
نفتکش بریتیش هریتج در همراهی یک کشتی جنگی انگلیسی از تنگهی هرمز عبور کرد. منابع انگلیسی ادعا کردهاند که چند قایق تندرو ایران قصد حمله به نفتکش را داشتند؛ اما حضور بازدارندهی کشتی جنگی انگلیسی مانعشان شد. ایرانیها اما این ادعای انگلیسیها را رد کردند. قصه از چه قرار است؟
حوزهی خلیج فارس که از مهمترین مناطق تامینکنندهی مواد خام، خصوصا نفت است، در پی خروج سال گذشتهی امریکا از توافق هستهای موسوم به برجام که حاوی محدویت و نظارت بیشتر بر فعالیتهای هستهای ایران، بین ایران و پنج کشور بزرگ امضا شده است، وارد مرحلهی خاص وضعیت امنیتی شده است. وضعیت وقتی بحرانیتر شد که یکسال بعد از خروج امریکا از توافق برجام، در واکنش به تحریمهای اقتصادی اعمال شده از سوی ایالات متحدهی امریکا و عملی نشدن اینستکس (ساز و کار حمایت از فعالیت تجاری چند کشور اروپایی برای ایران) این کشور اقدام به کاهش تعهداتش به توافق برجام کرد.
آنچه مخالفان فعالیتهای هستهای ایران را بیشتر برآشفته است، اقدام ایران برای عبور از برنامهی غنی سازی از سطح ۷/۳ درصد به بالاست که احتمال دستیابی ایران به ساختن سلاح هستهای را ممکن میسازد. براساس توافق برجام، ایران حق غنیسازی بالای ۷/۳ درصد را ندارد و منابع آب سنگینش را نیز در حد مشخص ۱۳۰ تن و مقدار یورانیوم ذخیره شدهاش در حد سیصد کیلو باید باقی بماند. اخیرا منابع ایران اعلام کردهاند که غنیسازی به سطح ۵/۴ درصد رسیده است و کارشناسان معتقدند در صورتی که غنیسازی به بیست درصد برسد، ایران ۹۰% راه دستیابی به سلاح هستهای را پیموده است. اکنون تلاشها بر توقف فعالیتهای هستهای ایران در زمینهی غنیسازی یورانیوم و بازگرداندن آن به سطح توافق شده در برجام از جانب منابع اروپایی از راههای دیپلماتیک در جریان است؛ اما همه راههای این کشمکش به دیپلماسی نمیرسد.
اخیرا این تنش در منطقهی خلیج فارس وارد مرحلهی بسیار حساستری شده که خطراتی برای فعالیتهای تجاری جهانی در این منطقه ایجاد کرده است. در پی توقیف ابر نفتکَش ایران توسط تفنگداران دریایی جبلالطارق که مربوط به بریتانیا است، منابع نظامی ایران تهدید به معامله به مثل کردهاند. این ابرنفتکَش حامل حدود دو میلیون بشکه نفت خام به مقصد سوریه بود و دولت بریتانیا میگوید بر اساس تحریمهای وضع شده بر سوریه در سال ۲۰۱۱ این نفتکش را توقیف کرده است. طرف ایران اما مقصد نفتکش را غیر از سوریه عنوان کرده است.
نفتکش برتیش هرتیج، تحت پشتیبانی یک کشتی بزرگ جنگی انگلستان از تنگهی هرمز گذشت؛ اما این قضیه به مباحث تجاری-امنیتی خلیج فارس افزود. آنچه بحث امنیت تجارت در خلیج فارس را به حیث یکی از آبراههای مهم بینالمللی به مرکز تنشها مبدل کرده است، اصرار ایران بر پیشبرد برنامههای هستهایاش خلاف روحیه و الزامات موجود بینالمللی است. امریکا با تأکید بر فشار بیشتر بر ایران از راه تحریمهای اقتصادی، در پی استحکام و گسترش ایتلاف بینالمللی علیه این کشور جهت همسویی با سیاستهای بازدارنده است. واکنشهای لفظی و گاها در مقیاسهای کوچکتر، عملی ایران و امریکا علیه هم در منطقه، تاثیرات مستقیم روی مسألهی تجارت در خلیج فارس گذاشته است.
