مردان جامعه دست پرورده‌ی زنانی مرده‌اند

بتول سید حیدری
مردان جامعه دست پرورده‌ی زنانی مرده‌اند

خانواده یک نظام اجتماعی در کنار سایر نهادهای اجتماعی است و از سه عامل زن، مرد و فرزندان تشکیل شده است. با وجود آنکه سال‌ها، فرهنگ مردسالاری در جامعه‌ی افغانستان حاکم بوده، زن همواره عامل ایجاد و پرورش مهر، محبت و شادی در خانواده بوده است. در صورتی ‌که زن شاد باشد این حالت روحی او به سایر اعضای خانواده نیز منتقل می‌شود. در واقع خانواده‌ی شاد منجر به تشکیل جامعه‌ی شاد می‌شود. بنا بر این، رابطه‌ی تعاملی میان خانواده و جامعه وجود دارد. در حال حاضر در افغانستان جامعه‌ی شادی نداریم؛ چرا که خانواده‌ها شاد نیستند. ‌طبق نظریه‌ی نیازهای «آبراهم مازلو» میزان رضایت یک فرد و شادمانی او از زندگی به دو عامل بستگی دارد. عامل اول اینکه چه مقدار از نیازها و احساس رضایت او تامین می‌شود و عامل دوم مربوط به این است که چه مقداری از نیازها تامین‌نشده باقی می‌ماند. در افغانستان با توجه به شرایطی که هر روز گویا سخت وسخت‌تر می‌شود، کفه‌ی ترازوی عامل دوم بیش‌تر وسنگین‌تراست؛ چرا که احساس امید نسبت به اینده و داشتن آینده‌ی شاد وتامین‌‌شده کاهش پیدا کرده است. متاسفانه برخی از تفکرات حاکم در افغانستان که کم هم نیستند، شادی زنان را قبول نمی‌کنند و شاد بودن و حتا خندیدن زن و استفاده از رنگ‌های شاد توسط زنان و برپایی دورهمی‌های زنانه را مورد نکوهش قرار می‌دهند؛ در حالی که نمی‌دانند نخستین ضربه‌ای که از شاد نبودن زن در محیط خانواده و سپس جامعه خورده می شود، خود همان شخصی است که ازشادی زنان جلوگیری می‌کند. بنا بر این، تفکر ساختار را باید نسبت به شادی زنان تغییر دهیم. متاسفانه تا موضوعی به بحران تبدیل نشود حاضر به مطالعه‌ی آن نیستیم و همین امر موجب نزدیکی جامعه به سمت تخریب روحی می‌شود. برای افزایش شادی زنان، باید موانع را برداریم و عوامل شادی‌ زا ایجاد کنیم. برای برداشتن موانع باید به این نکته بیندیشیم که آیا محیط و فضای لازم برای زنان وجود دارد؛ تا آنان بتوانند به علایق خود بپردازند یا نه. آیا زنان زمانی ‌که در صدد ایجاد فضا به منظور پرداختن به خواسته‌های خود برمی‌آیند به لاابالی‌گری متهم می‌شوند یا نه؟ مردان فضای لازم را برای پرداختن به علایق خود دارند و می‌توانند به راحتی فعالیت‌هایی را انجام دهند. در مقابل زنان افغانستان با موانع مختلفی روبه‌رو استند. از سوی دیگر به علت فشار اجتماعی و تاریخی مضاعف، برای شادی خود، حتا خودشان ارزش قایل نیستند وهیچ نهادی درپی تلاش جهت افزایش روحیه‌ی شاد ویافتن راهکارهایی برای شادشدن حقیقی زنان فعالیت نمی‌کند.