آن روز، طبق معمول در دفتر کاری ام بودم؛ اما پیش از این که بخواهم به کار شروع کنم، رییس مان به همهی همکارانم گفت که وضعیت امنیتی شهر خوب نیست و همه، باید به خانه برویم. این حرفهای خالده –مهندس در یکی از شرکتهای خصوصی در کابل- است؛ خالدهای که پس از واردشدن طالبان به کابل در ۲۴ اسد سال روان، از دفتر به خانه بر میگردد و دیگر اجازهی رفتن به سر کار را دریافت نمیکند. دستانش را دور پیالهی چای میفشارد و با آه سردی، میگوید: «۱۷ سال شب از روز نشناختم و با همهی توانم درس خواندم و زحمت کشیدم؛ اما حالا همه اش هیچ شد، هیچ!»
دو ماه پیش، زمانی که دولت جمهوری اسلامی افغانستان با فرار اشرف غنی، رییسجمهور پیشین، فرو پاشید و طالبان وارد کابل شدند، محدودیتهای تازهای بر زندگی شهروندان به ویژه زنان وضع شد. از آن زمان تا اکنون، بیشتر زنان شاغل، خانهنشین و از حضور در اجتماع منع شده اند.
خالده که بیشتر عمرش را در دو دههی گذشته سپردی کرده، به مکتب و سپس به دانشگاه رفته است، در مورد روز سقوط کابل، میگوید: «او روز هیچ نفهمیدم که چه قسم خوده خانه رساندم؛ هر دقیقه سرم مثل سال تیر میشد.» او، روز سقوط کابل را یکی از دشوارترین روزهای زندگی اش تعریف میکند و میگوید که هیچ گاه فکر نمیکرد که این وضعیت را تجربه کند.
خالده که در خانوادهای فقیر بزرگ شده و با سختیهای زیادی توانسته دورهی دانشآموزی و دانشجویی اش را به پایان برساند، اکنون به دلیل نداشتن حق کار، از آینده اش بیم دارد؛ این که دیگر نتواند مثل گذشته، حق کار و حضور در اجتماع را به دست بیاورد. با نگرانی میگوید که طالبان شاید هرگز اجازه ندهند که دختران در بخش مهندسی کار کنند؛ زیرا این کار به باور آنها و جامعه، کاری مردانه است.
با قدرتگرفتن طالبان در افغانستان، هرچند رهبری این گروه، وعده سپرد که زنان در بخشهایی که مخالف شریعت اسلامی نباشد، میتوانند به فعالیتهای شان ادامه بدهند؛ اما تا اکنون راهکار مشخصی برای کار و فعالیتهای اجتماعی زنان از سوی این گروه وضع نشده است.
اکنون زنان تنها در بخش خدمات پزشکی و بخشی از معارف حق فعالیت دارند. از زمان حضور طالبان در کابل، مکتبهای دخترانه تعطیل شد و پس از چند روزی، دختران تنها تا دورهی ابتداییه حق رفتن به مکتب را دریافته اند و دورهی متوسطه و عالی تا هنوز به فعالیت شروع نکرده است.
مادر خالده که در کنارش نشسته، از بیکارشدن او نگران است و ترس این را دارد که دخترش دیگر نتواند به سر کار برود. «بسیار دلم میسوزه؛ وقتی یادم مییایه که د او شبهای زمستان و د او سردی د یک خانه بدون بخاری، درس میخواند؛ اما حالا تمام وقت در خانه است و سر کار رفته نمیتانه.» او که خودش نتوانسته به مکتب برود، خواندن و نوشتن بیاموزد، پیوسته تلاش کرده که با همه سختیهای زندگی، هزینهی آموزش فرزندانش را مهیا کند و نگذارد که آنها نیز وابسته به مردان بار بیایند. «مه خودم دیدم که بیسوادی چه قدر سخت است. بیسواد که باشی، کور استی. خواستم اولادهایم کور نباشن؛ ولی حالی میبینم که زحمتهای شان حیف میشه.»
خالده تنها مهندس دختر نیست که با سرنوشت ناروشنی روبهرو است. زهرا عالمی، باشندهی دیگر کابل که در رشتهی مهندسی درس خوانده و سالهای زیادی را در یکی از شرکتهای خصوصی به عنوان مهندس کار کرده، اکنون، هیچ امیدی به آینده ندارد و با نگرانیای که در نگاهایش پیداست، میگوید: «ممکن هیچ چیز دیگه مثل گذشته نشه!» او، میگوید: «اصلا امیدی به بازگشت به گذشته ندارم که باز بتانم شب وقتتر بخوابم که صبح وقت وظیفه برم. کار کده نمیتانم؛ حتا از خانه بیرون شده نمیتانم. آیندهی کاری و درسی همه، به شمول مردها، پر از ابهام و نامعلوم است.»
دختران و زنان مهندس، تأکید میکنند که اگر جامعهی جهانی برای پشتیبانی از حقوق و آزادیهای زنان پافشاری نکنند، آنها همهی آن چه را که در بیست سال گذشته به دست آورده اند، برای همیشه از دست خواهند داد و مثل دورهی پیشین حاکمیت طالبان، در چهاردیواری خانه محصور خواهند شد.
این همه در حالی است که پس از سقوط کابل به دست طالبان، محدودیتهای زیادی بر زندگی زنان وضع شده؛ بیشتر زنان خبرنگار، فعالان جامعهی مدنی و حقوق زن شغل شان را از دست داده و شماری هم برای نجات جان شان، به کشورهای بیرونی پناهنده شده اند. همین گونه، دادستانها و قاضیان زن، کار شان را از دست داده و به دلیل تهدیدهای بلند امنیتی در خفا زندگی میکنند.
با این که آمار دقیقی از شمار زنانی که پس از حاکمیت طالبان، شغل شان را از دست داده اند در دست نیست؛ اما دهها هزار کارمند زن چه در ادارههای دولتی و خصوصی کار شان را از دست داده و خانهنشین شده اند. اخیرا، تنها ۷۵ هزار آموزگار زن در افغانستان، کار شان از دست داده اند.
هرچند از شروع حاکمیت طالبان، شماری از زنان، با راهاندازی حرکتهای اعتراضی در سطح شهر به ویژه در برابر ارگ، خواهان بهرسمیتشناختن حق آموزش، کار و فعالیت اجتماعی زنان از سوی امارت اسلامی طالبان شده اند؛ اما تا هنوز نه تنها که به این حقوق شان دست نیافته، بل این اعتراضها هر بار با لتوکوب و فیرهای هوایی افراد طالبان، به خشونت کشیده است.
با این حال، جامعهی جهانی برای به رسمیتشناختن امارت اسلامی طالبان، در کنار دیگر عاملها، پذیرش حقوق و آزادیهای زنان از سوی این گروه را شرط گذاشته است.
یادداشت: به دلیل فاشنشدن هویت واقعی مصاحبهشوندگان، از نامهای مستعار در این گزارش کار گرفته شده است.