وضعیت رویارویی کنونی بین ایران و امریکا نشان میدهد که بروز هرگونه جنگ در منطقه، میتواند دامن کشورهای زیادی از جمله کشورهای عربی حوزهی خلیج را بگیرد و این برای کشورهای خلیج، پیام خوبی نیست؛ چرا که فرایندهای اقتصادی و امنیتی این تقابل در همین سطح هم آسیبهای خود را نشان داده است. کمیت پروازهای شرکتهای مسافربری هوایی بزرگ به قسمت قابل توجهی از خلیج فارس کاهش یافته و حتا فضای هوایی مناطقی که بیشتر تحت خطر قرار دارند، از جانب بسیاری از شرکتهای هوایی بینالمللی پرواز ممنوع اعلام شده است. در چند روز اخیر خطرات علیه جریان کشتیرانی در منطقه نیز عملا عود کرده است.
مدتی پیش جانب ایران در واکنش به تحریمها و تهدیدهای اقتصادیای که مواجه بود، تلویحا از امکان استفاده از موقعیت جیوپولیتیکش در خلیج فارس سخن گفته و تهدید به چالش کشیدن روند صدور نفت کشورهای عربی خلیج کرد و پس از آن تعدادی از نفتکش در آبهای امارات متحدهی عربی و دریای عمان مورد حمله قرار گرفت. هرچند ایران مسؤولیت این حملات را به دوش نگرفت؛ اما، بسیاری از منابع، ایران را مسؤول دانستند. فشارهایی که ایران و امریکا بر وضعیت منطقه وارد میکنند، نهایت به کجا خواهد انجامید و چقدر اقتصاد و تجارت را در منطقه و جهان تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
به نظر میرسد فشارهای اقتصادی بر ایران و تحریمهای اعمال شده از جانب امریکا علیه ایران، در زمینههای مختلفی که حتا تاحد زیادی به لحاظ سمبولیک، شامل داراییهای شخص رهبر ایران نیز میشود، ایران را تا حد ماجراجوییهای بسیار بیباکانه در منطقه کشانده است. این بیباکیها ممکن است انکشاف کرده و جنگ دوم نفتکشها در منطقه را ایجاد کند. منطقهی خلیج فارس بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ یکبار شاهد جنگ بسیار گستردهی موسم به جنگ نفتکشها بود که کشورهای مختلف منطقه مستقیم و غیر مستقیم به آن کشانده شدند. علاوتا در آن جنگ نفتکشها، شاهد تقابل ایران و امریکا بودیم که در نهایت امریکا با اجرای عملیات آخوندک، تعدادی از پایانههای نفتی ایران و دو ناوچهی جنگی به نام سهند و سبلان را نابود کرد و رویارویی به شکست ایران منجر شد. وضعیت جاری منطقه از امکان تجربهی دوبارهی جنگ نفتکشها خبر میدهد.
امریکاییها در هفتههای اخیر، در پی ایجاد ایتلافی برای کنترل امنیت کشتیهای تجاری در آبراههای تنگهی هرمز و بابالمندب میباشد. تنگهی هرمز، خلیج فارس را به دریای عمان و نهایت به اقیانوس هند وصل میکند و تنگهی بابالمندب دریای سرخ را به خلیج عدن و بعد به اقیانوس هند متصل میکند. تشکیل این ایتلاف در صورتی که با مشارکت کشورهای بزرگ منطقه و جهان همراه باشد، وضعیت را بر ایران از آنچه فعلا هست بدتر خواهد کرد؛ چرا که ماجراجوییهای ایران بعد از شکلگیری چنین ایتلافی، نه تنها در برابر امریکا و چند کشور منطقه، بلکه در برابر نظم اقتصادی و جریان کلی تجارت در جهان تفسیر خواهد شد که طبیعتا واکنشهای بسیار قاطعتر و مؤثرتری را علیه ایران به دنبال خواهد داشت.
هرچند نمیتوان به قاطعیت بروز یک جنگ تمام عیار میان امریکا و ایران را در منطقهی خلیج فارس پیشبینی کرد؛ اما توسعهی تبعات رویارویی کنونی به حوزهی تجارت منطقه و تاثیران جهانی آن، نمیتواند همچنان به راه خود ادامه دهد و باید به یک وضعیت مشخصتر مبدل شود. از یکسو ایران در ظاهر امر تمام درهای گفتوگو و مذاکره را با ایالات متحدهی امریکا بسته است و به رفتارهای تحریکآمیز ادامه میدهد و از سوی دیگر امریکا حاضر به تمکین در برابر شرایط اعلام شده از جانب ایران نیست و خواهان اعمال محدودیت بیشتر از آنچه در توافق برجام آمده است، بر ایران میباشد.