در حین حال، گفتوگوی سهجانبهای هم میان چین، افغانستان و پاکستان در جبههی دیپلماتیک پیش میرود.
هرچند صحبت از امنیت افغانستان بدون در نظرگرفتن نقش پاکستان در دامنزدن به این ناامنی مداوم، واقعگرایانه نیست. هند باید از تبدیل سازمان همکاریهای شانگهای به عرصهای برای خصومت هند – پاکستان بپرهیزد. اگر هند بخواهد بحث افغانستان را در چارچوب ضدتروریسم بگنجاند و این کار ناگزیر به نقش پاکستان هم مربوط میشود، ممکن است احتمال همکاری سهجانبه و بدتر از آن، پیشرفت سیاسی به دست آمده با چین را به خطر بیندازد. دولت جدید هند باید محتاطانه گام بردارد. از طرف دیگر، گفته میشود که اگر هند نتواند نقش پاکستان در دامن زدن به جنگهای افغانستان را آشکار کند، ممکن است جایگاه هند در چشم سیاستگذاران افغانستان آسیب ببیند؛ چنین انتقادی بیجا است. اول این که با توجه به حساسیتهای چین، رهبران هند و افغانستان میتوانند گفتوگویی را با همتایان چینی خود در بارهی رشد تهدید افراطگرایی خشونتآمیز پاگرفته از پاکستان که منطقه و چین را هم متأثر میکند، شروع کنند. این گفتوگو به تنهایی برای اقناع چینیها کافی نیست؛ اما روایت متفاوتی از روایت اسلامآباد ارائه میکند. در اینجا پافشاری و صبوری بسیار مهم است. دوم اینکه سازمان همکاریهای شانگهای تنها عرصهای نیست که هند میتواند و باید در آن در پی همکاری منطقهای برای مقابله با تهدید دوقلوی افراطگرایی و تروریسم باشد. افغانستان عضوی از انجمن همکاری منطقهای آسیای جنوبی است که چین در آن نقش ناظر را دارد و روسیه هم میخواهد در همین جایگاه قرار بگیرد و هم افغانستان و هند باید در پی پیشبرد چارچوبی منطقهای برای رسیدن به راهحلی باشند که ابتکارهای سازمان همکاریهای شانگهای را تکمیل کند. اخیراً اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای در دوشنبهی تاجیکستان برگزار شد. در این اجلاس، حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان امکان همکاری سارک و سازمان همکاری شانگهای را برای مقابله با افراطگرایی و تروریسم مطرح کرد.
کرزی در این اجلاس و با اشاره واضح به پاکستان، هرچند اسم پاکستان را نیاورد، گفت که پناهگاههای تروریستانی که کشور او را به آشوب میکشند، خارج از افغانستان قرار دارد. سپس کرزی خواستار کاروزاری مشترک علیه تهدیدهای رو به رشد افراطگرایی و تروریسم در این منطقه شد. اکنون از فشار آوردن بر اسلامآباد برای تجدید نظر در استفادهاش از تروریسم به عنوان ابزاری برای سیاست خارجی چیزی عاید چین نمیشود. با وجود شواهدی مبتنی بر پیوندهای میان برخی گروههای افراطگرای خشن در سینکیانگ مثل جنبش اسلامی ترکستان شرقی و گروههای افراطگرا در پاکستان گروههای اویغور در شمال وزیرستان، بیجینگ احتمالاً سعی میکند به جای آنکه راهبرد خود را برای دوری از پاکستان بنا نهد در عوض با اسلامآباد همکاری کند و فشار سیاسی/ دیپلماتیک نیز اعمال کند.
با وجود منافع چین در افغانستان، باید منتظر ماند و دید که آیا چین و هند به توافق میرسند که گفتوگوهایی در سطح رؤسای دولت ترتیب دهند یا خیر. همکاری در مسآلهی افغانستان میتواند هند و چین را از طریق مشارکتهای دوسویه در امنیت آسیا، به هم نزدیکتر کند. هند، چین و روسیه در سالهای روان، منابع مهم سرمایه برای افغانستان خواهند بود. مسألهای که چندان واضح نیست این است که آیا این سه قدرت میتوانند با موفقیت خلای قدرت واضح ناشی از خروج نیروهای آمریکا و ناتو را مدیریت کنند یا خیر. تاکنون هر سه قدرت به این راضی بودهاند که آمریکا اداره وضعیت امنیتی در افغانستان را در دست داشته باشد. معلوم است که کار توسعهای و نمایش قدرت نرم در افغانستان از سوی هند از حضور نیروهای غربی سود برده است. سیاست بعدی هند به رویدادهای میدانی در افغانستان بستگی خواهد داشت. هرچند نخست وزیر مودی درباره خروج شتابآلود از افغانستان به آمریکا هشدار داد و به اشتباهات مرتکب شده قبلی در عراق اشاره کرد «سی.راجا موهان»[۷] یادآوری میکند که «نگرانی گسترده اولیه در دهلی حالا جای خود را به پذیرش خویشتندارانه و عزم پیگیری منافع دیرپای خود در افغانستان به میل خود میدهد. روسیه، هند و چین همه از توافق امنیتی دوجانبه[۸] حمایت میکنند.
نتیجهگیری
ظاهراً زمینهی همکاری میان هند و چین وجود دارد؛ اما لزوماً در سطح دوجانبه میان این دو کشور نیست. هرچند در سفر منموهان سینگ در اکتبر سال ۲۰۱۳ به پکن، در صحبت او با نخست وزیر «لیکهچیانگ» حرف خاصی در بارهی افغانستان زده نشد؛ اما پیشرفتهای جدید قدری امیدوارکنندهتر هستند؛ زیرا دولت جدید هند به رهبری حزب «بهارتیا جاناتا»[۹] ظاهراً به همکاری چندجانبه و دوجانبه علاقهمند است. در آوریل ۲۰۱۴، «سوجاتا سینگ» وزیر امور خارجهی هند به بیجینگ سفر کرد تا با «زو ژنمین»،[۱۰] معاون وزیر امور خارجهی چین گفتوگو کند. این جلسه فرصت دیگری برای دو کشور فراهم کرد که در بارهی نگرانیهای مشترکشان در افغانستان تبادل نظر کنند. هرچند در بارهی رویکرد هند و چین به افغانستان، عدم قطعیت زیادی وجود دارد؛ اما این موضوع قطعی است که افغانستان گلوگاه منافع ژئوپلیتیکی برای همسایگان خواهد بود.
[۱]– Yecheng
[۲]– Nur Bekri
[۳]– Zhou Yongkang
[۴]-Wang yi
[۵]– Gilgit-Baltistan
[۶]– Tianjin
[۹]– Bharatiya Janata Party
[۱۰]– Zhou Zhenmin