بخش دوازدهم و پایانی
یادداشت: این نوشته با توجه به گفتوگویم با همایون فوزی و با استفاده از معلومات موجود در مورد حرفهای او نوشته شده است.
همایون فوزی، پس از این که وظیفه اش به عنوان والی فاریاب به پایان میرسد، به کابل میآید تا طبق وعدهای که برایش داده اند، به موقف دیگری استخدام شود؛ اما پس از آمدن به کابل، خبری از وظیفه نیست و طبق برداشت خودش، موضوع فرستادن او به عنوان والی در فاریاب، دسیسهای بود که او را از وزارت دفاع کنار بزنند. فوزی، پس از آن دیگر برای گرفتن وظیفه به دولت مراجعه نمیکند و رخت سفر میبندد تا خود و خانواده اش را از کشور بیرون بکشد. او که تا هنوز دو سال به زمان تقاعد قانونی اش باقی مانده، در مهاجرت انتظار فرارسیدن زمان تقاعدش را میکشد. دولت، پیش از این که فوزی را به عنوان والی به فاریاب بفرستد، برایش گفته بوده که مدت شش ماه آنجا به عنوان والی برود؛ بعد برایش وظیفهی دیگر و بهتری در نظر دارند؛ شش ماهی که بهانهای میشود برای کنارزدن این ژنرال ارتش از نظام.
فوزی، در ادامهی صحبتهایش در مورد فساد در دولت و به خصوص وزارت دفاع و ولایت فاریاب که وظیفه اجرا کرده است، میگوید؛ زمانی که چند سال پیش دولت تصمیم میگیرد تا فایق را از وظیفه اش به عنوان والی فایاب برکنار کند؛ دو میلیون دالر از فاریاب به ارگ فرستاده میشود تا فایق همچنان بتواند به وظیفه اش به عنوان والی فاریاب ادامه بدهد. فوزی، به گونهی شوخی، حرف یکی از دوستانش را یاد میکند که برایش میگوید؛ در فاریاب پول نبود؛ دو میلیون پول از کجا شد که رشوت داده شد؟!
پس از همایون فوزی، نقیبالله فایق، رییس پیشین ادارهی مستقل نرم و استندرد، به عنوان والی فاریاب گماشته شد. از آن زمان تا دو هفته پیش، فایق به عنوان والی در این ولایت اجرای وظیفه کرد؛ مدتی که به دلیل شناخت فایق از وضعیت فاریاب و روابطی که داشت، در داخل شهر فاریاب دستکم با رضایت مردم به همراه بود. دو هفته پیش، زمانی که فرمان برکناری فایق از سمت والی فاریاب از سوی رییسجمهور غنی امضا شد، به اعتراضهای در ولایتهای شمالی فاریاب، شبرغان و مزار انجامید. اعتراضکنندگان، در پی شعارهای متعددی که سر دادند، خواهان انتخابیشدن پستهای ولایتها، شهرداریها و ولسوالیها شدند؛ خواستهایی که با توجه به تأکید برخی جریانهای سیاسی برای تشکیل حکومت غیرمتمرکز، برای ارگ زنگ خطر بود و ارگ تصمیم گرفت که فایق را به عنوان سناتور انتصابی به مجلس سنا معرفی کند. پس از این تصمیم ارگ، اعتراضها به خاموشی انجامید.
همایون فوزی، از کسی نام نمیبرد؛ اما تأیید میکند که فساد در سطوح مختلف دولت از ملکی تا نظامی جریان داشت و دارد و همکاران بینالمللی نیز دست شان در فساد آلوده است. به باور فوزی، همین خارجیها بودند که فساد را در افغانستان تبدیل به فرهنگ اداری کردند. همایون فوزی، تأیید میکند که کسانی از پول کفش، لباس، غذا و امکانات ارتش قصرها و عمارتها برای شان ساختند؛ کسانی که در آغاز نانی برای خوردن نداشتند.
همایون فوزی، ژنرالی که تجربهی جنگ در حکومتهای مختلف و حتا دوران جنگهای داخلی میان گروهها و احزاب مختلف را در کارنامه دارد و همچنان در دو دههی اخیر نیز در سمتهای مهمی در نظام نقش داشته است، میگوید که در جریان خدمتش، منصب نظامیای که دوست داشته است، قمندانی تولی بوده و دوست داشته به جای والی بدخشان در زمان داکتر نجیب، قمندان تولی در زمان این رییسجمهور افغانستان میبوده. او، از نجیب به خوبی یاد میکند و میگوید که اگر گروههای مجاهدین به خاطر خودخواهی شان جنگ را ادامه نمیدادند، نجیب میتوانست در آن شرایط افغانستان را به وضعیت بهتری هدایت کند که هم برای مردم مذهبی پذیرفتنی باشد و هم پایههای پیشرفت در کشور مستحکم شود.
از فوزی میپرسم که آیا در مدت چهار دهه خدمت نظامی، گاهی فکر کرده بود که وظیفهی نظامی را کنار گذاشته و به کار دیگری بپردازد؛ او، از اولین روزهای فراغتش از حربی پوهنتون/دانشگاه جنگی، میگوید که پس از کوتای هفت ثور و مرگ داوود خان، آنها را فارغ داده و وارد نظامی میکنند که حزبی است و شک نیروهای حزبی به افسران و سربازان، آنها را به ستوه آورده و هر روز عدهای از آنان را برای بازجویی میبرند. فوزی در آن زمان تصمیم میگیرد نظام را کنار بگذارد و فرار کند؛ اما راه فراری نیست؛ چون دولت در همه جا دسترسی دارد و جایی هم که زیر کنترل دولت نیست، گروههای مجاهدین استند که برای فوزی، پناهگاه امنی نیست. این صاحب منصب که تازه از دانشگاه فارغ و وارد نظامی با گرایش حزبی-سیاسی شده است، میگوید که هر صبح وقتی از خواب بلند میشدند، عدهای از همسنگران شان را نمیدیدند؛ همسنگرانی که به گفتهی فوزی، همه میگفتند به مهمانی رفته اند. مهمانی؛ استعارهای بوده که در آن زمان سربازان در مورد کسانی که از طرف نیروهای حزب برای تحقیق و شکنجه برده میشدند، استفاده میکردند. فوزی چارهی دیگری ندارد جز این که بسوزد و بسازد و به فرصت و وضعیت بهتری بیندیشد.
سرانجام این ژنرال ارتش، پس از چهار دهه خدمت در نظامهای مختلف افغانستان با ساختارها و اهداف مختلف سیاسی و نظامی و پس از مدتی اجرای وظیفهی ملکی به عنوان والی فاریاب، تصمیم میگیرد به کار در حکومت پایان دهد و خانهنشین شود. او، میگوید که به آرزوهایش در خدمت به وطن رسیده است و حالا که دیگر در نظام نیست، دست به هیچ خیانتی نزده که از آن پشیمان باشد. او، میگوید که تا توانسته است، با فساد مبارزه کرده و رشوت نخورده است؛ رشوتی که به گفتهی فوزی، امروز به فرهنگ اداری افغانستان تبدیل شده و برعکس سابق که رشوتخوار را خاین میگفتند، امروز در دولت افغانستان اگر کسی رشوت نخورد، خاین نامیده میشود.